قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ويژگيهاى زهد

 

منابع مقاله:

کتاب  : عرفان اسلامى جلد هشتم

نوشته: حضرت آیت الله حسین انصاریان

 

حقيقت زهد، ترك هر چيزى است كه تو را از حضرت محبوب يعنى حضرت ربّ العّزه باز مى دارد، از دنيا و غير دنيا.

در حديث آمده:

الدُّنْيا حَرامٌ عَلى أهْلِ الْآخِرَةِ وَالْآخِرَةُ حَرامٌ عَلى أهْلِ الدُّنْيا وَهُما معاً حَرامانِ عَلى أهْلِ اللّهِ «1».

دنيا بر آخرتيان حرام و آخرت بر دنيا خواهان حرام و دنيا و آخرت با هم بر اهل اللّه حرام است.

اين زهد، بايد در تو حالتى ايجاد كند كه بر از دست شدن چيزى از دنيا متأسف نشوى و اين حالت عالى ملكوتى براى تو عُجب و خودبينى ايجاب نكند، چنانچه عبادات چند هزار ساله شيطان را اين عجب و بزرگ بينى بر باد داد.

و در زهد، نبايد هيچ گونه انتظار روى آوردن دنيا را به خويش داشته باشى و بگويى اكنون كه زاهد شده ام بايد همه چيز در دست من قرار بگيرد. زهد براى سبكبالى است نه اين كه علت سنگين شدن بار پرونده شود.

زاهد، به هيچ عنوان نبايد غرضش از زهد، نيكو جلوه كردن در بين مردم باشد، تا مردم از او تعريف كنند و بر زهدش او را بستايند و نبايد براى زهدش دنبال عوض باشد، بلكه از دست رفتن ظواهر دنيا و زر و زيورش بايد راحت زاهد باشد و بودن دنيا براى او چون آفت نمايد، زهد، علت فرار از آفت و پناه بردن به راحت و امنيت است.

آرى، زاهد از ضربه خوردن از آفت دنيا، راحت و در پناه عشق محبوب و اداى وظيفه در اعتصام و امنيت است، زاهد بجز در امور ضرورى به دنيا پشت كرده و با تمام وجود به حضرت معشوق رو كرده است با زبان حال مى گويد:

اى به مغز خرد زده او رنگ

 

خويش را گنج داده در دل تنگ

در دو عالمت نيست گنجايى

 

جز دل عاشقان شيدايى

مغز را عقل و ديده و نورى

 

در نقاب ظهور مستورى

حضرت عشق آفريدستى

 

وز دو عالمش برگزيدستى

خانه دل چو شد تمام و كمال

 

گستريدى در او بساط جمال

يعنى اين خلوت خدايى ماست

 

حرم خاص كبريايى ماست

نيستى را به جز تو هست كه كرد

 

شب و روز و بلند و پست كه كرد

برتر از كار اين جهانى تو

 

حاش للسامعين نه آنى تو

هر كسى در خيال داور خويش

 

صورتى ساخت است در خور خويش

     

ملك توحيد را تو پادشهى

 

خاصه توست لا شريك لهى

     

 [وَالزّاهِدُ الّذى يَخْتارُ الْآخِرَةَ عَلَى الدُّنْيا، وَالذُّلَّ عَلَى الْعِزِّ، وَالْجُهْدَ عَلَى الرّاحَةِ وَالْجُوعَ عَلَى الشّبُعِ وَعافِيَةَ الْآجِلِ عَلى مَحَبَّةِ الْعاجِلِ وَالذِّكْرَ عَلَى الْغَفْلَةِ وَتَكُونُ نَفْسُهُ فِى الدُّنْيا وَقَلْبُهُ فِى الْآخِرَةِ.

قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله عليه و آله: حُبُّ الدُّنْيا رَأْسُ كُلِّ خَطيئَةٍ، ألا تَرى كَيْفَ أحَبَّ ما أبْغَضُهُ اللّهُ وَأىُّ خَطَاٍ أشَدُّ جُرْماً مِنْ هذا؟]

 

ويژگيهاى زاهد

زاهد كسى است كه آخرت را بر دنيا اختيار مى كند، يعنى تمام آنچه از دنيا به دست او مى رسد چه از خوراك، چه پوشاك، چه مسكن، چه مال خرج ساختن آخرت مى كند.

زاهد، ذلّ عبادت را بر عزتى كه از مصيبت به دست مى آيد، انتخاب كرده و عزت شيطانى را از خود دور مى كند و ذلت بندگى را كه عامل عزت دنيا و آخرت است بر خود مى پسندد.

زاهد، كوشش و جدّ و جهد و فعاليت و اطاعت و عبادت را بر راحت بدن مقدم مى دارد و گرسنگى در حلال را بر سيرى در حرام اختيار مى نمايد.

زاهد، عافيت آخرت را بر محبت دنيا هرگز معامله نمى كند و غفلت از واقعيت ها را به جاى ذكر حق نمى نشاند، او با بدن در دنياست ولى با قلب در آخرت است.

پيامبر بزرگ اسلام صلى الله عليه و آله فرمود:

عشق دنيا، سرّ همه گناهان است.

چگونه مى توان چيزى را كه خدا دشمن دارد دوست داشت و چه اشتباهى، جرم و گناهش از غرق شدن در عشق دنيا زيادتر است؟

 [وَقالَ بَعْضُ أهْلِ الْبَيْتِ: لَوْ كانَتِ الدُّنْيا بِأجْمَعِها لُقْمَةً فِى فَمِ طِفْلٍ لَرَحِمْناهُ، فَكَيْفَ حالُ مَنْ نَبَذَ حُدُودَ اللّهِ وَراءَ ظَهْرِهِ فى طَلَبِها وَالْحِرْصِ عَلَيْها]

 

سراچه دنيا

امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

از بعضى از اهل بيت عليهم السلام روايت شده: اگر دنيا با تمام موجوديتش يك لقمه بود و طفلى آن را فرو مى برد، ما به آن طفل در عين عدم تكليفش رحم نمى كرديم، واى به حال مكلفى كه به خاطر طلب دنيا و حرص بر آن حدود خدا را پشت سراندازد و به قرآن و فرمان هاى الهى توجه ننمايد و رعايت حلال و حرام آن را نكند!!

 [وَالدُّنْيا دارٌ لَوْ أَحْسَنْتَ سُكْناها لَرَحِمَتْكَ وَأحْسَنَتْ وَداعَكَ قالَ رَسُولُ اللّه صلى الله عليه و آله: لَمّا خَلَقَ اللّهُ الدُّنْيا أمَرَها بِطاعَتِهِ فَأطاعَتْ رَبَّها فَقالَ لَها: خالِفى مَنْ طَلَبَكِ وَواقِفى مَنْ خالَفَكِ فَهِىَ عَلى ما عَهِدَ اللّهُ إلَيْها وَطَبَعَها عَلَيْهِ ]

دنيا سرايى است كه اگر مسكن خود را در آن موافق قواعد حضرت رب العزه قرار دادى و به راه شرع و حق از آن بهره بردى به تو رحم مى كند و به هنگام وداع به خوبى با تو وداع مى نمايد.

پيامبر خدا صلى الله عليه و آله فرمود:

زمانى كه حضرت حق دنيا را آفريد، او را امر به طاعت كرد، دنيا هم اطاعت حق را پذيرفت، آن گاه به او فرمود: هر كس تو را خواست به سويش مرو و آن كس كه با تو مخالفت كرد و تو را نخواست خود را در اختيارش بگذار، اين دنيا بر عهد خدا و طبعى كه به آن آفريده شده، استوار است و تخلّف نخواهد پذيرفت.

خدايا! ما را از دنيايى كه مانع و حاجب بين ما و توست، حفظ كن و قلب ما را از تعلّق غلط به دنيا معالجه فرما و وجود ما را از اسارت ها نجات بده و راه خير را و سالكان آن راه را به ما بنما كه ما سخت ضعيفيم و با تمام هستى به حضرت تو محتاجيم.

 

 

پی نوشت:

 

______________________________

(1)- عوالى اللآلى: 4/ 119، حديث 190.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه