قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مداومت بر گناه‏

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد ششم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

گناه و معصيت معلول و محصول تخلّف از فرامين و دستورهاى حضرت حق و انبيا و ائمه و اولياى الهى است.

گناه آتشى است كه با دست خود انسان بر خرمن فضايل و حسنات و حالات ملكوتى و احوالات ربّانيش مى افتد.

گناه همچون خوره اى است كه از بر ريشه انسانيت مى افتد و تا از پا انداختن درخت كرامت از پا نمى نشيند.

انبيا و اوليا از هر نوع گناهى اعم از كبيره و صغيره مردم را نهى مى كردند و به گناهان بزرگ وعده حتمى عذاب مى دادند.

گناهكار مسرف بر نفس است و خداوند مردم مسرف را دوست ندارد:

وَ لا تُسْرِفُوا إنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ» «1»

و از اسراف [در خوردن وخرج كردن ] بپرهيزيد كه قطعاً خدا اسراف كنندگان را دوست ندارد.

مسرف كه طبلى توخالى و اعمال و اخلاقش شيطانى و رفتار و اطوارش حيوانى است، از هدايت حق محروم و بى بهره مى باشد.

إنَّ اللَّهَ لا يَهْدِى مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذّابٌ» «2»

زيرا خدا كسى را كه اسراف كار و بسيار دروغگوست، هدايت نمى كند.

بزرگان دين همچون شهيد ثانى و شيخ بهايى و امثال اين دو بزرگوار در كتب فقهى و دينى خود، بر اثر آيات و روايات، خطرات سنگين گناه را بازگو كرده و مردم را از كبيره و صغيره آن نهى كرده اند.

اين مسائل وقتى است كه انسان پافشارى و اصرار و مداومت بر گناه نداشته باشد، ولى زمانى كه در عرصه مداومت بيفتد خطر همه جانبه مى شود تا جايى كه در تمام روزنه هاى رحمت به روى انسان بسته گشته و عذاب ابد براى آدمى مهيّا مى گردد.

بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئةً وَ أحاطَتْ بِهِ خَطيئَتُهُ فَاولئِكَ أصْحابُ النّارِهُمْ فيها خالِدُونَ» «3»

[نه چنين است كه مى گوييد] بلكه كسانى كه مرتكب گناه شدند وآثار گناه، سراسر وجودشان را فرا گرفت، آنان اهل آتشند و در آن جاودانه اند.

نجات براى كسانى است كه از گناه و اصرار و مداومت بر آن دست بردارند و به گفته قرآن مجيد وروايات به توبه حقيقى كه همان ترك گناه و تدارك و جبران كمبودهاى عبادتى گذشته است برخيزند.

وَالذَّينَ إذا فَعَلُوا فاحِشَةً أوْ ظَلَمُوا أنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إلَّا اللَّهُ وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ* اولئِكَ جَزاؤُهُمْ مَغْفِرَةٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ جَنّاتٌ تَجْرى مِنْ تَحْتِهَا الأْنْهارُ خالِدينَ فيها وَ نِعْمَ أجْرُ الْعامِلينَ» «4»

و آنان كه چون كار زشتى مرتكب شوند يا بر خود ستم ورزند، خدا را ياد كنند و براى گناهانشان آمرزش خواهند؛ و چه كسى جز خدا گناهان را مى آمرزد؟

و دانسته و آگاهانه بر آنچه مرتكب شده اند، پا فشارى نمى كنند؛* پاداش آنان آمرزشى است از سوى پروردگارشان، و بهشت هايى كه از زيرِ [درختانِ ] آن نهرها جارى است، در آن جاودانه اند؛ و پاداش عمل كنندگان، نيكوست.

اساس راه دين را بر ادب دان

 

مقرّب از ادب گشتند مردان

ادب شد اصل كار و وصل و هجران

 

هم او شد مايه هر درد و درمان

نشايد بى ادب اين ره بسر برد

 

نشايد هيچ كس را داشتن خُرد

به چشم حرمت و تعظيم در پير

 

نگه كن در همه كاين هست توقير

به روزى هر كه باشد مهتر از تو

 

چنان مى دان كه هست او بهتر از تو

به جان مى كوش در تعظيم هر پير

 

كه تا در دل نيابى زحمت از پير

ادب با خالق و خلقان نگه دار

 

كه تا كشت اميدت بر دهد بار

     

(عطّار نيشابورى)

 

 كوچك شمردن گناه

گرچه گناهان به كبيره و صغيره، تقسيم شده است، ولى عدّه اى از محققان معتقدند، چون گناه مخالف با حضرت حق است، صغيره بودن آن معنا ندارد، پس هيچ گناهى را نسبت به ذات آن گناه نبايد صغيره دانست و اصولًا اعراض از

حضرت محبوب به وسيله گناه كوچك نيست.

قرآن مجيد دستور مى دهد از تمام گناهان چه ظاهرى و چه باطنى دورى كنيد:

وَ ذَرُوا ظاهِرَ الِاثْمِ وَ باطِنَهُ» «5»

گناه آشكار و پنهان را رها كنيد.

و در آيه ديگر مى فرمايد:

وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ» «6»

و به كارهاى زشت چه آشكار و چه پنهانش نزديك نشويد.

اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:

اجْتِنابُ السَّيِّئاتِ أوْلى مِنِ اكْتِسابِ الْحَسَناتِ. «7»

اجتناب از گناه بهتر از كسب حسنات است.

حضرت مولا على عليه السلام مى فرمايد:

عَجِبْتُ لِأقْوامٍ يَحْتَمُونَ الطَّعامَ مَخافَةَ الأْذى ، كَيْفَ لَا يَحْتَمُونَ الذُّنُوبَ مَخافَةَ النّارِ. «8»

تعجب مى كنم از مردمى كه از ترس ناراحتى و مرض از غذا مى پرهيزند، چگونه از ترس عذاب از گناهان پروا ندارند.

رسول خدا صلى الله عليه و آله به عبداللّه بن مسعود سفارش فرمود:

إحْذَرْ سُكْرَ الْخَطيئَةِ، فَإنَّ لِلْخَطيئَةِ سُكْراً كَسُكْرِ الشَّرابِ بَلْ هِىَ أشَدُّ سُكْراً مِنْهُ، «9» يَقُولُ اللَّه تَعالى:

صُمٌّ بُكْمٌ عُمْىٌ فَهُمْ لايَرْجِعُونَ» «10»

از مستى گناه اجتناب كن كه براى گناه همانند مستىِ شراب مستى است و بى خبرى، بلكه حالت بى خبرى و مستى كه معلول گناه است از حالت بى خبرى از شراب شديدتر است، خداى بزرگ مى فرمايد: كر و گنگ و كورند، پس ايشان به راه هدايت بازنمى گردند.

امام على عليه السلام مى فرمايد:

الذُّنُوبُ الداءٌ، وَ الدَّواءُ الاْسْتِغْفارُ، وَ الشِّفاءُ أنْ لاتَعُودَ. «11»

گناهان مرض است، استغفار دارو است و شفا به اين است كه به گناه بازنگردى.

كوچك شمردن گناه مرض بسيار خطرناكى است كه انسان را تا پرتگاه سقوط و هلاكت مى كشاند.

حضرت باقر عليه السلام مى فرمايد:

الذُّنُوبُ كُلُّها شَديدَةٌ، وَ أَشَدُّها ما نَبَتَ عَلَيْهِ اللَّحْمُ وَ الدَّمُ. «12»

تمام گناهان شديد و بزرگ است و شديدترين آنها گناهى است كه بر آن گوشت و خون برويد.

حضرت على عليه السلام مى فرمايد:

أعْظَمُ الذُّنُوبِ عِنْدَ اللَّهِ سُبْحانَهُ ذَنْبٌ صَغُرَ عِنْدَ صاحِبِهِ. «13»

بزرگترين گناهان نزد خداى سبحان، گناهى است كه به نظر كننده اش كوچك آيد.

و نيز آن حضرت مى فرمايد:

أشَدُّ الذُّنُوبِ مَا اسْتَخَفَّ بِهِ صاحِبُهُ. «4

شديدترين گناهان آن است كه كننده اش آن را سبك بشمارد.

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

إنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْعَبْدَ أنْ يَطْلُبَ إلَيْهِ فِى الْجُرْمِ الْعَظيمِ، وَ يُبْغِضُ الْعَبْدَ أنْ يَسْتَخِفَّ بِالْجُرْمِ الْيَسيرِ. «15»

خداوند دوست دارد بنده اى را كه از او جهت جرم بزرگش طلب مغفرت كند و دشمن دارد عبدى را كه گناه مختصرش را كوچك شمارد.

رسول خدا صلى الله عليه و آله به ابن مسعود فرمود:

لا تُحَقِّرَنَّ ذَنْباً وَ لا تُصَغِّرَنَّهُ، وَ اجْتَنِبِ الْكَبائِرَ، فَإنَّ الْعَبْدَ إذا نَظَرَ يومَ القيامَةِ إلى ذُنُوبِهِ دَمَعَتْ عَيْناهُ قَيْحاً و دَماً. «16»

گناهى را حقير و كوچك مشمار و از كباير دورى گزين، به حقيقت كه وقتى عبد در قيامت به گناهانش بنگرد از دو چشمش از شدت ناراحتى چرك و خون سرازير گردد!

رسول خدا صلى الله عليه و آله به ابوذر مى فرمايد:

إنَّ الْمُؤْمِنَ لَيَرى ذَنْبَهُ كَأَنَّهُ تَحْتَ صَخْرَةً يَخافُ أنْ تَقَعَ عَلَيْهِ، وَ إنَّ الكافِرَ لَيَرى ذَنْبَهُ كَأَنَّهُ ذُبابٌ مَرَّ عَلى أَنْفِهِ. «17»

هر آينه مؤمن گناهش را آن چنان مى بيند كه گويى زير تخته سنگى است، مى ترسد كه بر او فرود آيد. و كافر گناهش را چنان مى پندارد كه مگسى است بر بينى اش عبور مى كند.

حضرت مسيح عليه السلام به يارانش فرمود:

إنَّ صِغارَ الذُّنُوبِ وَ مُحَقَّراتِها مِنْ مَكائِدِ إبْليسَ، يُحَقِّرُها لَكُمْ وَ يُصَغِّرُها فى أعْيُنِكُمْ فَتَجْتَمِعُ وَ تَكْثُرُ فَتُحيطُ بِكُمْ. «18»

به حقيقت كه گناهان كوچك و حقير از خدعه هاى ابليس است، آنها را در نظر شما خوار و كوچك مى كند، پس بدين صورت بارى سنگين از گناهان جمع مى شود و زياد مى گردد تا جايى كه تمام جوانب وجود شما را مى گيرد و درهاى رحمت الهى را به روى شما مى بندد.

امام رضا عليه السلام مى فرمايد:

الصَّغائِر مِنَ الذُّنُوبِ طُرُقٌ إلَى الْكبائِرِ، وَ مَنْ لَمْ يَخَفِ اللَّهَ فِى الْقَليلِ لَمْ يَخَفْهُ فِى الْكَثيرِ. «19»

گناهان كوچك راهى به سوى گناهان بزرگ است و كسى كه خدا را در گناهان كم نترسد در گناهان بزرگ نمى ترسد.

اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمايد:

أشَّدُّ الذُّنُوبِ عِنْدَ اللَّهِ سُبْحانَهُ ذَنْبٌ اسْتَهانَ بِهِ راكِبُهُ. «20»

سخت ترين گناهان در پيشگاه حق، گناهى است كه انجام دهنده اش آن را سبك بشمارد.

آمرزش من از تو خدا غريب نيست

 

از بنده جرم و عفو ز مولا غريب نيست

وهّابى و جوادى و مُعطىّ و ذوالمنن

 

بنوازى ار به لطف گدا را غريب نيست

افتاده ام به خاك درت از ره نياز

 

راهى دهم به عالم بالا غريب نيست

سودى نمى رسد به تو از طاعت كسى

 

گر بگذرى ز جرمِ بَرايا غريب نيست

     

از بنده دور نيست كه جرم و خطا كند

 

بخشيدن از خداى تعالى غريب نيست

اقرار مى كنم به گناهان خويشتن

 

رحمى كن اى كريم و ببخشا غريب نيست

گر معصيت سزا نبود معصيت مبين

 

بيچارگى ببين ز تو اينها غريب نيست

از من غريب نيست كه سوزم در آتشت

 

ور تو دهى به نزد خودت جا غريب نيست

     

از حدّ خود زياده اگر مى كنم طلب

 

در حضرت كريم تمنّا غريب نيست

فيض است و درگه تو از اين در كجا رود

 

الحاح بر در تو خدايا غريب نيست

دارم محبت نبىّ و دگر خاندان او

 

گر در جوارشان دهيم جا غريب نيست

     

(فيض كاشانى)

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- أنعام (6): 141.

(2)- غافر (40): 28.

(3)- بقره (2) 81.

(4)- آل عمران (3)، 135- 136.

(5)- أنعام (6): 120.

(6)- أنعام (6): 151.

(7)- غرر الحكم: 185، حديث 3514.

(8)- بحار الأنوار: 75/ 41، باب 16، حديث 26؛ تحف العقول: 204.

(11)- بحار الأنوار: 74/ 104، باب 5، حديث 1؛ مكارم الأخلاق: 453.

(10)- بقره (2): 18.

(11)- غرر الحكم: 194، حديث 3778؛ عيون الحكم و المواعظ: 56.

(12)- الكافى: 2/ 270، حديث 7؛ بحار الأنوار: 70/ 317، باب 137، حديث 5.

(13)- غرر الحكم: 187، حديث 3571؛ مستدرك الوسائل: 11/ 349، باب 43، ذيل حديث 13224.

(14)- نهج البلاغه: حكمت 477؛ وسائل الشيعة: 15/ 312، باب 43، حديث 20609.

(15)- بحار الأنوار: 70/ 359، باب 137، حديث 80؛ الكافى: 2/ 427، حديث 6.

(16)- بحار الأنوار: 74/ 103، باب 5، حديث 1؛ مستدرك الوسائل: 11/ 350، باب 43، حديث 13226؛ مكارم الأخلاق: 452.

(17)- بحار الأنوار: 74/ 79، باب 4، حديث 3؛ مستدرك الوسائل: 11/ 329، باب 40، حديث 13175؛ الامالى، شيخ طوسى: 527، ذيل حديث 1162.

(18)- بحار الانوار: 75/ 307، باب 25، حديث 1؛ مستدرك الوسائل: 11/ 350، باب 43، حديث 13228؛ تحف العقول: 392.

(19)- بحار الأنوار: 70/ 353، باب 137، حديث 55؛ عيون أخبار الرضا عليه السلام: 2/ 180، باب 44، حديث 4.

(20)- غرر الحكم: 187، حديث 3570؛ مستدرك الوسائل: 11/ 349، باب 43، حديث 13244.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه