امام صادق عليه السلام در پايان روايت باب انديشه مى فرمايد:
فكر و انديشه و تفكر و دورانديشى حقيقتى است كه در تمام دوره خلقت، به مانند آن خداوند بزرگ عبادت نشده كه فكر، اصل بندگى و ريشه عبادت و نور هر واقعيت و جان هر حقيقتى است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: يكساعت انديشه در وضع ظاهر و باطن خود، در دنيا و احوالات و انقلاب هاى آن در آسمان و زمين، در موجودات و قرآن و معارف الهيه از يكسال عبادت بهتر است و اين منزلت بزرگ و مقام با عظمت براى كسى حاصل نمى شود، مگر اين كه حضرت حق او را به نور معرفت و توحيد برگزيده باشد.
در لحظه پايان اين جلد، اين فقير دل شكسته و مسكين بال و پر بسته، پس از اداى شكر حق از اتمام اين نوشتار، دست گدايى به سوى آن بى نياز برآورد و به محضر مقدس حضرت حق عرضه داشت:
اى همه عالم زغمت سوخته |
چشم به لطف و كرمت دوخته |
|
جمله رهين تو و انعام تو |
در گرو رحمت و اكرام تو |
|
نام تو هر درد شفا مى دهد |
ياد تو بر قلب صفا مى دهد |
|
آن كه تو را يافت دلش شاد شد |
يافت نجات از غم و آزاد شد |
|
مهر تو را هر كه خريد اى حبيب |
جنت عشق تواش آمد نصيب |
|
آن كه به درگاه تو آرد نياز |
مى شود او در دو جهان سرفراز |
|
آن كه تو را خواند و زارى كند |
لطف تواش يكسره يارى كند |
|
مرهم دل هاى پريشان تويى |
محور جان گرمى ايمان تويى |
|
راحت جان هاى بلا ديده اى |
مرهم هر زخم جفا ديده اى |
|
اى غم تو داغ دل زار من |
لطف تو اى نور جهان يار من |
|
گر چه خطاكار و دل آلوده ام |
از گنه و جرم نيالوده ام |
|
ليك به غفران تو رو كرده ام |
خود گل احسان تو بو كرده ام |
|
روى سپيدم زكرامات كن |
بنده خود غرق عنايات كن |
|
ديده مسكين به رخت باز كن |
جان و دلش محرم هر راز كن |
|
الهى! دلم را به نور معرفت روشن كن، جانم را به آتش عشقت برافروز، دستم را بگير، از مهالكم برهان و توفيق ادامه خدمت در راهت را از گداى پيشگاهت دريغ مدار، آمين يا رب العالمين.
منبع : پایگاه عرفان