امام صادق (ع) ميفرمايد: عيسى روح الله به گروهى گذشت كه هلهله ميكردند: فرمود: اينان را چه شده؟ گفتند: فلانه دختر فلان شب گذشته هديهاى براى فلان بن فلان فرستاده، عيسى گفت امروز هى هى و هلهله ميكنند و فردا به عزا مينشينند، يكى از ياران گفت: چرا اى رسول خدا؟ فرمود براى اين كه همسر اين خانواده امشب از دنيا ميرود و به كام مرگ ميافتد، عدهاى گفتند خدا و رسولش در گفتار خود راست گويند و گروهى اهل نفاق گفتند فردا نزديك است يقيناً خبرى نخواهد شد.
چون صبح آمد، كنار آن خانه و نزديك آن قوم آمدند، مشاهده كردن اوضاع و احوال عادى است و حادثهاى پيش نيامده، به مسيح گفتند شما گفتى زن صاحب خانه ميميرد ولى نمرده! عيسى گفت: خدا آنچه بخواهد انجام ميدهد، سپس فرمود: به سوى آنان برويم، همه حركت كردند درحالى كه براى رسيدن به آن خانه از هم پيشى ميجستند، تا به درب خانه رسيدند و در زدند شوهر زن بيرون آمد، عيسى به او گفت براى من به خاطر ملاقات با همسرت اجازه بگير، شوهر به ميان خانه رفت و به همسرش خبر داد كه روح الله و كلمه خدا با گروهى درب خانه هستند، زن خود را در پوشش و حجاب قرار داد، آنگاه عيسى وارد خانه شد و به او گفت شب گذشته چه عملى انجام دادى، گفت: من شب گذشته جز آنچه شبهاى ديگر انجام ميدادم كارى انجام ندادم، هر شب جمعه سائلى بدون اين كه چيزى به طلبد خود را در معرض كار خير ما ميگذارد، و ما هم آنچه او را سير كند به او ميدهيم و قوت لازم را به او ميرسانيم، شب گذشته نزد من آمد، من سرگرم كارم بودم، و مشغلههاى گوناگونى براى خانواده داشتم، او وقتى از خانواده خيرى نديد فرياد زد كسى پاسخ نداد، دوباره فرياد زد ولى پاسخى نشنيد فريادش را مكرر كرد، وقتى صدايش را شنيدم به صورتى ناشناس برخاستم و همان گونه كه در شبهاى جمعه قوتى به او ميرسانديم قوتى به او رساندم.
عيسى فرمود از جاى نشستنت كناره بگير، ناگهان مارى خطرناك هم چون شاخه خار گازگيرنده از زير لباس زن در آمد و رفت، عيسى فرمود به خاطر كارى كه شب گذشته در حق آن سائل كردى، خدا اين خطر را از تو برگردانيد. «1» امام صادق (ع) فرموده:
«ان الرب تبارك وتعالى ينزل كل ليلة جمعه الى السماء الدنيا من اول الليل وفى كل ليلة فى الثلث الاخير وامامه ملكان ينادى: هل من تائب يتاب عليه، هل من مستغفر ليستغفر له؟ هل من سائل فيعطى سؤله، اللهم اعط كل منفق خلفا، وكل ممسك تلفا، فاذا طلع الفجرعاد الرب الى عرشه فقسم الارزاق بين العباد، ثم قال للفضيل بن يسار، يا فضيل نصيبك من ذلك و هو قول الله:»
وَ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَيْ ءٍ فَهُوَ يُخْلِفُهُ وَ هُوَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ.
خداوند تبارك و تعالى هر شب جمعه از اول شب فرمانش را به آسمان دنيا نازل ميكند و در هر شب در يك سوم پايان شب، و دو فرشته پيشاپيش فرمان خدا فرياد بر ميآورند:
آيا توبه كنندهاى هست كه تو او را بپذيرند، آيا آمرزش خواهى هست تا او را بيامرزند، آيا خواهندهاى هست تا خواستهاش را بدهند، خداوندا به هر انفاق كنندهاى در برابر مالى كه ميدهد جايگزينى عطا ميكند، و ثروت بخيل را به
ورطه نابودى بينداز، چون صبح طلوع كند، حضرت حق براساس فرمان روائى و حكومتش بر جهان هستى ارزاق را ميان بندگان تقسيم ميكند.
سپس حضرت صادق فرمود اى فضيل بن يسار نصيب تو از رزق تقسيم شده خداست كه فرمود:
آنچه را از چيزى در راه خدا انفاق كنيد او براى آن جايگزين قرار ميدهد و حضرت حق بهترين روزى دهندگان است.
در تفسير على بن ابراهيم قمى در مورد نزول آيات:
فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى (5) وَ صَدَّقَ بِالْحُسْنى (6) فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى (7) وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى (8) وَ كَذَّبَ بِالْحُسْنى (9) فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْعُسْرى
آمده است مردى از قبيله انصار درخت خرمائى را در محوطه خانه مردى از اهالى مدينه مالك بود، و گاه گاهى بدون اجازه صاحب خانه براى ديدن نخله خرما به خانه او ميآمد، صاحب خانه به رسول اسلام شكايت كرد، حضرت به مالك نخله فرمود: نخله خود را در برابر نخلهاى در بهشت به من بفروش گفت: نميفروشم، فرمود: در برابر باغى از بهشت به من بفروش گفت نميفروشم و از نزد رسول خدا بيرون شد، ابود حداح نزد مالك درخت رفت و آن را خريد، سپس به محضر پيامبر آمد و آن را به رسول خدا واگذاشت و گفت اين نخله در برابر آنچه به آن مرد وعده دادى و او نپذيرفت! حضرت فرمود: براى تو در بهشت باغها و باغهائى است. حضرت صادق از پدرانش از رسول خدا روايت ميكند:
«ان المعروف يمنع مصارع السوء، وان الصدقه تطعى غضب الرب:»
بى ترديد كار خير، انسان را از افتادن در افتادنگاههاى مصيبت بار مانع ميشود، و صدقه خشم خدا را فرو مينشاند.
از رسول خدا روايت شده:
«الخلق كلهم عيال الله فاحبهم الى الله عزوجل انفقهم لعياله:»
همه خلق روزى خور خدا هستند، محبوبترين مردم نزد خداى عزوجل كسى است كه بيشتر به روزى خواران انفاق كند.
امام ششم از رسول خدا روايت ميكند:
«كل معروف صدقة، والدال على الخير كفاعله، والله يحب اغاثة اللهفان»
هر كار خيرى صدقه است، دلالت كننده به خير مانند انجام دهنده خير است، و خداوند به فرياد اندوهگين رسيدن را دوست دارد.
منبع : پایگاه عرفان