منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد پنجم
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
حضرت فرمود: دليل هستى او هستى من است، زيرا اگر هستى من از خود من است از دو صورت بيرون نيست، يا من خود را زمانى كه بوده ام هست نموده ام كه اين تحصيل حاصل است و معقول نيست، يا هنگامى كه نبوده ام خود را به وجود آورده ام كه پديد آمدن هستى از نيستى محال است، پس يقين است كه مرا كسى به وجود آورده كه هستى محض است و نيستى در او راه ندارد. «1»
امام صادق و ابوشاكر ديصانى
ابوشاكر مردى دهرى مسلك و منكر حق بود، روزى به محضر حضرت صادق آمد و گفت: مرا به پروردگارم هدايت كن و دليلى استوار و واضع بر وجود خدا بياور، حضرت فرمود جلوس كن، ابوشاكر نشست.
در آنجا طفلى بود كه با تخم مرغى سرگرم بازى بود، حضرت تخم مرغ را از آن طفل گرفت و به ابوشاكر فرمود: با دقت بنگر، اين تخم مرغ چون حصار استوارى است كه از همه جهات پوشيده شده، جدار بيرونى آن را پوستى قوى و ضخيم تشكيل داده و زير آن پوسته نازكى قرار دارد، در داخل آن سفيده سيال و روانى است كه در ميان آن زردهاى مايع مانند وجود دارد، نه سفيده با زرده مخلوط ميشود، و نه زرده با سفيده آميخته مى گردد، تخممرغ به همين كيفيت ساخته و پرداخته شده، نه چيزى در آن وارد مى شود، و نه از درون آن چيزى بيرون مى آيد، هم اكنون تو نمى دانى اين تخم منشأ حيوانى ماده يا نر است، هنگامى كه با شرايط ويژه شكست و باز شود جوجه اى همانند طاوس به رنگ هاى گوناگون از درون آن بيرون مى آيد، اى ابوشاكر آيا براى پديد آمدن اين تخم مرغ با چنين خصوصيت هائى مدبرى حكيم و آفريننده اى عليم لازم مى دانى يا اعتقاد دارى كه اين تخم مرغ تصادفى و خود به خود پيدا شده؟!
ابوشاكر سر به زير افكند و مدتى در انديشه و فكر غرق شد سپس سر برداشت و گفت:
«اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شريك له و اشهد ان محمداً عبده و رسوله و انك امام و حجة من الله على خلقه و انا تائب مما كنت فيه:»
بر وحدانيت خداى بى شريك و نبوت بنده اش محمد، و اين كه تو امام و حجت خدا بر بندگانى شهادت مى دهم، و از مسلك باطلى كه تاكنون دچار آن بوده ام توبه مى كنم. «2» در هر صورت اعتقاد به مدبر و كارگردان، و اين كه نيروئى بر همه هستى حاكم است كه همه امور به اراده آن نيرو در جريان است، امرى فطرى و عقلى است، و باور قطعى به اين كه اين نيرو و كارگردان وجود ندارد مسئله اى محال است.
فطرت و عقل و آثارى كه در عرصه هستى خود نمائى دارند دليل بر وجود صانعى حكيم و مدبرى عليم، و كارگردانى خبير است، ولى مسئله اى كه در اين ميان قابل توجه است اين است كه گروهى هواپرست و اسير شهوات بى مهار، و وابسته به ماديات و ظواهر، از اعتقاد انسان به نيروى كارگردان با انواع ترفندها و شستشوى مغزى سوءاستفاده كرده و بسيارى و بلكه اكثر مردم را در همه روزگاران در قبول مصداق حقيقى اين نيرو و مدبر و كارگردان به اشتباه انداخته و گاهى براى اين نيرو و كارگردان كه داراى وحدت حقه حقيقيه است بت هاى زنده و بيجان و عناصر و اشجار، و ستارگان و ماه و خورشيد را شريك در قدرت و ربوبيت قرار داده و شرك را كه ظلم عظيم است به صورت هزاران مكتب و دين بر امت ها تحميل نموده و از اين طريق زمينه انواع فتنه ها و فسادها را در عرصه زندگى انسان آماده ساخته و از نظر رشد و تربيت ضربه هاى جبران ناپذير به بشر وارد آورده و امنيت روان او را به خطر انداخته و سبب به وجود آمدن اختلافات سنگين و بروز جنگ هاى خانمانسوز گشته اند.
آثار شوم اختلافات انسان در مسالك
بشر از ابتداى پيدايش تا اين زمان كه سال هزار و سيصد و هشتاد و هفت شمسى هجرى و بيست مارس دو هزار و هشت ميلادى را مى گذراند به خاطر روى گردانى از توحيد، و دچار بودنش به انواع معبودهاى باطل، و آلوده بودنش به شرك و اختلافات مسلك ها نه اين كه سودى نبرده، بلكه همواره در خسران به سر برده و به سوى تباهى پيش رفته، و رذائل اخلاقى را به جاى فضائل اخلاقى قرار داده و در سنگ دلى و بى رحمى و درندگى و غارت گرى و توحش و بربريت گوى سبقت را از همه حيوانات و چهارپايان و درندگان برده است.
وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِي خُسْرٍ: «3»
سوگند به عصر كه انسان همه سرمايه هاى هستى خويش را تباه نموده و به باد داده است.
لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ .... «4»
آنان را نيروى فهم و دريافت است ولى دنبال فهم حقايق نيستند و ديدگانى است كه به وسيله آن نشانه هاى حق را نمى بينند، و گوش هائى است كه با آن سخن خدا و پيامبران را نمى شنوند، آنان مانند چهارپايان بلكه گمراه ترند.
حق و حقيقت كه اختلاف پذير نيست، پس اين اختلافات و تقسيم شدن ملت ها به زورگو و زورپذير، استعمارگر و استعمار شده، و اين جنگ هاى خانمان سوزى كه روى انسان را سياه كرده، و تاريخ را به لكه ننگ آلوده بر اساس چه انگيزه اى است؟
قرآن مجيد رمز اختلافات و انگيزه اين همه پراكندگى و تشتت را در پيچ و خم هواپرستى و خودخواهى و شرك و جدائى از توحيد، و حاكميت طاغوت و بت مى داند، و عقيده دارد تجاوز انسان از مرز توحيد كه عامل اتحاد و هم بستگى، و سبب وحدت و محبت، و منشأ همزيستى مسالمت آميز است مسبب اين كشمكش هاى ظالمانه و جنايات بى شمار، و خيانت هاى غير قابل جبران است.
إِنَّ الدِّينَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلامُ وَ مَا اخْتَلَفَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْياً بَيْنَهُمْ وَ مَنْ يَكْفُرْ بِآياتِ اللَّهِ فَإِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ: «5»
قطعاً آئين حقيقى كه همه پيامبران مبلغ آن بودند نزد خدا اسلام است كه همه بشريت با اعتقاد و عمل به آن ميتواند در سلامت همه جانبه به سر ببرد، و اهل كتاب درباره آن اختلاف نكردند مگر پس از آن كه آنان را نسبت به حقانيتش آگاهى و بينائى حاصل شد، منشأ اين اختلاف در ميانشان تجاوز از مرز حقايق و حسد نسبت به عباد خدا بود، و هر كس به آيات خدا كفر ورزد، و منكر اسلام الهى گردد بداند كه خدا حسابرسى سريع است.
«اگر ما برنامه هائى كه پيامبران پيشنهاد كرده اند، و هدف هاى تربيتى آنان را مورد تحقيق و بررسى قرار دهيم بهتر مى توانيم در اين بررسى كوتاه به نتيجه برسيم كه برنامه پيامبران ايجاد روح تعاون و وحدت كلمه در ميان جوامع انسانى، و مبارزه با تجاوز به حريم استقلال و آزادى و حقوق ديگران است و اين خود نشان مى دهد كه اسلام ارائه شده پيامبران نه تنها براى ايجاد مرز در ميان جوامع بشرى طلوع نكرده، بلكه بخاطر در هم شكستن ديوارها و از ميان بردن مرزها پديد آمده اند، و نيز اگر هدف هائى را كه قرآن كريم براى بعثت انبيا بيان كرده است بررسى كنيم، اعتراف مى نمائيم كه اسلام يگانه عامل وحدت و هماهنگى است، و اين خود يكى از بزرگ ترين اهداف سفيران الهى را تشكيل مى دهد.
قرآن در موردى هدف پيامبران را تعليم و تربيت مى داند و مى گويد: از علل بعثت انبيا اين هدف، مقدس و با ارزش است و براى تحقق آن از جانب حق مأموريت يافته اند.
بشر پس از قرن ها به اين حقيقت پى برده كه آموزش و پرورش از جمله وسايل ارتقاى او به سوى كمال است و بهمين خاطر بزرگ ترين و مهم ترين تشكيلات در هر ممكلت متمدنى به اين منظور تأسيس يافته است.
قرآن در مورد ديگر هدف پيامبران را مبارزه با ظلم و ستم و تجاوز و بيدادگرى و احقاق حق مظلوم از ستم پيشگان مى داند و مى گويد:
لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ..... «6»
خداوند پيامبران را با بينات و كتاب و قوانين حكيمانه فرستاد تا مردم به عدالت قيام كنند و بر اساس قسط و انصاف زندگى نمايند.
روش است كه رواج ظلم و توسعه ستم گرى و مرگ عدالت و دادگرى و وجدان و انصاف، ريشه حيات و تمدن انسان را مى خشكاند و يقيناً زرق و برق ظاهرى و نقش و نگارهاى ساختمانى و طول و عرض خيابان ها، و استعمال الفاظ فريبنده و جشن ها و سرورها نمى توانند دردى را دوا كنند.
قرآن از ديگر اهداف انبيا را ريشه كن كردن اختلافات مى داند، كاروان انسانيت به مثل مانند وسيله نقليه اى است كه گروهى به طور دسته جمعى آن را به جلو مى رانند، و اگر اين گروه اختلاف كنند و هر كسى آن را به يك طرف سوق دهد، از حركت به سوى هدف باز مى ماند و دچار وقفه مى گردد، انتظار حركت و پيشرفت به سوى هدف با بودن اختلاف و چند دستگى انتظار بى جا و توقعى واهى و باطل است، فقط در سايه تسليم به اسلام كه دين حقيقى خداست، و توجه قلبى به توحيد، و قرار گرفتن در گردونه يكتاپرستى و يكتا نگرى است كه اختلافات خطر زا ريشه كن مى شود، و اختلالات روانى، و كينه ها و دشمنى هاى بيجا و جنگ اعصاب خاتمه مى يابد، و افسانه اختلافات نژادى و قومى و مسلكى كه سبب جنگ هاى خانمان سوز و هزاران ترور شده از ميان مى رود، و در سايه توحيد و دين دارى آسايش روحى و فكرى و امنيت فردى و خانوادگى و اجتماعى نصيب جامعه انسانى مى شود.» «7» آرى منشأ همه اختلافات كه سبب بروز انواع مفاسد و جنايات، و ستم كارى ها و تجاوزات است غفلت از توحيد، و دورى از خدا، و روى آوردن به طاغوت و پرستيدن بت هاى بى جان و جاندار و در يك كلمه كفر و شرك است.
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- لطائف الطوائف 45.
(2)- احتجاج طبرسى چاپ يك جلدى، ص 171.
(3)- سوره عصر 1- 2.
(4)- اعراف 179.
(5)- آل عمران 19.
(6)- حديد 25.
(7)- انسان و مذهب 181 با اندكى تصرف در عبارات.
منبع : پایگاه عرفان