قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خداوند، عاشق پاكان

 

هديه دومى كه به پاكان مى دهد، سندش در سوره توبه است:

 « فِيهِ رِجَالٌ يُحِبُّونَ أَن يَتَطَهَّرُواْ وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُطَّهِّرِينَ »

 منِ خدا عاشق پاكان هستم.

خدا وقتى عاشق بنده بشود، چه چيزى به بنده مى دهد؟ آدم عاشق به معشوق مى گويد: هر چه مى خواهى بخواه، من نه نمى گويم. معشوق ممكن است آن طرف دنيا باشد، بگويد: پياده بيا پيش من. عشق انسان را مى كشد، كوه بيستون را عشق كنده، نه دست فرهاد، و الا دست بخواهد بكند، شش تا تيشه به كوه بزند، مچ دست درد مى گيرد.

خدا در قرآن سند داده كه عاشق پاكان مى شوم و آن هم عشق دائمى. «يحبّ» فعل مضارع است، دلالت بر استمرار دارد، اين هديه الهى است.

 پس خطاب آمد ز حق كاى شاه عشق

 اى حسين اى يكه تاز راه عشق


گر تو بر من عاشقى اى محترم

 پرده بركش من به تو عاشق ترم


هر چه بودت داده اى در راه ما

 مرحبا صد مرحبا خود هم بيا


خود بيا كه مى كشم من ناز تو

 عرش و فرشم جمله پا انداز تو


ليك خود تنها نيا در بزم يار

 خود بيا و اصغرت را هم بيار


خوش بود در بزم ياران بلبلى

 خاصه در منقار او برگ گلى


خود تو بلبل، گل على اصغرت

 

 زودتر بشتاب سوى داورت


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه