قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نيت روزه‏

 

منابع مقاله:

کتاب  : عرفان اسلامى جلد ششم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

امام صادق عليه السلام در اين جمله مى فرمايد:

چون خواستى روزه بگيرى، نيتت در حقيقت از ورود به اين مقام با عظمت الهيه اين باشد كه نفس را از تمام شهوات «شهوت خوردن و آشاميدن خارج از حدود الهى، شهوت جنسى شيطانى، شهوت مقام و جاه و رياست، شهوت مال پرستى، شهوت غرور و كبر و ريا، شهوت عجب و خودبينى و خودپسندى، شهوت شهرت و سلطه طلبى» نگاه دارى و با كمال قدرت و اراده از جولان نفس در ميادين خطرناك گناه با كمك گيرى از روزه جلوگيرى كنى.

و هم چنين به اين نيت وارد روزه شو كه همت و اراده ات را از قرار گرفتن در جاى پاى شيطان حفظ كنى.

اگر با روزه ماه رمضان عادى برخورد كنى و مسير اين مقام را بدينگونه كه حضرت صادق مى فرمايند نپيمايى و وقت سحر و افطار همانند همه اوقات از لذيذترين غذاها بهره گيرى و از زياد خوردن بر كنار نمانى، از منافع معنوى ماه مبارك رمضان محروم خواهى شد.

ماه رمضان، ماه مبارزه با شهوات غلط و هواهاى نفس و خطوات شيطان و كشش ها و جذبه هاى غير خدايى است، در اين كلاس رياضت و تمرين و جهد و كوشش سنگين لازم است، تا در پايان به قله مرتفع تقوا برسى و از عنايت و لطف او كه شامل حال پرهيزكاران است بهره مند گردى.

ماه مبارك رمضان، ماه تهذيب نفس و تزكيه جان و رشد عقل و ترغيب اميال و خواسته ها به سوى خواسته هاى خداست.

ماه رمضان، ماه علم، ماه تعلم، ماه تعليم، ماه تلاوت كتاب، ماه فهم حقايق، ماه آراسته شدن به حسنات و پيراسته شدن از سيئات و ماه مؤدب كردن نفس به آداب الهى است.

شما اگر ماه رمضان تجاوزات نفس و سركشى هاى غرائز و طغيان آمال و آرزوها را تعديل نكنيد و شعله هاى شيطانى هوا را خاموش ننماييد و به آداب الهيه آراسته نشويد، پس از ماه رمضان با آن همه عظمت و جلالش چه بهره اى برده ايد؟

مايه سعادت و سلامت و نجات انسان به فرموده تمام انبيا و امامان عليهم السلام و كتب آسمانى و عقلا و صلحا و اولياى ادب است، ادب عبارت از مجموعه خواسته هاى حضرت حق در همه زمينه ها از انسان است و ماه رمضان بهترين كلاس براى آموزش آداب و بهترين زمان براى آراسته شدن به مبانى الهى است.

پيش ارباب خرد مايه ايمان ادب است

 

لاجرم پيشه مردان سخندان ادب است

بى ادب را به سماوات بقا منزل نيست

 

در سماوات بقا منزل مردان ادب است

دامن عقل و ادب گير كه در راه يقين

 

بر سر گنج وجود تو نگهبان ادب است

     

آدميزاده اگر بى ادب است آدم نيست

 

فرق در جنس بنى آدم و حيوان ادب است

     

اولياى الهى، عارفان عاشق، وارستگان با فضيلت، از هر فرصتى براى تهذيب نفس و تزكيه دل و مؤدب شدن خويش به آداب الهى استفاده مى كردند.

در اين راه تلخى ها مى چشيدند، رياضت هاى شرعيه مى كشيدند، تمرين ها مى كردند و آنچه را ملاك كار و عمل قرار مى دادند فقط و فقط رضايت حضرت حق بود.

 

حكايتى از مبارزه با نفس

سال 1364 هجرى شمسى در اصفهان براى سخنرانى دعوت شده بودم.

مى دانستم اصفهان روزگارى مركز زندگى بسيارى از اولياى خدا و عالمان كامل بود.

شهر، شهر حكيمان، فقيهان، فيلسوفان، عارفان، عاشقان، كاملان و شهيدان خداست، بر همگان لازم است كه اين حيثيات و سرمايه هاى اين شهر را حفظ كنند.

در مدت اقامتم، عاشقانه به دنبال زيارت قبور مردان الهى، يا آنان كه چهره هاى الهى را زيارت كرده، بودم.

بيشتر گشتم، كمتر موفق شدم، سرمايه هاى عظيم از دنيا رفته بودند، در گوشه و كنار شهر به ندرت كسانى پيدا مى شدند كه يا خود اهل حال بودند يا با اهل حال گذشته سر و سرّى داشتند.

يك شب چهره اى نورانى در جلسه اى كه براى تبليغ بپا بود حضور يافت، قيافه ملكوتى او مرا جذب كرد، از احوالش پرسيدم، گفتند: عالمى بزرگوار و سيدى كريم النفس و شخصيتى گمنام است كه سى سال محضر فيلسوف بزرگ مرحوم حاج آقا رحيم ارباب را درك كرده است. گرچه خودم دو بار آن مرد بزرگ را ديده بودم ولى از حالات و روحيات و اخلاقياتش آن چنان كه بايد آگاه نبودم.

به زيارت آن مرد شتافتم، تا با يك تير دو نشان زده باشم. هم از معنويت او بهره ببرم، هم از اوصاف و كمالات استادش بشنوم.

مجالسى با او نشستم، گفتگوها بين اين شرمنده و او رفت، مى گفت: معمولًا يك هنرمند به خصوص يك عالم مشهور علاقه مند است بيش از پيش شناخته شود و چهره كند، طبع علم طبع خودنمايى، غرور، خودشناساندن و شهرت است، يك عالم مى خواهد تمام مردم از علمش، از تأليفاتش، از حسن عملش و به خصوص از قدرت درس دادنش مطلع شوند، تا از اين اطلاع لذت ببرد و نيز سبيلى از چربى ماديت چرب كند، دنبال جايى مى گردد كه درسش و حضور شاگردانش در برابر ديدگان مردم چشمگير باشد، تا در بين مردم مشهور گردد، ولى استادم حضرت حاج آقا رحيم ارباب به مدت پنجاه سال در مسجدى براى بهترين فضلا و طالبان علم درس مى گفتند، اما وقت درس اكيداً دستور مى دادند پرده كنار درب مسجد را بيفكنند و آن چنان با صداى آرام درس مى گفت كه فقط صدايش را طلاب بشنوند، تا كسى نفهمد و نبيند كه چه كسى در اين مسجد درس مى دهد، اين اخلاق مردى بود كه در زمان خودش در علوم اسلامى به خصوص فقه و تفسير و فلسفه و در عمل و اخلاص و در خدمت به جهان علم و تربيت و در مايه هاى الهى و عرفانى كم نظير بود!

آرى، اين است حقيقت عينى كف نفس از شهوات و حفظ خويش از افتادن در خطوات شيطان و اين از بركت ايمان، يقين، اخلاص، عبادت و به خصوص روزه حقيقى در ماه مبارك رمضان است.

راستى چه لذت دارد، كارى كه فقط و فقط خدا براى انجام بگيرد، چه سودمند است عملى كه محض تقرب به او از انسان سر بزند، چه پرقيمت است نفسى كه از هوا و شهوات تزكيه شده و به مقامات معنوى آراسته گشته و به آداب انبيا و امامان عليهم السلام و اوليا مؤدب شده است، صاحب اين نفس، صاحب حقيقت و معنويت و فضيلت است و راه پيدا كردنش به مقام قرب و انس بسيار آسان است.

اين را بدانيد كه از هر عبادتى بايد در جهت آراسته شدن و پيراسته شدن استفاده كرد و گرنه آن عبادت، عبادت نيست.

روزه ماه رمضان براى رسيدن به تقوا و روح پرهيزكارى و قدرت خويشتن دارى از هر گناهى است، اگر در شب و روز ماه رمضان مانند بقيه ايام آلوده باشيد، اگر پس از پايان ماه رمضان به اعمال و كردار و اخلاق ناپسند قبل از ماه رمضان برگرديد، چه اتصالى به ماه رمضان پيدا كرده ايد و چه نفعى از ماه رمضان عايد شما شده و با چه بركت و رحمت و مغفرت و انابه و توبه اى برخورد داشته ايد؟

اندكى در وضع زندگى اوليا بينديشيد و كمى در هدف پاك و مقدس عبادات تفكر كنيد، تا از اين محدوديت ها و غرائز سركش و شهوات بنيان كن و خطوات شيطان رهيده به فضاى معنوى ملكوت برسيد و در آن فضاى غير قابل توصيف با دو بال ايمان و عمل و پاكى و شايستگى براى رسيدن به مقام قرب و لقاى دوست به پرواز آييد.

به اين صورت كه امام صادق عليه السلام فرموده اند:

نيت روزه كن و وارد ميدان صوم شو، به حقيقت وارد شو و نيت كن و معنويات و بركات اين ماه را به توفيق حق با اداى واجبات و ترك محرمات به خود منتقل كن كه اين چنين روزه شكننده قدرت دشمن خدا يعنى شيطان است، چرا كه مهم ترين وسيله شيطان براى ربودن عباد از مدار بندگى حضرت جانان شهوات است و شهوات در وجود انسان با خوردن و آشاميدن قدرت مى گيرند، به همين خاطر پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

إنَّ الشَّيْطانَ لَيَجْرى مِنْ إبْنِ آدَمَ مَجْرَى الدَّمِ فَضَيِّقُوا مَجاريِهِ بِالْجُوعِ «1».

جريان حركت و سلطه شيطان نسبت به وضع انسان همانند جريان خون است، راه حركت او را با گرسنگى ببنديد.

چون روزه واقعى ماه رمضان قلع و قمع كننده قدرت او و سدّ ورود او از طرق مختلف به حيات انسان و تنگ كننده مجارى آن دشمن خطرناك است به حضرت حق نسبت داده شده.

ألصَّوْمُ لى «2».

روزه براى من است.

شما روزه حقيقى بگيريد، تا به راندن و رجم شيطان قدرت پيدا كنيد، شما خدا را با اجراى اوامرش به نحو حقيقت يارى دهيد تا وجود مقدس او شما را يارى دهد.

[إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ ] «3».

اگر خدا را يارى كنيد، خدا هم شما را يارى مى كند.

[وَ الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا] «4».

و كسانى كه براى [به دست آوردن خشنودى ] ما [با جان و مال ] كوشيدند، بى ترديد آنان را به راه هاى خود [راه رشد، سعادت، كمال، كرامت، بهشت و مقام قرب ] راهنمايى مى كنيم.

[إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ ] «5».

يقيناً خدا سرنوشت هيچ ملتى را [به سوى بلا، نكبت، شكست و شقاوت ] تغيير نمى دهد تا آن كه آنان آنچه را [از صفات خوب و رفتارشايسته و پسنديده ] در وجودشان قرار دارد به زشتى ها و گناه تغيير دهند.

و چه تغييرى بالاتر از تغيير وضع شهوات و از باطل خارج شدن به راه حق و حقيقت است.

شهوات چراگاه لذيذ شياطين است و تا زمانى كه در اين مرتع آب و علف زياد ببينند رها كننده نيستند!

و تا اين ناكسان خطرناك در اين مرغزار در تردد و رفت و آمدند، جلال و جمال او براى عبد كشف نمى شود و عبد به مقام شهود نمى رسد و عبد در كمال بيچارگى و بدبختى محجوب از زيارت و لقاى اوست، به فرموده پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله:

لَوْلا الشَّياطينَ يَحُومُونَ «6» عَلى قُلُوبِ بَنى آدَمَ لَنَظَرُوا إلى مَلَكُوتِ السَّماءِ «7».

اگر شياطين دور قلبهاى بنى آدم حلقه نمى زدند هر آينه بنى آدم پى عظمت ملكوت و سموات مى برد.

به همين خاطر در رواياتى كه گذشت از روزه به عنوان باب عبادت و سپر از آفات دنيا و عذاب آخرت ياد شده است:

 

اقسام روزه

بيداران راه خدا، بر اساس آيات كتاب حكيم و روايات وارده در معارف الهيه روزه را به سه درجه تقسيم كرده اند:

1- روزه عموم

2- روزه خصوص

3- روزه خاص الخاص

روزه عموم

حفظ شكم و شهوت از خوردن و آشاميدن و بهره گيرى از غريزه جنسى و رعايت آداب ظاهرى است.

روزه خصوص

حفظ گوش و چشم و زبان و دست و پا و سائر جوارح از گناهان و آثام است.

روزه خاص الخاص

روزه قلب از هموم دنيويه و افكار پست و كفّ او از ماسوى اللّه است افطار اين روزه به فكر در ماسوى اللّه و توجه به دنيا و متاع آن است مگر دنيايى كه مقدمه دين باشد كه اين گونه دنيا زاد آخرت است و فكر در آن نيكو و مستحسن مى باشد.

ويژگى روزه خاص الخاص

ارباب قلوب مى گويند: تحرك همت در وقت روزه و روزه براى تدبير معاش افطار خطاى قلب است و اين خطا ناشى از عدم اطمينان به جناب مولاست، البته اين گونه روزه مخصوص به انبيا و صديقان و مقربان و رتبه و مقام با عظمت آن هاست.

[قُلِ اللّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ ] «8».

بگو: خدا، سپس آنان را رها كن.

روزه حقيقى، كشنده هواى نفس و از بين برنده شهوت غلط طبع است، روزه صفاى دل، طهارت جوارح، عمارت ظاهر و باطن و شكر نعم حق و وسيله احسان به فقرا و آورنده تضرع و خشوع و بكا و ريسمان التجاى به حق و سبب شكستن اراده غير خدايى و تخفيف دهنده حساب و چند برابر كردن حسنات است.

ما را ياراى روزه خاص الخاص نيست كه اين روزه در شأن و در قدرت انبياست، آنان هستند كه در مقام فناى فى اللّه و بقاى باللّه بسر مى برند و در هيچ شأنى جز حضرت او نيستند و غير او نمى بينند و نمى دانند و نمى خواهند، موجوديت و حيثيت و حقيقت آن بزرگواران مترنم به اين معناست:

آتش عشق تو در جان خوشترست

 

دل زعشقت آتش افشان خوشترست

هر كه خورد از جام عشقت قطره اى

 

تا قيامت مست و حيران خوشترست

تا تو پيدا آمدى پنهان شدم

 

زانكه با معشوق پنهان خوشترست

درد عشق تو كه جان مى سوزدم

 

گر همه زهر است از جان خوشترست

درد بر من ريز و درمانم مكن

 

زان كه درد تو زدرمان خوشترست

مى نسازى تا نمى سوزى مرا

 

سوختن در عشق تو زان خوشترست «9»

     

 

مراحل روزه خصوص

اما روزه خصوص كه روزه شايستگان و صالحان از عباد خداست و آن عبارت از حفظ جوارح از آثام است، با شش مرحله قابل تحقق است:

اول: نگاهدارى چشم از وسعت نظر نسبت به آنچه مذموم و مكروه است و نسبت به هر چيزى كه دل را از توجه به حضرت دوست باز دارد.

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: ألنَّظْرَةُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سِهامِ إبْليسَ فَمَنْ تَرَكَها خَوْفاً مِنَ اللّهِ اتاهُ اللّهُ ايماناً يَجِدُ حَلاوَتَهُ فى قَلْبِهِ «1».

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: نگاه تير مسمومى از تيرهاى شيطان است، هر كس آن را ترك كند، خداوند ايمانى به او مرحمت كند كه لذت آن ايمان را در قلب خود بيابد.

و از آن حضرت است كه:

خَمْسٌ يُفْطِرْنَ الصَّائِمَ: ألْكِذْبُ وَالْغيبَةُ وَالنَّميمَةُ وَالْيَمينُ الْكاذِبَةُ وَالنَّظَرُ بِشَهْوَةٍ «2».

پنج چيز روزه را باطل مى كند: دروغ، غيبت، سخن چينى، قسم دروغ، نظر به شهوت.

دوم: حفظ زبان است از هذيان، دروغ، غيبت، نمامى، فحش، جفا، خصومت، مراء كه در اين زمينه ها بايد زبان را وادار به سكوت كرد، يا مشغول ذكر حق يا تلاوت قرآن كه ذكر و تلاوت و يا سكوت از آن همه گناه سنگين، روزه زبان است.

در خبر است كه:

دو زن روزه دار در عهد رسول خدا صلى الله عليه و آله، بر اثر گرسنگى و تشنگى موجب تلف اجازه افطار خواستند حضرت قدحى نزد آنان فرستاد و دستور استفراغ داد، يكى از آنان خون و گوشت تازه استفراغ كرد در حدى كه نصف قدح را گرفت و آن ديگر هم همان طور در حدى كه قدح پر شد، مردم تعجب كردند حضرت فرمودند: اينان از آنچه خدا حلال كرده بود «خوردن، آشاميدن، سر زير آب بردن و...» روزه بودند و به آنچه حضرت حق حرام فرموده بود افطار كردند، يكى از آن كه پيش ديگرى نشست و از مردم غيبت كرد، يعنى از گوشت مردم خورد.

صدوق به اسنادش از پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله نقل مى كند:

مَنِ اغْتابَ مُسْلِما بَطَلَ صَوْمُهُ وَنَقَضَ وُضُوءُهُ فَإنْ ماتَ وَهُوَ كَذلِكَ ماتَ وَهُوَ مُسْتَحِلٌّ لِما حَرَّمَ اللّهُ «10».

هر كس از مسلمانى غيبت كند روزه اش باطل و وضويش شكسته شده و اگر به اين حال بميرد حلال شمارنده حرام خدا مرده.

سوم: حفظ گوش از شنيدن برنامه هاى حرام است و شنيدن برنامه حرام كه عبارت از شنيدن دروغ در حق مسلمان، تهمت و افترا در حق مؤمن و غيبت مردم است و هم چنين شنيدن موسيقى و آواز زنان، به اندازه اى از نظر ديانت مقدسه گناهش سنگين است كه هم ترازوى با خوردن حرام شمرده شده:

[سَمَّاعُونَ لِلْكَذِبِ أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ ] «11».

آنان فوق العاده شِنواى دروغ اند [با آن كه مى دانند دروغ است و] بسيار خورنده مال حرام.

نبىّ اسلام صلى الله عليه و آله فرموده:

ألْمُغْتابُ وَالْمُسْتَمِعُ شَريكانِ فى الْإثْمِ «12».

غيبت كننده و شنونده در گناه شريك هستند.

چهارم: حفظ بقيه جوارح از دست و پا از مكاره و شكم از شبهات است كه معنا ندارد انسان از حلال روزه بگيرد، با حرام افطار كند.

كسى كه از حلال روزه بگيرد و با حرام افطار كند، مانند شخصى است كه خانه اى بسازد ولى شهرى را خراب كند.

غذاى حلال اگر زياد خورده شود مضر است، روزه براى تقليل أكل حلال است، واى بر كسى كه آلوده به حرام است.

اگر كسى به وسيله روزه حلال را كم كند، ولى از طرفى دچار به حرام شود، يعنى شكم را از خوردن حفظ كند، ولى اعضا و جوارحش در گناه آزاد باشند، مثل كسى است كه از خوردن دواى زياد به خاطر ضررش پناه بخوردن سم ببرد، آيا اين عمل نتيجه جهل و بى خردى نيست؟

حرام، سمى است كه هلاك دين در آن است و حلال دارويى است كه كم آن سودمند و بسيارش مضر است و منظور از روزه تقليل در خوردن حلال است و آنچه روزه اى است كه حلال در آن كم خورده شود و حرام در آن بسيار انجام بگيرد!

پنجم: در وقت افطار قناعت به كم خوردن از حلال كند، مواظب باشد شكم را از غذا پر نكند كه ظرفى در پيشگاه حضرت او مبغوض تر از شكم پر آن هم از حلال نيست، حرام خوردن كه كار روزه دار و مردم مؤمن نمى باشد، تا نسبت به آن قضاوت شود.

كسى كه هر چه بخواهد به وقت افطار بخورد، چگونه مى تواند با روزه اش دشمن خدا را مقهور و قدرت شهوت را بشكند؟

مقصود از روزه، خالى شدن شكم از طعام و تعديل شهوت است، اگر بنا باشد سفره ماه رمضان رنگين شود، تمام همت انسان قبل از رمضان و در رمضان معطوف جمع كردن غذاهاى رنگارنگ مى شود، آن وقت خوراك انسان در سحر و افطار ماه رمضان بيشتر از اوقات ديگر مى گردد، در اين صورت آدمى به اهداف پاك روزه نخواهد رسيد!

شما در ماه رمضان بايد سعى كنيد با كم خوردن قدرت و سلطه شيطان را نسبت به خود ضعيف كنيد و نيروى شهوت را مهار نماييد و از طغيان هوا و هوس و غرائز سركش بكاهيد.

ششم: دلش پس از افطار مردد بين بيم و اميد باشد؛ زيرا نمى داند روزه اش قبول شده تا از مقربان باشد، يا مردود شده و از مغضوبان است و در آخر هر عبادتى بايد مؤمن در چنين حالى باشد.

روايت شده وجود مقدس حضرت امام حسن مجتبى عليه السلام روز عيد فطر به گروهى گذشت كه در حال خنده بودند فرمود:

خداوند عزوجل ماه رمضان را ميدان تمرين براى عبادش قرار داد، تا در مسابقه طاعت شركت كنند، گروهى مسابقه را بردند و رستگار شدند و دسته اى تخلف كردند و هلاك شدند. عجب است كل عجب، از خنده كننده بازيگرى كه در چنين روزى كه برندگان فائز شدند و بازندگان هلاك گشتند، اين چنين بى خبر است، به خدا قسم اگر پرده برگيرند، نيكوكار به نيكى اش ادامه مى دهد و بدكار از بدى هايش دست مى شويد «13».

بيداران راه خدا مى فرمايند:

مقصود از صحت روزه قبولى آن و مقصود از قبولى وصول به مقصود و مقصود از وصول به مقصود تخلق به صفتى از اوصاف حضرت حق كه صمديت است مى باشد.

و نيز مى فرمايند:

مقصود از روزه اقتدا به ملائكه الهى است و اين اقتدا با كفّ از شهوات حاصل مى شود، چرا كه ملائكه منزّه از شهواتند و انسان كه رتبه اش به خاطر نور عقل مافوق بهائم و به خاطر داشتن شهوت مادون ملائكه است، مى تواند از طريق شكستن شهوت به وسيله روزه و مجاهدت و كوشش براى تسلط به شهوت شبيه ملائكه گردد.

كسى كه منغمر در شهوات است در اسفل سافلين به سر مى برد و غبار حيوانيت بر چهره انسانى او نشسته، ولى كسى كه مالك نفس و مسلط بر شهوات است، تا اعلى عليين ارتفاع معنوى گرفته و به افق ملائكه رسيده و از آنجا كه ملائكه بندگان مقرب اند مقرب به ملائكه هم مقرب خداست.

نبىّ اسلام صلى الله عليه و آله در عظمت روزه مى فرمايد:

إنَّمَا الصَّوْمُ أمانَةٌ فَلْيَحْفَظْ أحَدُكُمْ أمانَتَهُ «14».

روزه امانت است، بايد هر يك از شما به حفظ امانت اقدام كند.

و هر زمان اين آيه را مى خواند:

[إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها] «15».

خدا قاطعانه به شما فرمان مى دهد كه امانت ها را به صاحبانش بازگردانيد.

دست بر گوش و چشم مى گذاشت و مى فرمود:

گوش امانت است، چشم امانت است «16».

با روزه اى كه اعضا و جوارح هم از گناه روزه اند مى توان امانات را به صاحب اصلى اش كه حضرت حق است، بازگرداند، در صورت گرفتار بودن به گناه در امانت خيانت مى شود و خيانت گر جزايش آتش است!

بياييد با تضرع و خضوع و خشوع به درگاه حضرت او به انابه برخيزيم و از حضرتش با كمال صدق و صفا بخواهيم كه: تمام گناهان ما را كه در گذشته از ما صادر شده و نقائص عبادات ما را ببخشد و در بقيه عمر توفيق عمل خالص در تمام زمينه هاى عبادى به ما عنايت كند.

به قول الهى آن عارف دل سوخته:

خداوندا چو دادى گوهر جان

 

عطا كن تاج علم و گنج ايمان

     

بجانم پرتو صدق و صفا بخش

 

مقام صبر و تسليم و رضا بخش

مرا بخش آنچه زيب جسم و جانست

 

سعادت آنچه در هر دو جهان است

من از غير تو بيزارم الها

 

بدرگاه تو زارم پادشاها

شد از كف رايگان عمر عزيزم

 

سزد خون دل از چشمان بريزم

دريغا عمر ضايع كردم اى داد

 

شدم دور از اميد وصل فرياد

دريغا حسرتا نقد جوانى

 

همه رفت از كف من رايگانى

     

[وَ أنْزِلْ نَفْسَكَ مَنْزِلَةَ الْمَرْضى لاتَشْتَهى طعاماً وَلا شَراباً مُتَوَقِّعاً فى كُلِّ لَحْظَةٍ شِفاءَكَ مِنْ مَرَضِ الذُّنُوبِ ]

 

نفس روزه دار

در ماه مبارك رمضان خود را به حقيقت به منزله مريضى كه اصلًا اشتهاى به طعام و آشاميدنى ندارد قرار بده، يعنى آن چنان به روزه حقيقى متصل شو كه گويا از دنيا و ما فيها بريده اى، در چنين حالى هر لحظه فقط و فقط متوقع شفاى خود از مرض گناهان باش.

گناهان عقل، قلب، روح، نفس، اعضا و جوارح كه به راستى مريضى و نسخه تو روزه حقيقى و طبيبت خداست، در گرفتار بودنت به اين مرض توجه به اشتهايت نداشته باش كه توجه به اشتها اولًا به صلاح تو نيست ثانياً قاتل توست:

قالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: يا عِبادَ اللّه أَنْتُمْ كَالْمَرْضى وَرَبُّ الْعالَمينَ كَالطَّبيبِ فَصَلاحُ الْمَرضى فيما يَعْمَلُهُ الطَّبيبُ وَيُدَبِّرُهُ بِه لافيما يَشْتَهيهِ الْمَريضُ وَيَقْتَرِحُهُ:

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود: اى مردم! شما مانند مريضان هستيد و پروردگار عالم براى شما چون طبيب است، پس صلاح مريض در آن است كه طبيب عمل مى كند و تدبير مى نمايد، نه در آنچه كه مريض آن را ميل دارد و مى پسندد.

آرى، هر كس با دقت به خويش مراجعه كند مى بيند كه عقلش دچار جهل، قلبش دچار بسيارى از امراض مانند وسوسه، غرور، حسد، كبر، ريا، حب جاه و شهوت و ديده و گوش و دست و پا و شكم و شهوت هر يك داراى امراضى هستند و طبيب اين امراض و معالج اين دردها قطعاً خود انسان نيست، اين خداى مهربان است كه با توجه و عنايت و به وسيله انبيا و امامان عليهم السلام و كتب آسمانى معالج انسان مى باشد و اين انسان است كه براى درمان دردها بايد به نسخه هاى شفابخش الهى عمل كند كه از جمله آن نسخه ها روزه همراه با شرايط است.

به خود مغرور نباشيد و درباره خود تصور سلامت نداشته باشيد، تا هستيد خود را مريض و خداى مهربان را طبيب خود بدانيد كه در همه كره زمين، سالم اندك و مريض بسيار زياد است، به داستان واقعى زير كه نمايشگر اين واقعيت است توجه كنيد:

 

مريض واقعى

عيسى بن مريم عليه السلام، شبى در شهر ناصريه بود، صاحب خانه به محضر حضرت عرضه داشت: شهر را بيمارانى است كه طبيبان مادى از علاج آنان عاجزند، اگر اجازه دهيد، همه را براى شفا به خدمت شما بياورند. عيسى عليه السلام قبول كرد. چون صبح شد، بيماران را به سر راه عيسى عليه السلام آوردند تا آنان را با دم الهى خود شفا دهد. تعداد آنان را حدود ده نفر ديد، فرمود: بيماران شما همين ده نفر هستند؟

عرضه داشتند: آرى، فرمود: اگر سالم هاى اين شهر به اين تعداد باشند برايم اعجاب آور است!

اين است نظر يك پيامبر اولوالعزم درباره اهل سلامت و درباره بيماران كه سالم ها بسيار اندكند و بيماران بسيار زياد.

اگر بيماران به مصلحت طبيب واقعى خود، حضرت احديت توجه كنند، سلامت آنان تضمين مى شود.

هر كه درين درد گرفتار نيست

 

يك نفسش در دو جهان بار نيست

هر كه دلش ديده بينا نيافت

 

ديده او محرم ديدار نيست

هر كه از اين واقعه بويى نبرد

 

جز به صفت صورت ديوار نيست

خوار شود در ره او هم چو خاك

 

آن كه در اين واقعه خونخوار نيست

گرچه حجاب تو برون از حدست

 

هيچ حجابيت چو پندار نيست

پرده پندار بسوز و بدانك

 

در دو جهانت به از اين كار نيست «17»

     

 [وَطَهِّرْ باطِنَكَ مِنْ كُلِّ كَدَرٍ وَغَفْلَةٍوَظُلْمَةٍ يَقْطَعُكَ عَنْ مَعْنَى الْإخْلاصِ لِوَجْهِ اللّهِ تَعالى . قيلَ لِبَعْضِهِمْ إنَّكَ ضَعيفٌ وَانَّ الصِّيامَ يُضْعِفُكَ قالَ: إنّى اعِدُّهُ بِشَرِّ يَوْمٍ طَويلٍ وَالْصَبْرُ عَلى طاعَةِ اللّهِ تَعالى أهْوَنُ مِنَ الْصَّبْرِ عَلى عَذابِهِ ]

 

طهارت باطن در روزه

در ماه رمضان كه فرصت بسيار نيكويى است، با رعايت شرايط روزه و دقت در وضع خود، قلب و جانت را از هر كدورت و غفلت و ظلمتى كه تو را از حقيقت اخلاص جدا مى كند پاك و طاهر كن.

به بعضى گفتند: ناتوانى و روزه تو را ناتوان مى كند، پاسخ داد من روزه و نتيجه معنوى آن را براى جلوگيرى و دفع شر و سختى روز قيامت ذخيره مى كنم و شكيبايى و صبر بر طاعت و عبادت خدا براى من خيلى آسانتر از قرار گرفتن در عذاب اوست.

 [قَالَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله: قالَ اللّهُ تَعالى : ألصَّوْمُ لى وَأنَا أجْزى بِهِ، فَالصَّوْمُ يُميتُ هَوَى النَّفْسِ وَشَهْوَةَ الطَّبْعِ وفيهِ حياةُ الْقَلْبِ وَطَهارَةُ الْجَوارِحِ وَعِمارَةُ الظَّاهِرِ وَالْباطِنِ والشُّكْرُ عَلَى النِّعَمِ وَالْإحسانُ إلىَ الْفُقَراءِ وَزِيادَةُ التَّضَرُّعِ وَالْخُشُوعِ وَالْبُكاءِ وَحَبْلُ الْإلْتِجاءِ إلَى اللّهِ وَسَبَبُ إنْكِسارِ الشَّهْوَةِ وَتَخْفِيفُ الْحِسابِ وَتَضْعيفُ الْحَسَناتِ وَفيهِ مِنَ الْفَوائِدِ ما لا يُحْصى وَكَفى ما ذَكَرْنا مِنْهُ لِمَنْ عَقَلَ وَوُفِّقَ لِاسْتِعْالِهِ:]

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

خداوند تعالى مى فرمايد: روزه براى من است و جزايش بر عهده من.

روزه، خواهش هاى غلط نفس و هوا و هوس هايش را برطرف مى كند، چرا كه مبدأ و منشأ همه فتنه ها و شرور شكم است، چون شكم پر شد و به پرى عادت كرد و بر انسان حاكم شد، كيسه شهوت هم پر مى شود و به پرى عادت مى كند، آن هنگام ببينيد شكم و شهوت پر، چه توقعاتى از انسان دارند و چه خواسته هايى طلب مى كنند و اگر انسان بخواهد مقاومت كند كه نمى تواند، چه بلاهايى به سر انسان مى آورند.

روزه، حيات دل هاست و پاكى جوارح، چون عمل به شرايط روزه نتيجه اش زنده شدن دل به نور معرفت و قرار گرفتن اعضا و جوارح در مدار پاكى عمل است، آبادى ظاهر و باطن انسان مرهون روزه حقيقى است.

از فوائد ديگر روزه اين است كه با چشيده شدن طعم گرسنگى و تشنگى قدر و قيمت نعمت معلوم مى گردد و انسان به داشتن آن، منعم را شكر مى گزارد و هم چنين با چشيدن رنج گرسنگى و تشنگى، به رنج فقرا و مساكين آگاه مى شود و در صدد جبران رنج آنان و علاج درد آنان به احسان و انفاق و صدقه به آنان برمى آيد.

و از طرفى چون روزه باعث قلت كدورت و تخفيف تيرگى دل و موجب صافى جان و تزكيه نفس است، عامل پديد آمدن تضرع و خشوع و گريه است و روى اين حساب ايجادكننده حالت التجا نسبت به حق و سبب درهم شكسته شدن قدرت شهوت است.

روزه روزه دار باعث تخفيف حساب قيامت و تضعيف حسنات عبد است، در روزه ماه رمضان آنقدر فائده و منفعت هست كه حسابگران از حساب آن عاجز و شماره كنندگان از شمارش آن ناتوانند، اين مقدار كه بيان شد، براى هر كس كه صاحب عقل و هوش و درايت و آراسته به توفيق عمل است، كافى مى باشد.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- محجة البيضاء: 2/ 125، كتاب أسرار الصيام.

(2)- الكافى: 4/ 63، باب ما جاء فى فضل الصوم والصائم، حديث 6؛ وسائل الشيعة: 10/ 397، باب 1، حديث 13679.

(3)- محمد (47): 7.

(4)- عنكبوت (29): 69.

(5)- رعد (13): 11.

(6)- حام، يحومُ: به دور آن چيز چرخيد.

(7)- محجة البيضاء: 2/ 125، كتاب اسرار الصيام.

(8)- محجة البيضاء: 2/ 132، كتاب اسرار الصيام.

(9)- محجة البيضاء: 2/ 132، كتاب اسرار الصيام.

(10)- ثواب الأعمال: 284؛ محجة البيضاء: 2/ 133، باب اسرار الصيام.

(11)- مائده (5): 42.

(12)- محجة البيضاء: 2/ 133، كتاب اسرار الصيام.

(13)- محجة البيضاء: 2/ 135، كتاب اسرار الصيام.

(14)- محجة البيضاء: 2/ 136، كتاب اسرار الصيام.

(15)- نساء (3): 58.

(16)- محجة البيضاء: 2/ 136، كتاب اسرار الصيام.

(17)- عطار نيشابورى.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه