قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

فرهنگ شيطان‏

 

در آيه 34 سوره بقره درباره شيطان بحث بسيار مفصلى گذشت، در اينجا نيازى به بحث مشروح نمى بينم ولى بايد بدانيم كه حضرت حق به نفع ما انسان ها به طور مكرر در آيات قرآن و به زبان انبياء دشمن بودن شيطان و فرهنگ خسارت بارش را گوشزد نموده و همه را از اين جرثومه پليد، و موجود سركش و اين كه او دعوتى جز به حركت در مسير گام هاى سه گانه اش ندارد بر حذر داشته است.

«در گام اول با انگيزش اعمال پست و افسون هاى گوناگون بدى و گناه را ناچيز مى نماياند و آرايش مى دهد، و يا به غرور در انجام بعضى مسائل دينى و مقدس از توجه به گناهان بزرگ اجتماعى و خيانت ها منصرف ميدارد، همين كه راه هاى بينش و انديشه مستقيم را بست به گام دوم مى كشاند، در گام دوم ارتكاب فحشاء كه گناهان رسوا و تجاوز به حقوق و حدود خلق است آسان مى گردد، در گام سوم وادار به جعل احكام و قوانين و نسبت آنها به خداوند مى نمايد، تا هر بدى و زشتى و خيانتى را در لباس دين بيارايد، اين منتهاى خطوه ها و خطه هاى شيطان و آخرين مرحله واژگونى و سقوط است وَ أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ

مگر نه اين است كه احبار يهود و كشيش هاى نصرانى در همه امور قوانينى را از پيش خود، و به سود شكم و شهوت خود وضع كردند، و با نسبت دادنش به خدا وضع آن قوانين را در امت يهود و مسيح استحكام بخشيدند، و آنها را به

عنوان مقررات حق به مردم باورندند، و مگر نه اين است كه در هر دوره اى مكتب سازان خائن قوانينى را از نزد خود ساخته و به آن رنگ مذهبى دادند و پاى آن قوانين را به عنوان قوانين دينى ثابت و محكم كردند، و بسيارى از مردم را به عمل به آن قوانين باطل و ساختگى وادار ساختند، و از اين راه چه خيانت ها و جنايت ها كه بر دين حق و بر مردم روا نداشتند.

آرى شيطان كه در اصطلاح قرآن انسان طاغى و مفسد، و عاصى و ملحد و مصّر بر گمراه كردن مردم است، و نيز موجود پنهانى است كه پيوسته زمينه ساز وسوسه و خنّاس گرى در درون آدمى است، جز دعوت به زشتى هاى عادى و معمولى و گناهان صغيره، و دعوت به گناهان كبيره، و مكتب سازى با رنگ و لعاب دينى كارى ندارد، و با اين برنامه هايش نشان مى دهد كه نسبت به انسان دشمنى آشكار است.

رسول خدا در روايتى بسيار مهم بخشى از محصولات شوم فرهنگ او را كه در حالات و اعمال بشر رخ نشان مى دهد بيان مى كند، و به آثار زيانبار پيروى از فرهنگ او اشاره مى نمايد:

«اذا كثر الزنا بعدى كثر موت الفجأة، و اذا طفف المكيال اخذهم الله بالسنين و النقص، و اذا منعوا الزكات منعت الارض بركاتها من الزرع و الثمار و المعادن، و اذا جاروا فى الحكم تعاونوا على الظلم و العدوان، و اذا نقضوا العهود سلط الله عليهم عدوهم، و اذا قطعوا الارحام جعلت الاموال فى ايدى الاشرار، و اذا لم يامروا بالمعروف و لم ينهوا عن المنكر و لم يتبعوا الاخيار من اهل بيتى سلط الله عليهم اشرارهم فيدعوا عند ذلك خيارهم فلا يستجاب لهم:» «1»

زمانى كه پس از من زنا فراوان و زياد شود، مرگ ناگهانى و سكته زياد گردد، و هنگامى كه كم فروشى به ميان اهل كسب راه يابد، خدا مردم را به خشكسالى و كمبود دچار سازد، و چون از پرداخت زكات امتناع شود، زمين بركاتش را از زراعت و محصولات و معادن منع نمايد، و چون در قضاوت و حكم ستم ورزند، نسبت به يكديگر بر ستم و دشمنى كمك دهند، و چون پيمان شكن شوند خدا دشمنانشان را بر آنان چيره سازد، و هنگامى كه از صله رحم دست بردارند، اموال و ثروت ها در دست اشرار قرار گيرد، و زمانى كه امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنند و خوبان از اهل بيتم را پيروى ننمايند، اشرارشان بر آنان تسلط يابند پس در چنين وضعى خوبانشان دعا كنند ولى به اجابت نرسد.

حضرت صادق (ع) به روايت شيخ طوسى كه در علم و عمل شخصيتى كم نظير است امامان هدايت را ريشه همه خيرها، و شياطين را با تعبير دشمنان امامان ريشه هر بدى و آلودگى باطنى و ظاهرى معرفى مى كنند:

«نحن اصل كل خير و من فروعنا كل بر و من البر التوحيد و الصلاة و الصيام و كظم الغيظ و العفو عن المسيئ و رحمة الفقير و تعاهد الجار و الاقرار بالفضل لاهله و عدونا اصل كل شر و من فروعهم كل قبيح و فاحشة فمنهم الكذب و النميمة، و البخل، و القطيعة، و اكل الربا و اكل مال اليتيم بغير حقه و تعدى الحدود التى امر الله عزوجل و ركوب الفواحش ما ظهر منها و ما بطن من الزنا و السرقه و كل من وافق ذلك من القبيح و كذب من قال انه معنا و هو متعلق بفرع غيرنا:»

ما ريشه تمام خيرها هستيم، نماز، روزه، فرو خوردن خشم، گذشت از بدكار، مهرورزى به تهيدست، تفقد از همسايه، و اقرار به فضل و برترى نسبت به اهل فضل است.

و دشمنان ما كه شياطين داخل اين امت اند ريشه هر شر و بدى و از فروع آنان هر زشتى و گناه بزرگى است، از جمله زشتى ها وگناهان عبارت است از دروغ، سخن چينى، بخل، قطع رحم، رباخورى، خوردن مال يتيم به ناحق و تجاوز از مقررات و حدودى كه خدا به آن فرمان داده، و ارتكاب هر گناه كبيره آشكار و پنهان كه بخشى از آن زنا و دزدى و هر قبيحى از اين مورد است، و دروغ مى گويد كسى كه فكر مى كند شيعه ماست ولى آميخته به شاخ و برگ غير ماست.

اميرمؤمنان (ع) در بخشى از يك خطبه نهج البلاغه به اوضاع قمر در عقرب پيروان فرهنگ شيطان اشاره كرده مى فرمايد:

«اقْبَلُوا عَلَى جِيفَةٍ قَدِ افْتَضَحُوا بِاكْلِهَا، وَ اصْطَلَحُوا عَلَى حُبِّهَا، وَ مَنْ عَشِقَ شَيْئا أَعْشَى بَصَرَهُ، وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ، فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ، وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ، قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ، وَ اءَمَاتَتِ الدُّنْيَا قَلْبَهُ، وَ وَلَّهَتْ عَلَيْهَا نَفْسُهُ.

فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا وَ لِمَنْ فِى يَدَيْهِ شَىْ ءٌ مِنْهَا، حَيْثُمَا زَالَتْ زَالَ إِلَيْهَا، وَ حَيْثُمَا اءَقْبَلَتْ اءَقْبَلَ عَلَيْهَا، لَا يَنْزَجِرُ مِنَ اللَّهِ بِزَاجِرٍ، وَ لَا يَتَّعِظُ مِنْهُ بِوَاعِظٍ:»

به مردارى چون حرام و ثروت باطل روى آوردند، و با خوردنش به عرصه افتضاح و رسوائى نشستند، بر دلبستگى به آن مردار اجتماع و اتفاق كردند، آرى كسى كه با همه وجود عاشق معشوق باطل و جيفه دنيا شود ديده اش مختل و دلش بيمار مى گردد، در نتيجه با چشمى غير صحيح مى بيند، چشمى كه هيچ چيز را همه چيز، همه چيز را هيچ چيز، محدود را نامحدود و زشت را زيبا و صحيح را باطل و باطل را صحيح مى نگرد!

با گوشى غير شنوا مى شنود، شهوات عقلش را تباه مى كند، و دنيا قلبش را از كار مى اندازد، وجودش نسبت به آن جيفه و مردار دچار سرگردانى و سردرگمى مى شود، در نتيجه بنده او ميشود، و بنده كسى كه چيزى از آن جيفه در دست اوست، آن جيفه به هر جانب بگردد او همه به همان جانب مى گردد، و به هر طرف روى آورد او هم به آن طرف روى كند، چنين عاشق بدبختى با هيچ عامل بازدارنده اى از معاصى و گناهان باز نمى ايستد و براى روى آوردن به حقايق از هيچ واعظى پند و نصيحت نمى پذيرد!

اينان بر خلاف اولياء الهى، و پاكان روزگار، و بينايان راه، و سالكان مسلك معنا كه مى كوشند از همه چيز برنامه هائى بسازند كه دستشان را بگيرد، و به راه نجات و سعادت رهنموشان گردد، و درهاى خوشبختى را به رويشان باز كند، در فضاى تيره بختى و ظلمت مى كوشند عواملى فراهم آورند كه پاى بندشان شود، و بدون اين كه بفهمند به اسارتشان گيرد، و بارى از گناهان و زشتى ها را بر دوششان نهد و دنيا و آخرتشان را تباه سازد، و اين همه چيز جز پذيرفتن دعوت شيطان و افتادن در پى او از گام هاى خطرناك او نيست.

اينان به قول قرآن مجيد:

يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا

نه اين كه از علم و دانش بى بهره باشند بلكه در هر روزگارى به تناسب وضع زمان از رشته هاى مختلف علمى بهره مند بوده و مدارس و مراكز و كتاب خانه هاى عريض و طويل در اختيار داشتند و دارند، ولى همه زحماتشان براى به دست آوردن انواع دانش در راه گسترده كردن سفره شهوات و لذات جسمى است، و به اين خاطر از ارزش هاى الهى و انسانى تهى هستند، و جز به فرهنگ گناه نمى انديشند، و اگر قدرتشان اقتضا كند به هر ظلم و ستمى به ديگران تن مى دهند، و منابع مادى و معيشتى مظلومان و مستضعفان را در كمال بى رحمى غارت مى كنند!

پيامبر اسلام درباره ى اين پيروان بى چون و چراى شيطان به ابن مسعود فرمود:

«يا بن مسعود محاريبهم نساءهم، و شرفهم الدارهم و الدنانير و همتهم بطونهم اولئك شر الاشرار، الفتنة معهم و اليهم يعود:»

محراب عبادتشان زنانشان، و سربلندى شان ثروت و پولشان، و همتشان شكمشان مى باشد، اينان بدترين بدان هستند، فتنه با آنهاست و بازگشت فتنه به ايشان است.

و نيز درباره ى اين پيروان تيره بخت فرهنگ شيطان و اجابت كننده دعوت اين دشمن آشكار فرمود:

«سيأتى من بعدى اقوام ياكلون طيب الطعام و الوانها، و يركبون الدواب، و تيزينون بزينة المرءة لزوجها، و يتبرجون تبرج النساء و زيّهن مثل زى الملوك الجبابرة و هم منافقوا هذه الامة فى آخر الزمان، شاربون بالقهوات، لاعبون بالكعاب، راكبون الشهوات، تاركون الجماعات، راقدون عن القمات، مفرطون فى العدوات ....»

پس از من گروه هائى مى آيند كه غذاهاى بهداشتى و رنگارنگ مى خورند، و بر مركب هاى گوناگون سوار مى شوند، و خود را به آرايشى كه زن براى شوهرش آرايش مى كند مى آرايند، و چون زنان در برابر ديگران خودآرائى مى نمايند، زندگى و منش آنان مانند زندگى پادشاهان ستمگر است، اينان در آخر الزمان منافقان اين امت اند، شرابى كه از دانه قهوه گرفته مى شود مى خورند، با تخته نرد قمار مى كنند، بر مركب هر شهوت حرامى سوار مى شوند، از اجتماعات كناره مى گيرند و با مردم نيستند، بدون انجام عبادت سر به بالين گذراده به بستر خواب مى روند، در تجاوز به حقوق مردم افراط مى كنند.

بدون ترديد غفلت از خدا، و بى توجهى به حقايق، و تعطيل عقل، و نشست و برخاست با فاسدان و مفسدان، و تسليم شدن در برابر هواى نفس، همه و همه زمينه هائى است كه انسان را به دام شيطان مى اندازد، و به اسارت او درآورده تابع فرهنگ وى مى كند، و راه سعادت دنيا و آخرت را به روى انسان مى بندد، و سبب هلاكت و تيره بختى و شقاوت در دنيا و آخرت مى شود.

انسان هاى عاقل و متفكر، و آنان كه حكيمانه زندگى مى كنند، هيچ وقت به دام شيطان نمى افتند يا كمتر گرفتار اين سگ هار مى شوند، و اگر گرفتار شوند به سرعت خود را نجات داده و به جبران آنچه بر آنان گذشته برمى خيزند، و زخمى كه از او خورده اند معالجه مى نمايند.

به گوشه اى از زندگى زنى كه داراى تعقل و تفكر و آراسته به حكمت دينى بود از قول حضرت رضا (ع) اشاره مى كنم باشد كه مفيد افتد.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه


آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه