قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

زکات زبان و دست و پا

 

 

منابع مقاله:

کتاب  : عرفان اسلامى جلد ششم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

زكات زبان

مسئله نصيحت مسلمانان و بيدار كردن اهل غفلت با خواست حق در باب شصت و چهارم بحث امر به معروف و نهى از منكر مفصل خواهد آمد و مسئله تسبيح و تحميد و تهليل در باب پنجم «مصباح الشريعة» در رابطه با ذكر گذشت.

 [وَزَكاةُ الْيَدِ الْبَذْلُ وَالْعَطاءُ وَالسَّخاءُ بِما أنْعَمَ اللّهُ عَلَيْكَ بِهِ، وَتَحْريكُها بِكِتابَةِ الْعِلْمِ وَمَنافِعَ يَنْتَفِعُ بِهَا الْمُسْلِمُونَ فى طاعَةِ اللّهِ، وَالْقَبْضُ عَنِ الشُّرُورِ]

 

زكات دست

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

زكات دست، بخشش و عطا و سخا از نعمت هايى است كه خداوند به تو عنايت كرده كه توضيح مفصل اين مسئله در باب پنجاه و سوم در بحث سخا خواهد آمد.

و مرحله ديگر زكات دست، نوشتن كتاب ها و مقالات علميه براى حفظ دين و بيدارى مسلمانان است و انجام كارهايى كه مسلمانان در طاعت حق از آن بهره ببرند، مانند ساختن مسجد، مدرسه علمى، صندوق قرض الحسنه و از اين قبيل امور و نيز زكات ديگر دست حفظ آن از ايجاد شر است، مثل زدن به سر مردم بى گناه، دعواى بدون دليل، امضاى ناحق، نوشتن و پخش كردن باطل و شبيه اين امور.

 

حيات دين با تأليف كتاب

راستى از جمله علل مهمى كه تاكنون باعث حفظ دين الهى از دستبرد حوادث زمان و قرون و حملات شياطين شده، نوشتن آثار الهى و اسلامى به وسيله عالمان ربانى است.

براى اين كه بدانيد در اين زمينه بزرگان شيعه متحمل چه زحماتى شدند بايد به كتاب هاى بى نظير «اعيان الشيعة»، «الذريعة الى تصانيف الشيعة» و «الغدير» و فهرست كتابخانه هاى آستان قدس، مجلس، ملك، وزيرى يزد مراجعه كنيد.

اگر نوشته هاى با عظمت اصول چهارصدگانه اصحاب بزرگوار ائمه و نوشته هاى شيخ متقدمين حضرت صدوق هم چون، «من لا يحضره الفقيه»، «الخصال»، «التوحيد»، «عيون اخبار الرضا»، «الاعتقادات»، «علل الشرايع»، «معانى الأخبار» و نوشته هاى ثقة المحدثين محمد بن يعقوب كلينى هم چون: «الكافى» و نوشته هاى مرجع كم نظير شيعه در سخت ترين عصر، مرحوم شيخ طوسى هم چون: «التهذيب»، «الاستبصار»، «الرجال»، «التبيان»، «الخلاف» و پانصد و سى جلد نوشته هاى علامه حلى و سيصد جلد نوشته هاى فيض كاشانى و چندين جلد نوشته هاى شيخ حر عاملى و از جمله «وسائل الشيعة» و هفتاد جلد نوشته هاى علامه مجلسى رحمه الله و از همه مهم تر «مرآة العقول» و «بحار الأنوار» و نوشته هايى هم چون «مستدرك الوسائل»، «جواهر الكلام»، «رياض»، «المسالك»، «الشرايع» و نوشته هاى شيخ انصارى و ساير فقها، مفسران، ادبا، شعرا، حكما و عرفاى شيعه نبود، امروز ما از دين خدا چه خبر داشتيم؟!

اينان بودند كه با زكات دست در مقام حفظ دين و حفظ امت از انواع شرور و فتن و محن برآمدند، ورنه تاكنون يهود و نصارى و يا ديگران كم ترين اثرى از دين خدا و فرهنگ انبيا و امامان عليهم السلام در صفحه زمين باقى نگذاشته بودند! و اگر اين همه مساجد و محافل و مدارس و حوزه ها و صندوق هاى قرض الحسنه و خيريه و ايتام كه با زكات مال و دست اهل جود و كرم بنا شده، نبود ملت اسلام با چه مشكلات و سختى هايى روبرو بودند؟

در هر صورت زكات دست، نوشتن حقايق و انجام اعمال نيك در طاعت خدا و جود و بخشش و عطا و حفظ آن از شرور و ايجاد ضربه و ضرر نسبت به مسلمانان است.

 [وَزَكاةُ الرِّجْلِ السَّعْىُ فى حُقُوقِ اللّهِ تَعالى مِنْ زِيارَةِ الصَّالِحينَ وَمَجالِسِ الذِّكْرِ وَإصْلاحِ النَّاسِ وَصِلَةِ الرَّحِمِ وَالْجِهادِ وَما فيهِ صَلاحُ قَلْبِكَ وَصَلاحُ دينِكَ ]

 

زكات پا

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

زكات پا رفتن به جايى است كه از حقوق خداست مانند:

1- زيارت عباد شايسته.

2- مجالس علم.

3- جلسه اصلاح و صلح بين مسلمانان.

4- صله رحم.

5- جهاد.

6- و هر جا كه صلاح قلب و دين در آن است.

 

زيارت بندگان شايسته

اسلام به مسئله زيارت حق و عباد شايسته و ديدار عالمان ربانى و مؤمنان اهميت فوق العاده اى داده است، چرا كه در اين زيارات بهره هاى دنيايى و آخرتى و گاهى منافع بى نهايت براى فرداى آخرت نصيب انسان مى شود.

امام على عليه السلام در تفسير «قد قامت الصلاة» فرموده اند:

حانَ وَقْتُ الزِّيارَةِ وَالْمُناجاةِ وَقَضاءِ الْحَوائِجِ وَدَرْكِ الْمُنى وَالْوُصُولِ إلىَ اللّهِ عَزَّوَجَلَ «1».

وقت زيارت حضرت حق و مناجات با او و قضاى حوائج و درك آرزو و اتصال و وصول به حضرت اللّه رسيد!

در روايت آمده:

روزى پيامبر صلى الله عليه و آله نشسته بودند، در حاليكه على و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام اطراف حضرت بودند، فرمود: چگونه است وقتى كشته شويد و قبور شما پراكنده باشد. امام حسين عليه السلام عرضه داشت: كسى ما را زيارت مى كند؟ فرمود: آرى، گروهى از امتم به اميد برّ و صله من شما را زيارت مى كنند، چون قيامت شود، به نزد آنان آيم و از اهوال قيامت نجاتشان خواهم داد «2».

و حضرت فرمودند:

اگر كسى مرا زيارت كند، يا يكى از افراد ذريّه مرا زيارت كند، قيامت به زيارتش خواهم آمد و او را از رنج هاى قيامت نجات خواهم داد «3».

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

هر كس در زمان حيات يا بعد از موت من مرا زيارت كند در روز قيامت در جوار من خواهد بود «4».

امام صادق عليه السلام فرمود:

هر كس اميرالمؤمنين عليه السلام را عارف به حقش بدون تجبر و تكبر زيارت كند همانند اجر صد هزار شهيد براى اوست و گناهان گذشته و آينده اش مورد بخشش قرار خواهد گرفت و در قيامت به حال امن وارد خواهد شد و حساب بر او سبك گرفته شود و ملائكه از او استقبال خواهند كرد، چون شيعه از زيارت به منزلش برگردد، به وسيله ملائكه عيادت شود اگر مريض شود و مشايعت گردد اگر بميرد و تا هنگام قرار گرفتن در قبر ملائكه براى او استغفار كنند «5».

و در روايت آمده:

هر كس حسين عليه السلام را زيارت كند در صورت عرفان به حقش، ثواب هزار حج مقبول و هزار عمره مقبول به او داده شود و گناه گذشته و آينده اش آمرزيده شود «6».

در روايات آمده:

زيارت حضرت سيد الشهدا عليه السلام موجب طول عمر و حفظ نفس و مال و زيادى رزق و رفع ناراحتى ها و علت قضاى حاجات است «7».

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

اگر بر اثر مشقت و دورى خانه نتوانستيد به زيارت ما بياييد، بالاى منزل رويد و دو ركعت نماز بگذاريد و با سلام به قبر ما اشاره كنيد كه اين سلام و زيارت شما به ما مى رسد «8».

راوى به حضرت صادق عليه السلام عرض كرد:

وقتى قادر به زيارت شما نباشم چه كنم؟ فرمود: اگر نتوانستى بيايى روز جمعه غسل كن يا وضو بگير و بر بام خانه برو و دو ركعت نماز بخوان و به طرف من توجه كن كه هر كس مرا در حياتم زيارت كند، پس در مماتم زيارت كرده و هر كس در مماتم مرا زيارت كند، مانند اين است كه در حياتم زيارتم كرده است «9».

در باب زيارت همه ائمه عليهم السلام چه در حيات، چه در ممات، روايات زيادى به مضامين بالا وارد شده كه دلالت بر اهميت زيارت عباد شايسته چه در حيات آنان، چه در ممات آنان دارد.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

هر كس قدرت بر صله نسبت به ما را ندارد، شايستگان از مواليان ما را صله كند و هر كس قدرت بر زيارت ما را ندارد، خوبان از مواليان ما را زيارت كند كه ثواب زيارت آنان، زيارت ماست «10».

امام صادق عليه السلام فرمود:

دوستانم را از جانب من سلام برسانيد، من مى گويم خدا رحمت كند آن بنده اى كه با ديگرى بنشيند و در مسائل ما سخن بگويد كه سومى آن ها ملكى است كه جهت آنان استغفار كند، در نشستن شما با يك ديگر و سخن در فرهنگ ما احياى دين ماست، بهترين مردم بعد از ما كسانى هستند كه در امر ما سخن بگويند و به امر ما برگردند «1.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

كسى كه به ديدار برادر مؤمنش در منزلش برود و نيتى جز زيارت برادر مؤمن نداشته باشد، او را از زيارت كنندگان خدا مى نويسند و بر خداست كه زائرش را اكرام كند «21».

و نيز آن حضرت فرمود:

زيارت مؤمن براى خدا بهتر از آزاد كردن ده بنده مؤمن است و هر كس عبد مؤمنى را آزاد كند، به هر عضوش، عضوى از جهنم آزاد مى شود «31».

و اما كسى كه به زيارت برادر مؤمن برود، براى خدا، نه براى اين كه مشكلى از او حل كند، يا حاجتى از او روا نمايد، يا در مرضش از او عيادت كند، ثواب هاى عظيم به او خواهد رسيد «41».

 

مجالس علم

رفتن به مجالس علم جهت رشد عقل و كمال روح و يافتن واقعيت ها و به دست آوردن معرفت، به حقيقت زكات پاى انسان است و در اداى اين زكات، بهترين بهره هاى مادى و معنوى نصيب انسان مى گردد.

به حقيقت كه در تمام روى زمين هيچ مجلسى، ارزنده تر و پر بهره تر و نافع تر از مجلس علم نيست، مجلس علم مجلس حق، مجلس نور و بنابر روايات باغى از باغ هاى بهشت است.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

هر كه راهى رود كه در آن دانشى جويد، خداوند او را به راه بهشت برد و به راستى فرشته ها براى طالب علم پرها و بال هاى خود را فرو نهند به نشانه رضايت از او و اين محقق است كه براى طالب علم هر كه در آسمان و زمين است آمرزش خواهد، تا برسد به ماهيان دريا. فضيلت عالم بر عابد چون فضيلت ماه است بر ستارگان در شب چهارده و براستى علما وارث پيامبرانند زيرا پيامبران دينار و درهمى به ارث نگذاشتند ولى ارث آن ها علم بود و هر كس از آن برگرفت بهره فراوانى برده است «15».

ابوبصير مى گويد: از حضرت صادق عليه السلام شنيدم مى فرمود:

هر كه كار خيرى ياد بدهد، مانند كسى كه بدان عمل كند اجر مى برد، گفتم: اگر او هم به ديگرى ياد دهد به معلم اول ثواب آن عمل مى رسد؟ فرمود: اين ثواب براى او جارى است، اگر به همه مردم هم ياد بدهد، گفتم: اگر معلم بميرد؟

فرمود: اگر چه بميرد «16».

امام سجاد عليه السلام فرمود:

اگر مردم مى دانستند در طلب علم چه فايده اى است دنبال آن مى رفتند گرچه خون دل در راه آن بريزند و به گرداب ها فرو شوند، براستى خداى تبارك وتعالى به دانيال عليه السلام وحى فرمود، مبغوض ترين بندگانم نزد من نادانى است كه حق اهل علم را سبك شمارد و از آنان پيروى نكند و دوست ترين بندگانم نزد من پرهيزكار طالب ثواب شايان و ملازم علما و پيرو بردباران و پذيراى از حكمت شعاران است «17».

 

جلسه صلح بين مسلمانان

بر اثر حوادث و پيش آمدها و امور مالى و خانوادگى و گاهى كم ظرفيتى ها بين دو دوست مسلمان، دو ملت مسلمان، دو خانواده مؤمن، دو زن و شوهر، پدر و مادر، فرزند و مادر، معلم و متعلم، دو شريك در كار، نزاع و اختلاف پيش مى آيد. چه بهتر كه خود اينان در پى قوانين ثمربخش الهى به صلح و مصالحه با هم برخيزند و اگر نشد بر ساير مؤمنان و افراد مسلمان است كه براى اصلاح و صلح بين آنان حركت كنند كه اين حركت به فرموده امام صادق عليه السلام زكات پا است و اين حركت در پيشگاه حضرت حق از ثواب بسيار عظيم برخوردار است.

قرآن مجيد در آيات متعددى به اين حقيقت ثمربخش امر مى كند و از مردم مى خواهد براى صلح بين افرادى كه نزاع دارند بپا خيزند و به اين امر مهم الهى اهتمام ورزند.

[فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ وَ أَطِيعُوا اللَّهَ وَ رَسُولَهُ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ ] «18».

پس اگر مؤمن هستيد [نسبت به انفال ] از خدا پروا كنيد و [اختلاف و نزاع ] بين خود را اصلاح نماييد و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد.

[وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِي ءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ* إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ ] «19».

و اگر دو گروه از مؤمنان با يكديگر بجنگند ميان آن ها صلح و آشتى برقرار كنيد و اگر يكى از آن دو گروه بر ديگرى تجاوز كند، با آن گروهى كه تجاوز مى كند، بجنگيد تا به حكم خدا باز گردد. پس اگر بازگشت، ميانشان به عدالت و انصاف، صلح و آشتى برقرار كنيد و همواره دادگرى را پيشه سازيد كه خدا دادگران را دوست دارد.* جز اين نيست كه همه مؤمنان با هم برادرند؛ بنابراين [در همه نزاع ها و اختلافات ] ميان برادرانتان صلح و آشتى برقرار كنيد و از خدا پروا نماييد كه مورد رحمت قرار گيريد.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در خطبه اى فرمودند:

هر كس براى صلح بين دو نفر حركت كند، ملائكه تا وقت بازگشت به او درود فرستند و اجر شب قدر به او عطا شود و هر كس براى جدايى بين دو نفر حركت كند به قدر اجر اصلاح كننده، بار در پرونده او خواهد آمد و لعنت حق بر او حتم خواهد گشت تا داخل جهنم گردد و در آنجا عذابش دو چندان خواهد بود «0.

و نيز آن حضرت فرمود:

مَنْ مَشى فى إصْلاحٍ بَيْنَ إمْرَءَةٍ وَزَوْجِها أعْطاهُ اللّهُ اجْرَ ألْفَ شَهيدٍ قُتِلُوا فى سَبيلِ اللّهِ حَقّاً وَكانَ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ يَخْطُوها وَكَلِمَةٍ فى ذلِكَ عِبادَةُ سَنَةٍ قيامٌ لَيْلُها وَصِيامٌ نَهارُها «21».

هر كس براى آشتى بين زن و شوهر حركت كند، ثواب هزار شهيد كشته شده به حق را در راه خدا دارد و براى هر قدم و هر كلمه اى در اين راه ثواب يكسال عبادت براى اوست كه شب هايش به قيام و روزهايش به روزه گذشته باشد.

فى وَصِيَّةِ مَوْلانا أميرِالْمُؤْمِنينَ عليه السلام عِنْدَ الْوَفاةِ قالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقُولُ: صَلاحُ ذاتِ الْبَيْنِ أفْضَلُ مِنْ إقامَّةِ الصَّلاةِ وَالصَّوْمِ، وَإنَّ الْمُبيرَةَ وَهِىَ الْحالِقَةُ لِلدّينِ فَسادُ ذاتِ الْبَيْنِ وَلا قُوَّةَ إلّابِاللّهِ «2.

در وصيت اميرالمؤمنين عليه السلام هنگام وفات آمده: از رسول خدا شنيدم مى فرمود: اصلاح بين دو نفر بهتر از اقامه نماز و روزه است و قطع كننده دين انسان به حقيقت فساد ايجاد كردن بين دو نفر است و قوتى نيست مگر به خدا.

امام كاظم عليه السلام فرمود: در انجيل آمده:

طُوبى لِلْمُصْلِحينَ بَيْنَ النَّاسِ اولئِكَ هُمُ الْمُقَرَّبُونَ يَوْمَ الْقِيامَةِ «23».

خوشا به حال اصلاح كنندگان بين مردم، اينان در قيامت از مقربان هستند.

پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله در آويختگان به شاخه هاى درخت طوبى فرمود:

وَمَنْ أصْلَحَ بَيْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَالْوالِدِ وَوَلَدِهِ وَالْقَريبِ وَقَريبِهِ وَالْجارِ وَجارِهِ وَالأجْنَبِىِّ وَالْأجْنَبِيَّةِ فَقَدْ تَعَلَّقَ مِنْهُ بِغُصْنٍ «24».

كسى كه بين زن و شوهر و پدر و فرزند و دو قوم و خويش و همسايه و همسايه و غريبه و غريبه، اصلاح كند به شاخه آن آويخته است.

 

صله رحم

از مسائل بسيار مهم و از عبادات پر قيمت صله رحم است، لازم است انسان قسمتى از اوقات خود را وقف ديدن و زيارت پدر و مادر و برادر و خواهر و اقوام دور و نزديك كند و گاه گاهى از آنان دلجويى نموده و مشكلات ايشان را حل كند، ترغيب فوق العاده اسلام به صله رحم نه فقط براى ديدن آنان است، بلكه بيشتر براى رفع حوائج و حل سختى ها و درمان دردهاى آنان است و حتى نبايد از رحمى كه با انسان قطع رحم كرده و سر تافته قطع كرد و سر تافت.

قالَ اميرُالْمُؤْمِنينَ عليه السلام: صِلُوا أرْحامَكُمْ وَلَوْ بِالسَّلامِ «25» يَقُولُ اللّهُ تَبارَكَ وَتَعالى : [وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ ] «26».

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: صله رحم بجاى آريد گرچه به يك سلام باشد.

خداوند تبارك و تعالى مى فرمايد: خدايى را كه به نام او از يكديگر درخواست مى كنيد بپرهيزيد و درباره ارحام كوتاهى ننماييد.

داود رقى مى گويد: به حضرت صادق عليه السلام وارد شدم، فرمود:

اى داود! روزهاى پنج شنبه اعمال شما بر ما عرضه مى شود، در پرونده ات چيزى ديدم كه مرا خوشحال كرد و آن صله تو درباره پسر عمويت بود، اين صله مرگ او را نزديك مى كند و از رزق تو چيزى كم نمى نمايد، داود مى گويد: پسر عمويى داشتم ناصبى كه داراى فرزندان زياد بود و احتياج به مال داشت، چون خواستم به مكه روم سفارش كردم به او از مال من كمك كنند، وقتى خدمت حضرت رسيدم مرا از اين عملم خبر داد «27».

منصور دوانيقى به حضرت صادق عليه السلام عرضه داشت:

حديثى در صله رحم بگو تا مهدى پسرم را از آن خبر دهم، فرمود: پدرانم از جدم على عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل كردند: مردى سه سال بيشتر از عمرش باقى نيست صله رحم بجا مى آورد، خداوند آن را سى سال قرار مى دهد و مردى سى سال از عمرش باقى است قطع رحم مى كند خداوند آن را سه سال قرار مى دهد.

سپس اين آيه را تلاوت فرمود:

[يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْكِتابِ ] «28».

خدا هر چه را بخواهد محو مى كند و هر چه را بخواهد ثابت و پابرجا مى نمايد و" امّ الكتاب" نزد اوست.

منصور عرضه داشت: اين حديث منظورم نبود.

فرمود: همان گونه پدرانم از على عليه السلام از رسول اسلام صلى الله عليه و آله نقل كرده اند:

صله رحم آباد كننده ديار و اضافه كننده عمرهاست اگر چه اهلش از اخيار و خوبان نباشند.

گفت: حديث خوبى است ولى اين را منظور نداشتم.

فرمود: پدرانم از على عليه السلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله آورده اند:

صله رحم حساب را آسان و آدمى را از بد مردن حفظ مى كند.

منصور گفت: آرى، اين حديث را مى خواستم «29».

عَنْ رَسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله إنَّهُ قالَ: ألرَّحِمُ حَبْلٌ مَمْدُودٌ مِنَ الْأرْضِ إلىَ السَّماءِ يَقُولُ: مَنْ قَطَعَنى قَطَعَهُ اللّهُ وَمَنْ وَصَلَنى وَصَلَهُ اللّهُ «30».

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود: رحم ريسمانى كشيده از زمين به آسمان است مى گويد: هر كس مرا قطع كند! خدا قطعش كند و هر كس مرا وصل كند خدا وصلش كند.

در حديث آمده: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود:

هر كس با جان و مال به سوى قوم خويش براى صله رحم برود، اجر صد شهيد دارد و به هر قدمى چهل هزار حسنه براى اوست، چهل هزار سيئه از نامه اش محو مى گردد و چهل هزار درجه به او عنايت مى شود و مانند اين است كه صد سال در حال صبر و احتساب خدا را عبادت كرده «31».

روايات باب صله رحم و گناه قطع رحم بسيار زياد است مى توانيد به جلد هفتاد و شش و هفتاد و هفت و هفتاد و هشت «بحار الأنوار» و «مستدرك سفينة البحار» جلد چهارم و ساير كتب حديث مراجعه كنيد.

 

جهاد

شرح شركت در جهاد فى سبيل اللّه در باب هشتادم «مصباح الشريعة» با خواست خداوند به طور مفصل خواهد آمد.

 

صلاح قلب و دين

امام صادق عليه السلام در جمله آخر روايت باب زكات مى فرمايد:

و زكات ديگر پايت، شركت در جايى است كه صلاح قلب و دين توست و آنجا بدون شك مجالس مذهبى و مساجد الهى و مجلس اخيار و محفل عارفان و اولياى خداست كه در اين گونه محافل شهوات مهار مى شوند و معرفت آدمى به خدا و قيامت و معارف اضافه مى گردد و در اين مجالس نفس اهل حال، روان مرده را زنده و قلب غافل را بيدار مى كند.

 [هذا مِمّا يَحْتَمِلُ الْقُلُوبُ فَهْمُهُ وَالنُّفُوسُ اسْتِعْمالُهُ وَما لا يُشْرِفُ عَلَيْهِ إلّاعِبادُهُ الْمُقَرَّبُونَ الْمُخْلِصُونَ أكْثَرْ مِنْ أنْ يُحْصى وَهُمْ أرْبابُهُ وَهُوَ شِعارُهُمْ دُونَ غَيْرِهِمْ ]

امام صادق عليه السلام در پايان اين روايت مهم مى فرمايد:

آنچه در باب زكات ذكر شد به اندازه طاقت فهم مردم بود و به مقدارى كه براى نفوس مردم قابل عمل است.

اما آنچه از اسرار و حقايق كه براى بندگان مقرب و مخلص حضرت حق معلوم است و آن بزرگواران بر آن اشراف دارند بيش از آن است كه به شماره آيد كه راه بردن به كنه حقايق و اطلاع بر باطن اسرار و فهم دقايق الهيه كار عباد مقرب و مخلص است و ديگران را بر آن راهى نيست!!

پروردگارا! معبودا! اين قسمت از شرح در ساعات آخر عصر جمعه، با لطف و محبت تو پايان پذيرفت، مرا جز تو اميدى نيست و برايم غير عنايت تو تكيه گاهى نمى باشد، با كرم بى نهايت و لطف عميم و رحمت و مرحمتت مرا مهلت ده تا اين راهى كه فقط و فقط از باب فضيلت پيش پايم گذارده اى تا آخر بپيمايم، عنايتى كن كه دنباله اين شرح تا پايان آن ادامه يابد، شايد از توجه خاصت به اين گداى راه نشين، خدمتى به دين و به خلق تو انجام گيرد.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- التوحيد: 240، باب 34، حديث 1؛ بحار الأنوار: 81/ 133، باب 13، حديث 24.

(2)- كامل الزيارات: 10، باب 1، حديث 1 و 2.

(3)- كامل الزيارات: 11، باب 1، حديث 4؛ وسائل الشيعة: 14/ 331، باب 2، حديث 19332؛ بحار الأنوار: 97/ 123، باب 2، حديث 31.

(4)- كامل الزيارات: 13، باب 2، حديث 11.

(4)- كشف الغمة: 1/ 395؛ بحار الأنوار: 56/ 176، باب 23، حديث 9.

(5)- بحار الأنوار: 97/ 257، باب 3، حديث 1.

(6)- بحار الأنوار: 98/ 45، باب 6.

(7)- الكافى: 4/ 587، باب النوادر، حديث 1؛ كامل الزيارات: 286، باب 96، حديث 1؛ بحار الأنوار: 98/ 365، باب 32، حديث 1.

(9)- كامل الزيارات: 287، باب 96، حديث 4؛ وسائل الشيعة: 14/ 578، باب 95، حديث 19856؛ بحار الأنوار: 98/ 366، باب 32، حديث 6.

(10)- من لا يحضره الفقيه: 2/ 73، باب ثواب صلة الإمام عليه السلام، حديث 1765؛ وسائل الشيعة: 9/ 476، باب 50، حديث 12531؛ بحار الأنوار: 71/ 354، باب 21، حديث 29.

(11)- بشارة المصطفى: 110؛ بحار الأنوار: 71/ 354، باب 21، حديث 31؛ مستدرك الوسائل: 10/ 380، باب 78، حديث 12226.

(21)- وسائل الشيعة: 17/ 209، باب 49، حديث 22354؛ بحار الأنوار: 75/ 275، باب 23، حديث 112.

(31)- الكافى: 2/ 178، باب زيارة الإخوان، حديث 13؛ وسائل الشيعة: 14/ 590، باب 100، حديث 19880؛ بحار الأنوار: 71/ 349، باب 21، حديث 13.

(41)- الكافى: 2/ 175، باب زيارة الإخوان، احاديث متعددى در اين باب آمده است.

(15)- الكافى: 1/ 34، باب ثواب العالم والمتعلم، حديث 1؛ ثواب الأعمال: 131؛ بحار الأنوار: 1/ 164، باب 1، حديث 2.

(16)- الكافى: 1/ 35، باب ثواب العالم والمتعلم، حديث 3؛ بصائر الدرجات: 5، باب 2، حديث 11؛ وسائل الشيعة: 16/ 172، باب 16، حديث 21270.

(17)- الكافى: 1/ 35، باب ثواب العلم والمتعلم، حديث 5؛ بحار الأنوار: 1/ 185، باب 1، حديث 109.

(18)- انفال (8): 1.

(19)- حجرات (49): 9- 10.

(20)- ثواب الأعمال: 288؛ وسائل الشيعة: 18/ 441، باب 1، حديث 24006؛ بحار الأنوار: 73/ 366، باب 67، حديث 30.

(21)- ثواب الأعمال: 288؛ وسائل الشيعة: 16/ 343، باب 22، حديث 21717؛ بحار الأنوار: 73/ 369، باب 67، حديث 30.

(22)- الكافى: 7/ 51، باب صدقات النبى صلى الله عليه و آله، حديث 7؛ تحف العقول: 197؛ بحار الأنوار: 75/ 99، باب 18، حديث 2.

(32)- تحف العقول: 392؛ بحار الأنوار: 75/ 309، باب 25، حديث 1.

(24)- تفسير الامام العسكرى: 645؛ بحار الأنوار: 8/ 166، باب 23، حديث 111.

(25)- الخصال: 2/ 612، حديث 10؛ بحار الأنوار: 71/ 91، باب 3، حديث 14.

(26)- نساء (4): 1.

(27)- الأمالى، طوسى: 413، المجلس الرابع، حديث 929؛ وسائل الشيعة: 16/ 111، باب 101، حديث 21116؛ بحار الأنوار: 71/ 93، باب 3، حديث 20.

(28)- رعد (13): 39.

(29)- الأمالى، طوسى: 480، المجلس السابع عشر، حديث 1049؛ بحار الأنوار: 71/ 93 باب 3، حديث 21.

(30)- عوالى اللآلى: 1/ 362، حديث 45؛ بحار الأنوار: 47/ 187، باب 6، حديث 35؛ مستدرك الوسائل: 15/ 242، باب 11، حديث 18124.

(31)- الأمالى، صدوق: 431، المجلس السادس والستون، حديث 1؛ بحار الأنوار: 71/ 89، باب 3، حديث 6؛ مستدرك الوسائل: 15/ 249، باب 11، حديث 18140.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه