قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

كاسب نمونه‏

 

پدر مادرم مى گفت، آن زمانى كه سفر از شهرى به شهرى با چهارپايان صورت مى گرفت، با دوستان از اطراف اصفهان از منطقه خوانسار به سوى زيارت حضرت رضا (عليه السلام) حركت كرديم.

من در جمع دوستان مأمور خريد لوازم مورد نياز بودم، در شهر دامغان اول صبح وارد مغازه اى شدم، جنسى مى خواستم، مرا به دورن مغازه دعوت كرد، به عنوان اين كه زائرم شروع به پذيرائى كرد، شخصى براى خريد به او مراجعه كرد، قصد خريد مفصّل داشت، به او گفت لطفاً از مغازه روبروى من اين جنس را تهيه كنيد، مشترى رفت، به او گفتم شما كه اين جنس را بيش از درخواست مشترى داشتيد، چرا با او معامله نكرديد، به من گفت اول صبح چهره صاحب مغازه آن طرف خيابان را غمناك ديدم، سبب را از او پرسيدم، پاسخ داد بدهكارم و امروز روز اداى دين است، ولى از ديروز تا به امروز به اندازه اى كه بتوانم اداى دين كنم خريد و فروش نداشته ام، غصه و رنج او را نمى بايست تحمل كنم، مشترى خود را به سوى او فرستادم، تا از درد و رنج بدهكارى خلاص شود، چرا كه مؤمن بايد هواى برادر مؤمن را داشته باشد، آرى همه بايد در همه امور هواى همديگر را داشته باشيم، بخصوص شوهر بايد هواى همسر را داشته باشد، و زن هواى همسر را، تا خانه و كاشانه بر اساس آداب الهى و انسانى برپا شود، و محصول آن خانه فرزندان باكرامت و رشيدى گردند.

برادران عزير خانه را بخصوص به وقت نماز صبح با قرائت قرآن معطّر كنيد، كه صداى ملكوتى شما در هنگام خواندن قرآن، گوش دل، و سمع قلب زن و فرزندانتان را نوازش دهد، و آنان را با عبادت و قرآن بيش از پيش آشنا كند، و از آنان منبع خير و تقوا و كرامت پديد آورد.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه