قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

انحراف فكرى انسان گمراه نسبت به زن‏

 

اقوام و مللى كه بر اثر كبر و نخوت از تعاليم حق، كه به وسيله كتب آسمانى، و زبان پاك انبياء تبليغ مى شد جدا مى زيستند، در تمام امور جهان و انسان دچار انحراف فكرى شدند، و نسبت به هستى و مخلوقات آن بطور اغلب، در قضاوت خود به تاريكى ره سپردند، و مسائلى دور از حقيقت، و مطالبى خلاف واقعيت گفتند، و بر اساس همان برداشتهاى غلط و قضاوت هاى ظالمانه زندگى كردند، و از اين طريق ظلم سنگينى بر خود و ديگران روا داشتند، و صفحات تاريخ حيات را به زشتى و پليدى نقّاشى كردند.

از جمله قضاوت هاى آنان نسبت به زن بود، كه قضاوتى دور از حقيقت، و امرى خلاف اخلاق و انسانيت، و برنامه اى ضد حق و واقعيت بود.

من در مطالعاتم در كتبى كه در اين زمينه نوشته شده چه كتب غربى و چه كتابهاى تأليف شده در شرق به اين نتيجه رسيدم، كه اقوام و ملل جداى از حق و بريده از وحى، و فرورفته در هواى نفس و غرق افكار غلط چه در غرب و چه در شرق، نسبت به زن ده گونه قضاوت ظالمانه و دور از منطق عقل و زبان انسانيت داشتند.

1 موجودى است صد در صد ضعيف و ناتوان: بر اين اساس بايد نسبت به مرد در تمام جهات، بى چون و چرا تابع و فرمانبردار و محكوم باشد، و حق مداخله در هيچ كارى را حتى در چهارچوب خانه شخصى ندارد.

2 موجودى است داراى روح شيطانى: بر اين ملاك يا صد در صد خارج از حدود انسانيت است، يا اگر بهائى به او داده شود چيزى بين انسان و حيوان است، روى اين حساب فاقد ارزش مى باشد، و قابل احترام نيست، و براى وى هيچ گونه شخصيتى نمى توان تصوّر كرد.

3 براى او مالكيت و اختياردارى نسبت به اشياء و عناصرى كه قابل ملكيت است وجود ندارد، اگر مرد صلاح بداند مى تواند مالك شود، آن هم نه هر چه را بخواهد.

4 از جانب ارث گذارندگان هيچ گونه ارثى نمى برد، بلكه خود او از عناصر ارث است كه پس از مرگ پدر يا شوهر به ديگران ارث مى رسد!!

5 عبادت و بندگى و ورود در حوزه معنويت حق او نيست، چون عباداتش فاقد ارزش است، و اجر و مزدى براى عبادت ندارد زيرااز نظر عقلى بسيار ضعيف و موجودى بوالهوس است.

6 از نظر حقوقى و قضائى لياقت انتساب به پدر و پسر خود را ندارد، تنها چيزى كه رابط بين آنهاست خون است، فقط مى توان او را نسبت به پدر و پسرش هم خون خواند، نه فرزند پدر و مادر فرزند!

7 چون شوهر كرد فرزندان وى نوه پدر او نيستند، بيگانگى بين پدر زن و فرزندان زن حكومت قطعى دارد، نسبت از جانب اولاد ذكور است.

8 بين او و مرد در مسئله مرگ تفاوت كلّى وجود دارد، مرد پس از مردن باقى، و زن پس از پايان عمر فانى است.

9 در تصرف عنوان شيئيت است، روى اين حساب مرد هرگونه تصرّفى در مال و ثروتش دارد، همان تصرف را نسبت به زن دارد، مى تواند او را قرض بدهد، به اجاره واگذار كند، ببخشد، بفروشد، اخراج كند و نهايتاً به قتل برساند.

10 كالاى شهوت است تنها براى لذت برى مرد آفريده شده، و مرد هم در لذت برى و بهره گيرى از او قانونى نمى شناسد، در اين قسمت دهم اروپا و آمريكاى جداى از نبوت انبيا آنچنان نسبت به زن راه افراط پيموده، كه حدى براى آن نيست، زن در قسمت عمده اى از مغرب زمين كالاى سينما، تلويزيون، ويدئو، ماهواره و انواع مجلات براى جلب و جذب مشترى بيشتر، و درآمد مالى سنگين تر براى مؤسّسات حيوانى و شهوانى است!!


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه