قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

بدترين بدبختى‏

 

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد ششم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

شدت شقاوت و بزرگى نامحدود آن در ذات عمل سبب دخول در آتش است.

امام على عليه السلام فرمود:

وارِدُ النَّارِ مُؤبَّدُ الشَّقاءِ. «1»

آن كه به دوزخ درآيد براى هميشه بدبخت است.

اعطاى آرامش و امنيت از سوى حق تعالى در قيامت، تنها در گرو ايمنى از شر نفس و ايمنى ديگران از شر نفس او در دنياست.

كسى كه از شرارت نفس اماره خود در امان نيست و ديگران از بازى هاى نفسانى او امنيت ندارند هرگز در روز معاد به نجات دست نمى يابد.

امروز روز عمل و شتاب در گردآورى گنجينه هاى ثواب و خير است. امروز مى توان به در خانه خدا رفت و براى آينده خود محصولى كاشت تا در روز جزا حرمان درو نكنى و حسرت نخورى.

چه بسيار حضرت حق تعالى هشدار داد و فرمود:

فَأَنذَرْتُكُمْ نَارًا تَلَظَّى * لَايَصْلهَآ إِلَّا الْأَشْقَى* الَّذِى كَذَّبَ وَ تَوَلَّى » «2»

پس شما را از آتشى كه زبانه مى كشد بيم مى دهم.* [كه ] جز بدبخت ترين مردم در آن در نيايند.* همان كه [دين را] تكذيب كرد و از آن روى گردانيد.

شقاوت به معناى فراهم آوردن اسباب كيفر و مجازات و بلاست و شقاوتمندان در دل دوزخ و انواع عذاب ها گرفتارند كه نتيجه اعمال و گفتار و نيّات انسان در دنياست. اين سرانجام شوم و تاريكى مطلق و سوزناك بازتاب عملكرد آدمى در زندگى است كه به دست خود آتش ساخته است.

آن گاه خداوند مى فرمايد:

فَأَمَّا الَّذِينَ شَقُواْ فَفِى النَّارِ لَهُمْ فِيهَا زَفِيرٌ وَ شَهِيقٌ» «3»

اما تيره بختان [كه خود سبب تيره بختى خود بوده اند] در آتش اند، براى آنان در آن جا ناله هاى حسرت بار و عربده و فرياد است.

در آتش بودن از همين دنياست ولى پرده خاكى بر آن كشيده شده، آدميان در خير و شر آزاد باشند و آب زندگى در جريان باشد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله مى فرمايد:

مؤمن پيوسته از بدفرجامى هراسان است و تا زمان جان كندن و ظاهر شدن ملك الموت؛ يقين ندارد كه به رضوان و خشنودى الهى خواهد رسيد!؟ «4» مولا على عليه السلام مى فرمايد:

إِنَّ حَقِيقَةَ السَّعادَةِ أَنْ يُخْتَمَ لِلْمَرْءِ عَمَلُهُ بِالسَّعادَةِ وَ إِنَّ حَقيقَةَ الشَّقاءِ أَنْ يُخْتَمَ لِلْمَرْءِ عَمَلُهُ بِالشَّقاءِ. «5»

خوشبختى حقيقى آن است كه كار انسان به خوشبختى ختم شود و بدبختى واقعى آن است كه فرجام كارش با بدبختى همراه شود.

از حضرت على عليه السلام پرسيدند:

اىُّ الْخَلْقِ أَشْقى ؟ قالَ مَنْ باعَ دِينَهُ بِدُنْيا غَيْرِهِ. «6»

كدام مردم بدبخت ترند؟ فرمود: آن كه دينش را به دنياى ديگرى بفروشد.

دين فروشى از آن دسته خسارت هاى بزرگى است كه عاقبت انسان را به شر سوق مى دهد و انسان را رسواى آخرت مى سازد. و برخى هم دنيا را به خاطر پستى آن رها مى كنند پس از ارزش هاى دنياى خوب دورى مى كنند و آنها هم ضرر مى بينند.

از اميرالمؤمنين عليه السلام پرسيدند: بدبخت بزرگ كيست؟ فرمود:

بدبخت كسى است كه دنيا را به خاطر دنيا رها نمايد و بدين سبب دنيا را از دست دهد و آخرت را زيان كند. «7» پس حضرت خطاب به قاضى شريح بن حارث فرمود:

فَانْظُر يا شُرَيْحُ لا تَكُونُ ابْتَعْتَ هذِهِ الَّدارَ مِنْ غَيْرِ مالِكَ اوْ نَقَدْتَ الثَّمَنَ مِنْ غَيرِ حَلالِكَ، فَاذا أَنْتَ قَدْ خَسِرْتَ دارَ الدُّنيا وَ دارَ الآخِرَةِ. «8»

اى شريح، مواظب باش كه اين خانه را از غير مال خود نخريده، يا قيمت آن را از غير مال حلال نداده باشى كه در اين صورت دچار خسارت دنيا و آخرت شده اى.

 

سخت ترين عذاب ها

 

در بررسى روايات معصومين عليهم السلام سخت ترين عذاب ها و جاودانگى آنها در قيامت براى افراد خاصى دردناك تر است.

1- دانشمندى كه دانشش بر او بهره نداشته باشد

2- كسى كه پيامبرى را كشته باشد يا به دست پيامبرى كشته شده باشد.

3- پيشوايى كه مردم را به گمراهى بكشاند.

4- كسى كه پيكرتراش و نمونه خدايى را مى سازد.

5- شخصى كه خوبى را با بدى جواب مى دهد.

6- آن كس كه از قضاى الهى خشمگين و ناخشنود باشد.

7- كسى كه بنده حرص و طمع باشد.

8- انسان جاهل و نادانى كه راهى نمى شناسد.

بنابراين بايد همتى كرد و دامن از آتش بدى برچيد كه حضرت على عليه السلام مولاى عارفان فرمود:

إِجْعَلْ كُلَّ هَمِّكَ وَ سَعْيِكَ لِلْخَلاصِ مِنْ مَحَلِّ الشَّقاءِ وَ الْعِقابِ وَ النَّجاةِ مِنْ مَقامِ البَلاءِ وَ الْعَذابِ. «9»

تمام كوشش و تلاشت را براى رهايى از جايگاه بدبختى و كيفر و نجات از سراى بلا و عذاب قرار ده.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- غرر الحكم: 169، حديث 3338.

(2)- ليل (92): 14- 16.

(3)- هود (11): 106.

(4)- بحار الأنوار: 24/ 26، باب 25، حديث 4؛ تفسير الامام العسكرى عليه السلام: 239، حديث 117.

(5)- بحار الأنوار: 68/ 364، باب 90، حديث 3؛ معانى الأخبار: 345.

(6)- بحار الأنوار: 72/ 301، باب 76، حديث 1؛ الأمالى، شيخ طوسى: 435، حديث 974.

(7)- بحار الأنوار: 100/ 14، باب 1، حديث 68؛ عدّة الدّاعى: 103.

(8)- نهج البلاغه: نامه 3.

(9)- غرر الحكم: 144، حديث 2591.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه