قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

انجام عمل صالح تا سر حد توان

 

برنامه چهارمى كه پدرم درخواست كرد:

 «و عملاً كثيرا»

 به من توفيق بده كه زياد برايت كار كنم، بنده تنبل، بنده بى حالى، بنده سستى نباشم. بنده با نشاط و با حال، پنج ساعت براى خواب بس است، بقيه را براى تو بدوم، در عبادت، در خدمت به اين مردم بزرگوار، محبت به مردم، گره باز كردن از كار مردم.

پولدارها! هيچ چيز را گردن ديگران نياندازيد. هر كس خودش مى داند كه مسئول پروردگار است. كسى بتواند انجام بدهد و انجام ندهد، روز قيامت اسير است. نتواند انجام بدهد كه مسئوليتى ندارد. شما بياييد زمين ارزان تهيه كنيد، صد تا، دويست تا، خانه پنجاه مترى بسازيد و اعلام كنيد، جوانهايى كه عقد كرده اند، بيايند ما برويم محضر، اين خانه ها را به نامتان كنيم. اجاره اى كه مى خواهيد بدهيد، به اين مؤسسه بدهيد تا خانه به قيمت تمام شده تمام شود.

من يك رفيق پيرمرد داشتم كه بزاز بود، عاشق بود، بين من و او پنجاه سال فاصله سنى بود، ولى من عاشق اين مرد بودم. خدا شاهد است كه جوان ها! نگاه به اين پيرمرد نود ساله، آدم را به ياد خدا مى انداخت.

از دوستم سؤال كردم چيزى از بابا بزرگت به ياد دارى؟ گفت: بله، من، پدرم، عمه ها، عموها، دايى، مادربزرگ، پدربزرگم را دفن كرديم و برگشتيم، يك بسته اى را جايى گذاشته بود، آن بسته را براى ما آوردند. در يك كاغذ از ما عذرخواهى كرده بود، كه من را ببخشيد اگر چيزى براى شما نگذاشتم، چون ديدم دخترها شوهرهاى خوبى داريد، و پسرها زنهاى خوبى داريد، كاسب هستيد وخانه داريد، من هر چه خدا به من داد، بدون اين كه كسى بفهمد، در شهرهاى ديگر رفتم، نود خانه صد مترى ساختم، بعد آمدم محضر، به نام جوان هايى كه استحقاق شرعى داشته اند و زن داشته اند ثبت كرده ام.

از خدا خجالت مى كشم كه چرا بيشتر از اين نداشتم كه براى آنها كارى بكنم؟ شما دعا كنيد، تا خدا مرا بيامرزد.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه