قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ديدن باطن افراد با نور الهى

 

اين مرد الهى مى گفت: وقتى با اين پيش نماز خدمت آخوند ملا محمدباقر بهارى همدانى رسيديم، بعد از آن كه نشستمان تمام شد و بيرون آمديم،  مرحوم بهارى به من فرمود: با اين زنديق چرا همسفر شدى؟ رابطه خودت را با اين شخص قطع كن. براى من اعجاب انگيز بود كه اين روحانى، پيش نماز، مسجد شلوغ، چرا ايشان از او تعبير به زنديق كرد. گفت: همين الان زنديق است و دين ندارد، خارج از حدود و معركه الهى است.

به همدان برگشتيم، رضا خان مسلط به مملكت شد و به حوزه هاى شيعه هجوم بردند بدون اين كه به اين پيش نماز هجوم كنند، خودش، بدون اين كه ژاندارم يا مأمورى بيايد، عمامه و قبا را برداشت، كت و شلوارى شد، محاسنش را زد، كراوات زد، يك جلسه هم درست كرد و جوانان همدان را دعوت كرد و منكر همه چيز شد، كه او مى گفت: اين بى دين هايى كه الان در همدان هشتاد نود سالشان است، هنوز مشروب مى خورند، قمار مى كنند، همگى در جوانى تربيت شده كلاس او بودند.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه