قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

دعا؛ اسلحه مؤمن‏

حضرت صادق عليه السلام فرمود: هيچ بنده‌‏اى دست به درگاه خداى عزيز و جبار نگشايد، جز اين كه خداى عزوجل شرم كند كه آن را تهى برگرداند، تا اين كه از فضل و رحمت خود آن دست را پر كند، پس هرگاه يكى از شما دعا كرد، دستش را برنگرداند تا آن را به سر و روى خود بكشد.

مسئله دعا و آثار آن در زندگى به اندازه اى مهم است كه محدث بزرگ شيعه، ثقة الاسلام كلينى در كتاب با عظمت «الكافى» نزديك به شصت باب در زمينه دعا برنامه مطرح كرده است كه لازم است به قسمتى از آن ابواب اشاره رود.

 

فضيلت دعا

قُلْتُ لِأبى جَعْفَر عليه السلام: أَىُّ الْعِبادَةِ أَفْضَلُ؟ فَقالَ: ما مِنْ شَىْ ءٍ أفْضَلُ عِنْدَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِنْ أنْ يُسْئَلُ وَيُطْلَبُ مِمّا عِنْدَهُ وَما أحَدٌ أبْغَضُ إلىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ مِمَّنْ يَسْتَكْبِرُ عَنْ عِبادَتِهِ وَلا يَسْئَلُ ما عِنْدَهُ «1».

راوى میگويد: به امام باقر عليه السلام عرض كردم: برترين عبادت كدام است؟

فرمود: چيزى نزد خداوند افضل از اين نيست كه از او از آنچه نزد اوست در خواست شود و كسى نزد خداوند مبغوض تر نيست از انسانى كه از عبادت حق كبر ورزد و از آنچه نزد اوست نخواهد.

 

عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: قالَ لى: يا مَيْسِرُ ادْعُ وَلا تَقُلْ إنَّ الْأمْرَ قَدْ فَرَغَ مِنْهُ إنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ مَنْزِلَةً لاتَنالُ إلّابِمَسْئَلَةٍ وَلَوْ أنَّ عَبْداً سَدَّ فاهُ وَلَمْ يَسْئَلْ لَمْ يُعْطَ شَيْئاً فَسَلْ تُعْطَ يا مَيْسِرُ إنَّهُ لَيْسَ مِنْ بابٍ يُقْرَعُ إلّايُوشِكُ أنْ يُفْتَحَ لِصاحِبِهِ «2».

ميسر میگويد: حضرت صادق عليه السلام به من فرمود، در پيشگاه حضرت حق دعا كن و مگو كار از كار گذشته، آنچه مقدر شده همان مى شود و براى دعا اثرى نيست.

همانا نزد خداوند عزوجل منزلت و مقامى است كه به آن نتوان رسيد مگر به دعا و گدايى، اگر بنده اى دهان خود را ببندد و دعا نكند چيزى نصيبش نمیشود، پس دعا كن تا به تو عنايت شود، اى ميسر هيچ درى نيست كه كوبيده شود مگر اين كه اميد آن هست كه به روى كوبنده باز شود.

 

علامه مجلسى رحمه الله در كتاب «مرآة العقول» كه از شاهكارهاى ارزنده مكتب عالى تشيع است، در توضيح اين حديث می‌فرمايد:

اين كه حضرت فرموده: مگو كار از كار گذشته، اين نهى حضرت نسبت به اين گفتار دو وجه دارد:

يكى: اين گفتار باطل است؛ زيرا ريشه در كلام يهود و بعضى از حكماى جداى از نبوت دارد، بلكه بايد انسان ايمان به بداء داشته باشد و به اين كه خداوند سبحان هر روز در كارى است و هر چه را خواهد محو و هر چه را بخواهد ثبت مى كند و قضا و قدر مانع دعا نيستند، چون تغيير در لوح محو و اثبات ممكن است، گذشته از اين كه خود دعا نيز از اسباب قدر و قضا است و امر به دعا نيز از همان هاست.

 

ديگر اين كه درست است كه علم خداوند به هر چه تعلق گرفته همان شود، ولى اين مانع از دعا نيست و اين كه امام عليه السلام او را از اين گفتار نهى فرموده، نهى از اين است كه اين كلام در جاى خود صحيح است، ولى نبايد اين كلام صحيح را به باب دعا كشيد و آن را مانع از دعا قرار داد كه نتيجه‌ اش سبب بی‌اعتقادى به دعا گردد «3» و خلاصه حاصل جواب حضرت به دو مرحله باز میگردد:

اول اين كه: دعا به خودى خود مطلوب است، چون عبادت بزرگى است و انسان را نزد خداوند به مقام بلندى می رساند كه جز به وسيله زارى و دعا، رسيدن به آن درجه بلند ممكن نيست.

 

دوم اين كه: مقدرات گاهى كم و زياد مى شود و چه بسا كه به خاطر شرطى از ميان برود.

مثلًا در تقدير الهى گذشته كه عمر فلان كس سى سال باشد، به شرط اين كه صله رحم نكند و اگر كرد شصت سال مقدر شمرده و روزيش در فلان روز به يك درهم مقدر شده اگر دعا نكند، ولى اگر دعا و درخواست كند، دو درهم مقدر شده و هم چنين ساير چيزها و حاصل اين كه براى وجود تمام كائنات و عدم آن ها شرايط و اسبابى است و خداوند سبحان نخواسته كارها بدون اسباب و شرايط انجام گيرد و از جمله اسباب براى برخى از چيزها دعا است كه اگر دعا نكند آن چيز به او داده نمى شود.

و اما علم خداوند، پس آن تابع معلوم است و علت پيدايش چيزى نيست و قضا و قدر حتمى و لازم نيستند و گرنه ثواب و عقاب و امر و نهى باطل گردند.

 

عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: مَنْ لَمْ يَسْئَلِ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ إفْتَقَرَ «4».

امام صادق عليه السلام فرمود: هر كه از فضل خداوند درخواست نكند، بيچاره و فقير گردد.

سيف تمار گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:

بر شما باد به ملازمت دعا؛ زيرا به هيچ چيز مانند آن به خداوند نزديك نشويد و هيچ حاجت كوچكى را به خاطر كوچكی‌اش رها نكنيد، از اين كه براى آن به درگاه حق دعا كنيد؛ زيرا آن كس كه حاجات كوچك به دست اوست، همان كس است كه حاجات بزرگ به دست اوست.

 

عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: قالَ أمْيرُالمؤمِنينَ عليه السلام: أحَبُّ الْأعْمالِ إلىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ فى الْأرْضِ ألدُّعاءُ وَأفْضَلُ الْعِبادَةِ ألْعِفافُ قالَ: وَكانَ أميرُالْمُؤمِنينَ رَجُلًا دَعَّاءً «5».

امام صادق عليه السلام فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام می فرمايد: محبوب ترين اعمال در روى زمين نزد خداوند دعا است و بهترين عبادت پرهيزكارى و پارسايى است و اميرالمؤمنين مردى بود كه دعايش بسيار بود.

 

دعا اسلحه مؤمن

عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالُ: قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: ألدُّعاءُ سِلاحُ الْمُؤْمِنِ وَعَمُودُ الدّينِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالْأرْضِ «6».

امام صادق عليه السلام می فرمايد: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: دعا سلاح مؤمن و پايه دين و روشنى آسمان ها و زمين است.

قالَ: قالَ أميرُالْمُؤمِنينَ عليه السلام: ألدُّعاءُ مَفاتيحُ النَّجاحِ وَمَقاليدُ الفَلاحِ وَخَيْرُ الدُّعاءِ ما صَدَرَ عَنْ صَدْرٍ نَقِىٍّ وَقَلْبٍ تَقِىٍّ وَفى الْمُناجاةِ سَبَبُ النَّجاةِ وَبِالإخْلاصِ يَكُونُ الْخَلاصُ فَإذا اشْتَدَّ الْفَزَعُ فَإلىَ اللّهِ الْمَفْزَعُ «7».

و نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: دعا كليدهاى نجات و گنجينه ‌هاى رستگارى است و بهترين دعا آن دعايى است كه از سينه پاك و دلى پرهيزكار برآيد و وسيله نجات در مناجات است و خلاصى به اخلاص به دست آيد و چون فزع و بی‌تابى سخت شود، مفزع و پناهگاه خداست.

 

عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: ألدُّعاءُ أنْفَذُ مِنَ السِّنانِ الْحَديدِ «8».

امام صادق عليه السلام فرمود: دعا از نيزه تيز نافذتر است.

پشت در روى جهان خواهيم كرد

 

قبله روى دلستان خواهيم كرد

سود ما رسوايى عشقش بس است

 

گرچه دين و دل زيان خواهيم كرد

خاصه عشقش را كه سلطان دل است

 

موكبى از خون روان خواهيم كرد

دل اگر خون شد زعشقش باك نيست

 

كاينچنين كارى بجان خواهيم كرد

گر در اول روز خون كرديم دل

 

روز آخر جان فشان خواهيم كرد

ذره ذره در ره سوداى عشق

 

پايه هاى نردبان خواهيم كرد

كس جواب ما نخواهد داد باز

 

گرچه بسيارى فغان خواهيم كرد «9»

     

 

دعا موجب دفع قضا و بلا

عَنْ حِمادِ بْنِ عُثْمانَ قالَ: سَمِعْتُهُ يَقُولُ: إنَّ الدُّعاءَ يَرُدُّ الْقَضاءَ يَنْقُضُهُ كَما يُنْقَضُ السِّلْكُ وَقَدْ أُبْرِمَ إبْراماً «10».

حماد بن عثمان مى گويد: شنيدم فرمود: همانا دعا برگرداننده قضا است و رشته قضا را از هم واتاباند و بزند، چنانچه رشته نخ از هم باز شود، گرچه به سختى تابيده شده باشد.

عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزيدَ قالَ: سَمِعْتُ أبَاالْحَسَنَ عليه السلام يَقُولُ: إنَّ الدُّعاءَ يَرُدُّ ما قَدْ قُدِّرَ وَما لَمْ يُقَدَّرْ، قُلْتُ وَما قَدْ قُدِّرَ عَرَفْتُهُ فَما لَمْ يُقَدَّرْ قالَ: حَتّى لايَكُونَ «11».

عمر بن يزيد مى گويد: از امام كاظم عليه السلام شنيدم مى فرمود: همانا دعا برمى گرداند آنچه را مقدر شده و آنچه را مقدر نشده، عرض كردم: مقدر شده را دانستم مقدر نشده كدام است؟ فرمود: تا اين كه تقديرى درباره آن نشود.

 

عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: إنَّ الدُّعاءَ يَرُدُّ الْقَضاءَ وَقَدْ نَزَلَ مِنَ السَّماءِ وَقَدْ ابْرِمَ إبْراماً «12».

امام صادق عليه السلام فرمود: دعا قضائی‌ كه از آسمان نازل شده برمی گرداند، اگر چه آن قضا به سختى مبرم و محكم شده باشد.

كانَ عَلِىُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عليهما السلام يَقُولُ: ألدُّعاءُ يَدْفَعُ الْبَلاءَ النَّازِلَ وَما لَمْ يَنْزِلْ «13».

حضرت رضا عليه السلام میفرمايد: حضرت على بن الحسين عليهما السلام فرمود: دعا بلايى را كه نازل شده و نازل نشده دفع میكند.

مصداق اين روايت در قرآن مجيد، قوم يونس اند كه بلاى الهى تا بالاى سر آنان آمد ولى به راهنمايى آن عالم ربانى به بيابان رفته و سر بر خاك مذلّت نهادند و از پيشگاه خداوند در خواست رد بلا كردند و درخواست آنان اجابت شد.

 

دعا درمان دردها

عَنْ عَلاءِ بْنِ كامِلٍ: قالَ لى أبُوعَبْدِاللّهِ عليه السلام: عَلَيْكَ بِالدُّعاءِ فَإنَّهُ شِفاءٌ مِنْ كُلِّ داءٍ «14».

علاء بن كامل مى گويد: حضرت صادق عليه السلام به من فرمود: بر تو باد به دعا كه دعا درمان هر دردى است.

آرى، دعا درمان هر دردى است. وقتى دل به حضرت محبوب بسته شود و جان آيينه انعكاس اوصاف معشوق گردد و آدمى درِ رحمت را از هر سو به سوى خود باز ببيند و قلب بر اثر اتصال مالامال از اميد گردد، روح داراى قدرت و تسلط و مالكيت شود و به هنگام هجوم دردها على الخصوص دردهاى معنوى، از محبوبش به وسيله دعا درخواست رد بلا و شفاى مرض كند و محبوب هم بيمارى عاشق را هر چه باشد شفا دهد.

در اينجا مناسب است به سه قضيه بسيار مهم كه خودم در سطر اول و دوم آن هستم اشاره كنم.

 

اما حكايتى كه واسطه اولش هستم:

دوستى داشتم عاشق دين و دلسوز مسائل الهى، داراى هفتاد سال عمر، به من گفت: وقتى كه عمرم قريب به ده سال بود، گرفتار تب سوزنده سختى شدم، طب و طبيب از علاجم عاجز شد، پدرم مرا در آغوش گرفت و نزد سيدى بيدار و صاحب نفسى با حال برد و داستان رنج مرا براى او بازگفت، آن مرد سرى به جانب آسمان برداشت، آن گاه روى به من كرد و گفت: اى تب سوزنده! او را رها كن. لحظه اى نگذشت كه تب مرا رها كرد و تا اين زمان كه هفتاد سال از عمرم گذشته تب به سراغم نيامده.

 

اما دو داستانى كه واسطه دومش هستم:

فرزند مرحوم محدث قمى صاحب كتب ارزنده اى چون «سفينة البحار»، «مفاتيح الجنان» و «الكنى و الالقاب» و... برايم نقل كرد، پدرم دچار چشم درد شديدى شد، اطباى عراق از علاجش عاجز شدند، روزى از مادرم خواست كتاب «الكافى» را به او بدهد، كتاب را از دست همسرش گرفت و گفت: اين كتاب مايه از اهل بيت رسول اللّه عليهم السلام دارد و امكان ندارد خداوند به وسيله ماليدن اين كتاب به چشم مرا از درد ديده خلاص نكند، چشم به حق دوخت و با دلى سوخته كتاب «الكافى» را بر چشم ماليد، ديده او از درد و الم رهايى يافت.

 

ديگر اين كه: پدرم دچار مرض سختى شد، دارو نسبت به او از اثر افتاده بود، پس از رنج بسيار به مادرم گفت: اين انگشتان من سال هاست كه آثار اهل بيت عليهم السلام را مى نويسد، اگر اثرى الهى در اين انگشتان نباشد بايد آن را قطع كرد، ظرفى پاك بياورد و مقدارى آب در كنار آن بگذارد، آب و ظرف را به حضور آن مرد الهى آورد، انگشتانش را در آن ظرف گرفت و آب بر روى آن ريخت و آن آب را در حاليكه به سبب آن از خداوند طلب شفا كرده بود خورد و از بيمارى برخاست.

آرى، تو دل بر او بند و از مقام دعا دست بر مدار كه در صورت رابطه با حضرت او به وقت دچار شدن به درد، در صورتى كه كليدهاى ظاهرى از باز كردن قفل درد عاجز باشند، با كليد دعا دردت را شفا دهد.

دلبرا پيش وجودت همه خوبان عدمند

 

سروران در ره سوداى تو خاك قدمند

شهرى اندر طلبت سوخته آتش عشق

 

خلقى اندر هوست غرقه درياى غمند

     

خون صاحب نظران ريختى اى كعبه حسن

 

قتل اينان كه روا داشت كه صيد حرمند

گاه گاهى بگذر بر صف دل سوختگان

 

تا ثنايت بگويند و دعايى بدهند

هر خم زلف پريشان تو زندان دلى است

 

تا نگويى كه اسيران كمند تو كمند

جور دشمن چه كند گر نكشد طالب دوست

 

گنج و مار و گل و خار و غم و شادى بهمند

سعديا عاشق صادق زبلا نگريزد

 

سست عهدان ارادت زملامت برمند «15»

     

 

استجابت دعاى دعا كنندگان

عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: ألدُّعاءُ كَهْفُ الْإجابَةِ كَما أنَّ السَّحابَ كَهْفُ الْمَطَرِ «16».

امام صادق عليه السلام فرمود: دعا خزانه و گنجينه اجابت است. چنانچه ابر مخزن باران است.

عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: ما أبْرَزَ عَبْدٌ يَدَهُ إلىَ اللّهِ الْعَزيزِ الْجَبَّارِ إلّااسْتَحْيَى اللّهُ عَزَّوَجَلَّ أنْ يَرُدَّها صِفْراً حَتّى يَجْعَلَ فيها مِنْ فَضْلِ رَحْمَتِهِ ما يَشاءُ فَإذا دَعا أحَدُكُمْ فَلا يَرُدُّ يَدَهُ حَتّى يَمْسَحَ عَلى وَجْهِهِ وَرَأسِهِ «17».

حضرت صادق عليه السلام فرمود: هيچ بنده‌ اى دست به درگاه خداى عزيز و جبار نگشايد، جز اين كه خداى عزوجل شرم كند كه آن را تهى برگرداند، تا اين كه از فضل و رحمت خود آن دست را پر كند، پس هرگاه يكى از شما دعا كرد، دستش را برنگرداند تا آن را به سر و روى خود بكشد.

 

علت عدم استجابت بعضى از ادعيه

علامه مجلسى رحمه الله در شرح اين حديث می فرمايد:

شرم و حيا گرفتگى نفس است از كار بد، به خاطر بيم نكوهش و چون به خداى بزرگ نسبت داده شود، لازمه آن ترك باشد، يعنى خداوند آن كار را نكند.

و در اينجا شبهه‌ اى است كه بايد آن را دفع كنيم و آن شبهه اين است كه، چگونه خداوند سبحان وعده اجابت داده و خلف وعده او محال است و دروغ از خداى تعالى و حجج او ممتنع است، پس چگونه است كه بسيارى از دعاها به اجابت نرسد.

 

جواب اين شبهه را به چند وجه ممكن است بيان كرد:

اول: اين كه وعده خداوند مشروط به مشيت است، يعنى اگر بخواهم اجابت مى كنم كه آيه 41 سوره انعام «18» بر آن دلالت كند.

دوم: اين كه مقصود از اجابت، توجه و استماع دعا است، يعنى فوراً شنيده شود و مورد توجه قرار گيرد، ولى در دادن آنچه را كه خواهد تأخير كند، تا عبد باز او را بخواند و آواز عبد را خدا بشنود كه خدا صداى بنده را دوست دارد.

 

سوم: اين كه اجابت مشروط به مصلحت و خير بودن براى دعا كننده است؛ زيرا خداى حكيم به دلخواه بندگان، از آنچه خير و صلاح آن ها است دست برندارد.

چهارم: لازم نيست اجابت دعا فورى باشد و ممكن است دعا مستجاب شده باشد، ولى ظهور آثار آن روى پاره اى از مصالح به مدت زيادى تأخير افتد، چنانچه در تفسير گفتار خداى تعالى در سوره يونس آيه 89 در حديث آمده كه ميان اين خطاب و ميان غرق فرعون و نابودى او و همراهانش كه موسى و هارون براى آن دعا كرده بودند چهل سال طول كشيد «19».

 

عَنْ سُلَيْمانِ بْنِ عَمْروٍ قالَ: سَمِعْتُ أبا عَبْدِاللّهِ عليه السلام يَقُولُ: إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لا يَسْتَجيبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ ساهٍ فَإذا دَعَوْتَ فَأقْبِلْ بِقَلْبِكَ ثُمَّ اسْتَيْقِنْ بِالْإجابَةِ «20».

سليمان بن عمرو مى گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السلام فرمود: خداوند دعايى كه از روى دل غافل باشد مستجاب نمیكند، پس هرگاه براى دعا به پيشگاه مقدس او روى آوردى به دل توجه كن و يقين داشته باش كه قلبى كه در دعا مشغول مولاست دعايش مستجاب می‌شود.

و نيز دعا كننده لازم است داراى رقت قلب باشد، قلب با قساوت دعايش مستجاب نيست.

عَنْ أبى عَبْدِاللّهِ عليه السلام قالَ: إنَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ لايَسْتَجيبُ دُعاءً بِظَهْرِ قَلْبٍ قاسٍ «21».

امام صادق عليه السلام فرمود: خداوند دعايى كه از روى دل سخت و با قساوت باشد مستجاب نمی‌كند.

 


(1)- الكافى: 2/ 466، باب فضل الدعاء، حديث 2.

(2)- الكافى: 2/ 466، باب فضل الدعاء، حديث 3.

(3)- مرآة العقول: 12/ 4.

(4)- الكافى: 2/ 467، باب فضل الدعاء، حديث 4.

(5)- الكافى: 2/ 467، باب فضل الدعاء، حديث 8؛ عدة الداعى: 39، باب الأول فى الحث على الدعاء.

(6)- الكافى: 2/ 468، باب أن الدعاء سلاح المؤمن، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 7/ 38، باب 8، حديث 8654.

(7)- الكافى: 2/ 468، باب أن الدعاء سلاح المؤمن، حديث 2؛ بحار الأنوار: 90/ 341، باب 20، حديث 12.

(8)- الكافى: 2/ 469، باب أن الدعاء سلاح المؤمن، حديث 7؛ وسائل الشيعة: 7/ 38، باب 8، حديث 8653.

(9)- عطار نيشابورى.

(10)- الكافى: 2/ 469، باب أن الدعاء سلاح المؤمن، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 7/ 36، باب 7، حديث 8646.

(11)- الكافى: 2/ 469، باب أن الدعاء يرد البلاء، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 7/ 36، باب 7، حديث 8647.

(12)- الكافى: 2/ 469، باب أن الدعاء يرد البلاء، حديث 3؛ وسائل الشيعة: 7/ 36، باب 7، حديث 8645.

(13)- الكافى: 2/ 469، باب أن الدعاء يرد البلاء، حديث 5؛ وسائل الشيعة: 7/ 37، باب 7، حديث 8650.

(14)- الكافى: 2/ 470، باب أن الدعاء شفاء من كل داء، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 7/ 45، باب 11، حديث 8677.

(15)- سعدى شيرازى.

(16)- الكافى: 2/ 471، باب أن من دعا استجيب له، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 7/ 26، باب 2، حديث 8611.

(17)- الكافى: 2/ 471، باب أن من دعا أستجيب له، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 7/ 51، باب 14، حديث 8694؛ بحار الأنوار: 90/ 323، باب 17، حديث 38.

(18)- «بَلْ إِيَّاهُ تَدْعُونَ فَيَكْشِفُ مَا تَدْعُونَ إِلَيْهِ إِن شَاءَ وَتَنْسَوْنَ مَاتُشْرِكُونَ» « [قطعاً چنين نيست ] بلكه فقط خدا را مى خوانيد و او هم اگر بخواهد آسيب و گزندى كه به سبب آن او را خوانده ايد برطرف مى كند و [آن زمان است كه ] بت هايى كه براى او شريك قرار مى دهيد، فراموش مى كنيد».

(19)- الكافى: 2/ 489، باب من أبطأت عليه الإجابة، حديث 5؛ تفسير عياشى: 2/ 127، حديث 40.

(20)- الكافى: 2/ 473، باب الإقبال على الدعاء، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 7/ 53، باب 16، حديث 8702.

(21)- الكافى: 2/ 474، باب الإقبال على الدعاء، حديث 4؛ وسائل الشيعة: 7/ 54، باب 16، حديث 8704.

 

برگرفته از کتاب عرفان اسلامى، نوشته استاد حسین انصاریان

  • دعا
  • مومن
  • اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

    آخرین مطالب


    بیشترین بازدید این مجموعه