منابع مقاله:
کتاب : تفسير حكيم جلد هشتم
نوشته : حضرت آیت الله حسین انصاریان
انتخاب شوهر بدخلق، كج فهم، گنهكار، و به ويژه شرابخوار، و بى نماز، و داراى كسب حرام، و معاشر با بدكاران و فاسقان، و بى اعتناى به دين و مقررات حضرت حق روا نيست، اگر چه داراى ثروت و مقام ظاهرى باشد.
در حديثى آمده: كسى كه همسر بدكارى را براى كسى در نظر بگيرد، و چنين ازدواجى را پيشنهاد كند قطع رحم كرده است و درباره ى او ظلم روا داشته و وى را در معرض جفا قرار داده است.
و نيز همسر مرد نبايد كم درك، خالى از شعور، پرتوقع، و كسى باشد كه به عفت و وفا پاى بندى نداشته باشد، چنين همسرى لايق و شايسته نيست كه شريك زندگى مرد شود، مگر آن كه مرد احتمال نزديك به يقين دهد كه چنين زنى قابليت تربيت خود را از دست نداده باشد، و شايسته باشد كه بتوان او را به ارزش ها دلالت نمود، و در راه درستى و پاكى و صداقت انداخت، كه البته در پاره اى از موارد اين گونه اقدامات داراى ارزش خاصى است و در پيشگاه حق عبادت محسوب مى شود.
خواستگارى طبق معمول و رسوم عادى در هر زمان و مكان به عمل مى آيد، ولى سزاوار است دختر در قبول شوهر به صلاح ديد و خيرخواهى پدر احترام بگذارد، و خود را صرفاً تسليم دلخواه و هوس هاى آنى و زودگذر ننمايد.
زيرا ممكن است دختر بر اثر غلبه ى احساس و عاطفه تصميمى بگيرد، كه نتيجه اش براى او مثبت نباشد، و بررسى كافى نكردن در همان ابتداى ازدواج به اختلاف و كشمكش هاى شديد و جدى منتهى گردد.
البته بر اساس اسلام دختر را نمى توان به ازدواجى كه خودش به آن راضى نيست مجبور نمود، چنان كه در حديث است:
دخترى نزد رسول خدا آمد و يادآورى كرد كه پدرش در سن كم او را به كسى شوهر داده است، ولى خود او حالا كه به تشخيص و رشد رسيده است به اين كار راضى نيست و آن را به صلاح خود نمى داند، پيامبر چون عدم رضايت او را حس كردند و ملاحظه فرمودند كه اين زن از اين كار خوشنود نيست، ادامه همسرى با آن مرد، يا ترك شوهر و تن دادن به طلاق را به اختيار خود او واگذار كردند.
و از حضرت باقر (ع) پرسيدند: دو طفل نابالغ را اولياى آنان «برابر با رسمى كه حاكم بود» به عقد ازدواج يكديگر در آورده اند، حكمش در اسلام چيست؟ فرمود: هر يك از آن دو نفر زمانى كه به حد بلوغ و رشد رسيدند در صورتى كه به آن ازدواج راضى نبودند مى توانند آن را به هم زده و رشته ى ازدواج را بگسلند.
قرار نامزدى و گفتار اوليه درباره ى ازدواج يك پسر و دختر نمى تواند پايه و اساس ازدواج باشد، زيرا ممكن است طرفين به علل مختلف نتوانند توافق كامل كنند و بعد از چندى منصرف گردند، در صورتى كه پس از قرار نامزدى يكى از دو طرف از عقد ازدواج امتناع نمايد، در صورتى كه به هم زدن آن قرار علت موجهى نداشته باشد و ضمناً موجب خسارتى براى طرف ديگر شده باشد، بايد در حدود امكان جبران خسارت شود، زيرا اسلام هيچ خسارتى را براى هيچ كس راضى نيست.
3- شرايط ازدواج را نبايد سنگين قرار داد، و نيز نبايد هدف اصلى از قبول همسر را كه ايجاد انس و محبت و آرامش خاطر است فراموش كرد و آن را چنانچه امروزه معمول شده به صورت خريد و فروش در آورد، اين وظيفه سران قوم و ريش سپيدان در هر منطقه است كه در اين زمينه پيش قدم شوند، و مسئله ى ازدواج را از وضع زننده داد و ستد بيرون آورند و به آن صورت صحيح اسلامى دهند. «1»
سفارشى به زنان بر اساس آيات و روايات
از آنجا كه ديدن بعضى از مناظر شهوت انگيز سهم بزرگى در تحريك قواى شهوانى دارد، و غالباً زمينه افكار انحرافى را در جوانان تربيت نشده، و مردان كم ايمان به وجود مى آورد، لذا زنان با ايمان و معتقد به قيامت، و همه ى زنانى كه اندك توجهى به واقعيات و منافع و مضار انسانى دارند بايد به سهم خود در راه حفظ و تقويت عفت عمومى و بقاى اخلاق انسانى و تداوم شرف و كرامت مردم تشريك مساعى نموده و از كارهائى كه سبب ايجاد فكر گناه در ديگران مى گردد خوددارى نمايند، از جمله خود را از آرايش و خودنمائى هائى كه موجب جلب توجه ديگران مى شود حفظ كنند و به سهم خود طبق وظيفه ى اسلامى و انسانى در ايجاد تقوا و نيكى همكارى و تعاون داشته باشند، و هيچ گاه به هدف اين كه مورد نظربازى و تماشاى اين و آن قرار گيرند، با آرايش از خانه بيرون نيايند و بدانند كه وجودشان در عرصه ى خلقت بالاتر و برتر از اين است كه وسيله ى اجراى گناه و پيدا شدن فكر و طرح گناه و بى عفتى در ديگران شوند.
زنان فهميده و عاقل خود را بزرگ تر از اين مى دانند كه آنان و هم جنسانشان طورى عمل كنند كه به منزله ى اسباب بازى و به عنوان يك موجود سرگرمكننده و وسيله ى هرزگى و شهوت رانى مورد توجه مردان و نظربازان قرار گيرند، و تنها بر اسس اين فكر كودكانه به فكر خودآرائى باشند و همه ى همت آنان پوشيدن لباس هاى رنگارنگ و آرايش هاى خارج از حد معمول و تبعيت از مُدهاى زننده بيرون از حدود اخلاق حسنه باشد.
زنان مسلمان بايد بدانند شخصيت انسانى و به ويژه مقام مادرى آنان بسيار محترم تر از اين است كه در روش زندگى از فرهنگ يهوديت و مسيحيت در برابر فرهنگ غنى و سعادت بخش اسلام پيروى كنند، زنان بايد هم جايگاه انسانى خود را درك كنند و هم به طور شايسته و متناسب رفتار نمايند، و همه ى همت و كوشش آنان اين باشد كه در دامن آنان شخصيت هاى ارزنده و بلند همتى تربيت شوند، و از اين طريق به ملت اسلام و كشور و وطن خدمات بزرگى ارائه دهند. «2»
2- از ديدگاه اسلام در شخصيت انسانى و پاداش و عقوبت اخروى برده و آزاد هيچ فرقى نيست، برده، برده به دنيا نيامده، و كنيز، كنيز متولد نشده، به عللى از جمله جنگ به ناحق بر ضد يك ملت سبب شده كه ملت مظلوم برخى از ظالمان را به اسارت بگيرند و به كيفر جنگى كه بر آنان تحميل شده داغ بردگى بر مردان متجاوز و مهر كنيزى بر زنان متجاوزان بزنند، اسلام در حد رعايت حقوق بردگان و كنيزان اين معنا را به عنوان جريمه ى ظالم پذيرفته و اكيداً سفارش نموده تا جائى كه ميسر است به ويژه اگر غلام و كنيز مسلمان شدند آنان را آزاد كنند.
اسلام به همه وصيت كرده كه با برده و كنيز با خوش رفتارى برخورد شود، و حق آنان بخصوص حق طبيعى غريزه و عواطف آنان لحاظ شود و در صورت تمايل داشتن آنان به ازدواج وسيله ى ازدواج آنان را فراهم كنند، چنان كه در آيه ى مورد شرح ملاحظه كرديد، خداوند از آنان كه نمى توانند با زنان آزاد ازدودج نمايند خواسته با كنيزان با ايمان ازدواج كنند و مهريه آنان را به عنوان حق واجب بپردازند، و ادعاى آنان را در مؤمن بودن بپذيرند، و در اين زمينه به دنبال پى جوئى هاى سخت نباشند، كه امور باطنى و قلبى و پى جوئى آن آنهم در دنيا بلكه در قيامت به عهده ى حضرت حق است وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِيمانِكُمْ
و كسى كه با كنيز ازدواج مى كند بايد به اين حقيقت كه از جانب خداوند ارائه شده توجه داشته باشد كه از نظر گوهر انسانى برده و كنيز مانند ديگر انسان ها هستند، و در اين زمينه تفاوت و اختلافى ميان انسان ها وجود ندارد: بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ.
3- به كسانى كه مى خواهند به ازدواج آسان تن دهند، و بخاطر فرار از هزينه هاى كمرشكن با كنيز عقد نكاح ببندند سفارش مى كند كه در اين زمينه تحقيق و پى جوئى كنيد كه دامن كنيز از زنا و رفيق بازى و داشتن معشوقه پنهانى پاك باشد، كه محيط زن و شوهرى و عرصه ى خانه از سلامت بهره مند گردد، و فرزندانى شايسته از اين ازدواج به دنيا آيد، گويا آيه ى شريفه مى خواهد بگويد با كنيز آلوده به زنا، و دارنده ى رفيق نامحرم، ازدواج مناسب نيست، مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ.
4- در ميان سنن و روش گذشتگان روش ها و سنت هاى حسنه اى وجود داشته كه به خير و صلاح آنان تدوين يافته بود، از آنجا كه خدواند نسبت به بندگانش داراى رحمت است و خير و صلاح همه را مى داند و كار حضرتش بر پايه ى حكمت و استوارى است، اراده فرموده روش ها و سنن صحيح گذشتگان را بيان كند، تا مردم ها با تبعيت از آنها به تأمين خير و سعادت خود برخيزد، و بنائى محكم از ازدواج بنا كنند و عمرى را در امنيت و رفاه پاك دامنى به سر ببرند، و زندگى و حياتى توأم با نور و نورانيت داشته باشند، و از فيوضات الهيه در سايه ى چنين زندگى و حياتى برخوردار گردند
پی نوشت ها:
______________________________
(1)- اينجانب در زمينه ازدواج و شئون آن كتابى به نام نظام خانواده در اسلام نوشته ام كه داراى سى بخش است و تاكنون 27 بار در ايران و به شش زبان خارجى ترجمه شده، مفصل اين بحث را مى توانيد در اين كتاب مطالعه كنيد.
(2)- با دستورات اسلام آشنا شويم، با اندكى تصرف در عبارات 208.
منبع : پایگاه عرفان