قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

قلب منبع حقايق‏

 

در آثار اسلامى تعابير عجيبى از قلب شده: حرم خدا

، چشمه

، امام

، سلطان

، ظرف

، و اوصافى به قلب نسبت داده شده: سلامت، مرض، پاكى، خباثت، نرمى، درشتى، نورانيت، كورى، سرنگونى، اقبال، ادبار، حيات، مرگ، گشادگى، ختم، طبع، زيغ، قسوت، اين تعابير در قرآن مجيد و در كتبى همچون كافى، شافى، بحار، وسائل، مستدرك، تحف العقول، روضه الواعظين، محجه البيضاء، آمده است، و براى هر كدام از اين كلمات معنائى ذكر شده.

واقعاً قلب ظرف است و ظرفى عجيب، اگر در اين ظرف، ايمان به حق و قيامت، پاكى، نورانيت، حيات، خوف از عذاب، خشيت، اخلاص، رقّت، رأفت، رحمت، محبت، عشق جاى داده شود، صاحب آن از آرامش و اطمينان و امنيت برخوردار خواهد بود، و كلّ كسانى كه با او در ارتباطند در امنيت و سلامت و راحت خواهند بود، و اگر اين ظرف جايگاه طمع، بخل، حرص، حسد، كينه، نفاق، كفر، شرك، قساوت، بدگمانى، و امثال اين اوصاف شود، دارنده چنين قلبى موجودى خطرناك مضرّ، آلوده، پليد، ستمكار خواهد بود و احدى در كنار او امنيت نخواهد داشت. بايد به جوانانى كه هنوز ازدواج نكرده اند گفت: اگر قلب خود را آلوده به اين صفات زشت مى بينيد، در صدد اصلاح آن برآئيد، سپس ازدواج كنيد، تا دخترى كه با هزار آرزو از خانه و ديار خود و از آغوش پرمهر مادر و پدر خويش دست برمى دارد و به خانه شما مى آيد و پس از مدتى هم از شما بچه دار مى شود، تا آخر عمرش در كنار شما احساس امنيت و آرامش كند، و بتواند بخوبى به شوهردارى، و بچه دارى مشغول باشد، خانه ناامن، و انسان مخرب امنيت، جهنم و عذاب جهنم است، و واى بر مردى كه همسر و فرزندانش از دست او در امان نباشند، و دائم به تلخى و ناراحتى بگذرانند، و واى بر زنى كه شوهر و فرزندانش از دست او در زحمت و رنج باشند، و او بدون پرواى از حق محيط خانه را تبديل به

محيط وحشت و اضطراب كند، و واى بر فرزندانى كه پدر و مادر از دست آنان راحت نيستند، و در كنار آنان امنيت ندارند.

اميرالمؤمنين (عليه السلام) عقيده دارد، اگر انسان قلب را به حق متصل نكند، و آن راظرف ايمان و عشق و محبت به حق قرار ندهد، بلاهاى عجيبى به سر صاحبش مى آورد، در صورت دلگرمى به ذلت طمع دچار شود، و اگر به هيجان طمع آلوده گردد بر اثر هجوم حرص هلاك شود، و اگر به دلسردى گرايد، غصّه او را مى كشد، و اگر مورد غضب قرار بگيرد آتش غيظ شعلهور شود، و اگر به خوشنودى بنشيند، خودنگهدارى را فراموش مى نمايد، و اگر دچار ترس شود، عمرش به پرهيز هدر رود، و اگر در امنيت گشايشى يابد، غرور وجود او را به غارت برد، و اگر به مصيبتى دچار آيد، از خود بيخود شدن او را رسوا نمايد، و اگر مالى به دست آرد، غنا و دارائى او را به طغيان آلوده نمايد، و اگر فقر به او حمله كند، بلا و ناراحتى سرگرمش كند، و اگر گرسنگى به او فشار آورد، ضعف وى را زمين گير كند، و اگر در سيرى افراط كند، شكم پرستى راه نفس بر او ببندد، كه هر كمى براى چنين انسانى زيانبار و هر اضافه اى براى او فسادآور است.

كلام عجيبى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در رابطه با سلامت و بيمارى قلب نقل شده:

فِى الْانْسانِ مُضْغَهٌ اذا هى سَلِمَتْ وَ صَحَّتْ سَلِمَ بِها سائِرُ الْجَسَدِ، فَاذا سَقِمَتْ سَقِمَ بِها سائِرُ الْجَسَدِ وَ هِىَ الْقَلْبُ.

در انسان پاره گوشتى است، كه اگر سالم و صحيح باشد، بقيه جسم سالم، و اگر بيمار باشد ساير اعضا و جوارح بيمار است و آن پاره گوشت جز قلب چيزى نيست.

و نيز آن حضرت فرمود:

انَّ لِلّهَ تَعالى فِى الْارْضِ اوانِىَ الا وَهِىَ الْقُلُوبُ، فَاحَبُّها الَى اللّهِ ارَقُّها وَاصْفاها وَاصْلَبُها، ارَقُّها لِلْاخْوانِ، وَاصْفاها مِنَ الذُّنُوبِ، وَاصْلَبُها فى ذاتِ اللّهِ.

براى خداوند در زمين ظرفهائى است، بدانيد كه آن ظرفها قلوب است، محبوبترين آن قلوب، نرمترين و صافترين و محكم ترين آنهاست، نرمترين دل نسبت به برادران ايمانى، صافترين آنها از گناه، و محكم ترين قلب نسبت به حضرت حق.

از اميرالمؤمنين (عليه السلام) كلام بسيار بسيار مهمى در رابطه با سلامت قلب روايت شده:

لايَسْلَمُ لَكَ قَلْبُكَ حَتّى تُحِبَّ لِلْمُؤْمِنينَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ.

قلبت براى تو سالم نمى شود، مگر براى مردم مؤمن دوست داشته باشى آنچه را براى خودت دوست دارى.

چه راه عجيبى براى سلامت دل پيشنهاد شده، چه سخن نورانى و حكيمانه اى از سر حلقه اولياء و عاشقان نقل شده؟!

آرى انسان اگر براى ديگران آنچه را براى خود مى خواهد بخواهد، دل به تدريج از تمام رذائل و آلودگيها پاك مى شود، و تبديل به قلب سليم مى شود.

در اين وقت عرصه گاه قلب از ايمان و عشق و رأفت و رحمت و كرامت و اخلاص موج مى زند، و همگان بخصوص زن و بچه در كنار انسان از خير دنيا و آخرت بهره مند مى شوند.

جوانانى كه ازدواج نكرده اند اگر در قلب خود عيب و نقص مى بينند، به اصلاح آن قيام كنند، ورنه پس از ازدواج زن و فرزند را دچار ستم مى كنند، و مردانى كه ازدواج كرده اند، اگر در فضاى دل خود تيرگى رذائل را مشاهده مى كنند، به علاج آن برخيزند، و گرنه زن و فرزند از آنان در امان نخواهند بود، و اين حقيقت را همه بدانند، كه عذاب برزخ دامنگير آن مردمى است كه زن و فرزندشان در جنب آنان به خاطر آلوده بودن به كژخلقى و سوء عمل، در راحت و امنيت نبودند.

عقل اگر با دانش تغذيه شود، و قلب اگر به اخلاق الهى متخلق گردد، نفس نورانى، و تمام حركات جسم عرشى و ملكوتى گشته، و آدمى تبديل به منبع خير و چشمه فضيلت، و مولّد امنيّت مى شود، در اين زمينه به آيه اى از كتاب حق قرآن مجيد دقت كنيد:

الّذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الأمن و هم مهتدون.

آنان كه ايمان آوردند، و ايمان خود را كه حقيقتى قلبى است به ستم نيالودند، براى آنان ايمنى است، و هم اينان بسر منزل سعادت هدايت شده اند.

آرى چنانكه در اول بحث گفته شد، تمام خوبيها از خدا، و همه زشتى ها از خود انسان است.

با روى آوردن به حق به وسيله انبياء، قرآن، امامان، عالمان ربانى، و بكارگيرى قواى ظاهرى و باطنى، مى توان تمام خوبيها را كسب، و زشتى ها را از صفحه وجود زدود.

چون خوبيها كسب شد، وظيفه انسان است خوبيها را تا جائى كه قدرت دارد به ديگران بخصوص به زن و فرزند منتقل كند، كه بى تفاوتى در اين زمينه گناهى بزرگ و موجب عقاب حق است.

ائمه ما فرموده اند نه با زبان بلكه با اعمال خود براى ديگران سرمشق شويد، كه هرگاه هر كس زيبائيها و جمال باطن را در انسان ببيند، مشتاق كسب آن مى شود.

مرد خانه بايد براى همسر و فرزندانش حجت خدا باشد، مرد خانه بايد در خانه اسوه حسنه باشد، مرد خانه در خانه بايد الگوى زيبائيهاى معنوى و اخلاقى و عملى براى زن و فرزند باشد، و مرد خانه اينگونه نمى شود، مگر اينكه عقل و قلب و نفس و جسم را تا جائى كه قدرت دارد از علم و اخلاق و صافى و پاكى و تقوا و درستى و عمل صالح تغذيه كند، تا خانه اش و اهل او شعبه اى از خانه اهل بيت، و جلوه اى از اولياء حق شود.

اينجاست كه ضرورت شركت در مجالس مفيد مذهبى، و رفت و آمد به مساجد، و همنشينى با فقيه در دين و عالم ربانى حسّ مى شود، كه دورى از اين واقعيات منشأ تشديد جهل، و ظهور بيماريهاى قلبى، و انحرافات نفسى و عملى است.

با جلوه وحى در قرآن، و آثار نبوت انبياء و امامت امامان در كتابهاى پرارزش و محكم، و با بودن اين همه مساجد و مجالس مذهبى، و در اختيار بودن عالمان ربانى براى پيمودن راه خدا و طريق سلامت، و رسيدن به كمالات و تحصيل خير دنيا و آخرت، براى احدى در پيشگاه خدا، در دنيا و برزخ و محشر عذر و حجّتى نخواهد بود.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه