اگر انسانى بدون انجام ظلم و تجاوز به اضطرار دچار شد و در فضاى اضطرار جانش به خطر افتاد به حكم غفران و رحمت خدا كه در پايان آيه مورد بحث آمده، با توجه به قناعت كردن به مقدار ضرورت يعنى به اندازهاى كه جانش را از خطر برهد جايز است از محرمات ذكر شده در آيه استفاده كند، البته اين مسئله در موقعيتى است كه كاملًا از يافتن حلال نااميد باشد، اين قانون حكيمانه يعنى جواز بهره گيرى از محرمات به هنگام اضطرار از دلايل انعطاف پذيرى احكام حق و توجه شارع مقدس به ضرورتها و نيازهاى آدمى در جعل قانون است.
جمله غَيْرَ باغٍ وَ لا عادٍ بيان شرط براى حكم اضطرار است، يعنى حلال شدن محرمات براى انسان مضطر مشروط به اين است كه شخص مضطر در حال ستم و تجاوز نباشد و يا ستم و تجاوز او سبب اضطرار او نشده باشد، در كتاب شريف من لايحضره الفقيه به عنوان ارزش جان و ارزش حفظ آن و حرمت به هلاكت انداختن خويش روايت مهمى از حضرت صادق (ع) به اين مضمون نقل شده
«من اضطر الى الميته والدم ولحم الخنزير فلم يأكل شيئاً من ذلك حتى يموت فهو كافر:»
كسى كه به واسطه نخوردن مردار و خون و گوشت خوك در حالى كه به خوردن آنها ناچار شده بميرد كافر است.
در باب فلسفه حرمت اين گونه محرمات و جواز حليت آن براى مضطر روايت بسيار با ارزشى از حضرت باقر (ع) روايت شده آنجا كه از حضرت ميپرسند:
«لم حرم الله عزوجل الخمر و الميته والدم و لحم الخنزير؟»
به چه سبب خداى عزوجل مستكنندهها و ميته و خون و گوشت خوك را حرام نموده، آن حضرت پاسخ داد
«لكنه عزوجل خلق الخلق فعلم مايقوم به ابدانهم ومايصلهم فاحل لهم وباحه وعلم مايضرهم فنهاهم عنه وحرم عليهم ثم احل للمضطر فى الوقت الذى لايقوم بدنه الابه:»
آرى خداوند بزرگ انسان را آفريد و براى او آنچه كه قوام و مصلحت بدنشان به آن بود معلوم و روشن بود، در نتيجه آنها را براى آنان حلال و مباح فرمود، و روشن و معلوم بود كه چه عواملى براى بدن آنان زيانبار است، پس آنان را از آنها نهى كرده و بر آنان حرام نمود، سپس براى مضطر در زمانى كه بدن او جز به حرام حفظ نميشد حرام را مباح كرد.
منبع : پایگاه عرفان