قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خدامحورى در مال

 

 

خدا محور آن است كه وقتى پولى براى او فراهم شد، كم يا زياد و مى داند كه اين پول حق او نيست، مى گويد: نه.

همسايه اى در تهران داشتيم، سر برج كه براى گرفتن حقوق به بانك مى رفت، آن زمان حقوقش پانصد تومان بود بانكى ها مى ديدند كه مى نويسد: چهارصد و هشتاد و يك تومان و دو ريال، يك برج مى نوشت: چهارصد و نود و يك تومان، خيلى كم اتفاق مى افتاد كه بنويسد پانصد تومان، يك روز بانكى ها به او گفتند: پانصد تومان به حقوق شما واريز مى شود، چرا هر وقت مى آيى حقوق بگيرى، كمتر مى نويسى؟

گفت: وقتى من مى خواستم كارمند بشوم اول رفتم خدمت آيت الله العظمى بروجردى، گفتم: من پذيرفته شدم كه بروم كارمند بشوم، آيا كارمند شدن من حلال است يا حرام ـ خدا محور همه چيز را مى پرسد كه نكند بين او و پروردگار ناهماهنگى پيش بيايد، گناه و خيانت و جنايت همين ناهماهنگى است، گفت: ايشان به من اجازه دادند، فرمودند: برو منظم هم برو، از كار مردم هم گره باز كن،چيزى از مردم كم نگذار، حالا من گاهى زود هم از خانه بيرون مى آيم ولى بر اثر ترافيك ديرتر به اداره مى رسم، اين ده دقيقه را يادداشت مى كنم، يك روز مى آيم سه دقيقه ديرتر است، يك روز از اداره مى روم تا در خيابان چيزى بخرم، شش دقيقه مى شود يادداشت مى كنم، سر برج آن مقدارى كه سر كار نبودم و حقوق حقم نيست، كسر مى كنم من قدرت مديون شدن نسبت به كل مردم ايران راندارم، اين خدا محورى است.

حرف زدن براى خدا، خنديدن براى خدا، ازدواج براى خدا، تأمين زن و بچه براى خدا، نه گفتن براى خدا.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه