البته مى توانيم كتابى را آدرس بدهيم كه دقيق اين مسائل را پشت سر هم عنوان كرده باشد؛ ميرزا صالح فراهانى واقعا زحمت كشيده و كتابهاى زيادى را مطالعه كرده، تا توانسته تمام اخبار قبل از به دنيا آمدن پيغمبر صلى الله عليه و آله را راجع به پيغمبر صلى الله عليه و آله نظام بدهد، و بعد در قالب نظم بريزد:
برخيز شتربانا بربند كجاوه
كز چرخ همى گشت عيان رايت كاوه
از شاخ شجر برخاست آواى چكاوه
و از طول سفر حسرت من گشت علاوه
بگذر بشتاب اندر از رود سماوه
در ديده من بنگر درياچه ساوه
از سينه ام آتشكده فارس نمودار
از رود سماوه ز ره نجد و يمامه
بشتاب و گذر كن به سوى عرض تهامه
بردار پس آنگه گوهرافشان سرخامه
اين واقعه را زود نما نقش به نامه
در ملك عجم بفرست با پر همامه
تا جمله ز سرگيرند دستار و عمامه
جوشند چو بلبل به چمن كبك به كهسار
باز در اين قطعه اشاراتى به قبل از ظهور پيغمبر صلى الله عليه و آله و به دنيا آمدن ايشان كه نشانگر حق بودن وجود مقدس او است.
از اينجا به بعد، مربوط به يك واقعه و حادثه است كه حادثه فريادگر آمدن رسول حقى در جهان است:
بوقحف چرا چوب زند بر سر اشتر
كاشتر بسجود آمده زانو به تبختر
افواج ملك را نگر اى خواجه بهادر
كز بال همى لعل فشانند و ز لب در
از عدتشان سطح زمين يكسره شد پر
چيزى كه عيان است چه حاجت به تفكر
آن را كه خبر نيست فكار است ز افكار
با ابرهه گو خيل به تعجيل نيايد
كارى كه تو خواهى دگر از فيل نيايد
برگو به سپاهت ز ره نيل نيايد
رو تا به سرت جيش ابابيل نيايد
بر فرق تو و قوم تو سجيل نيايد
تا كيد تو در مورد تضليل نيايد
تا صاحب خانه نرساند به تو آزار
بنويس يكى نامه به شاپور ذوالاكتاف
كز اين عربان كتف مبر، نايژه مشكاف
هشدار كه سلطان عرب، داور انصافگسترده به پهناى زمين، دامن الطاف
اين است كه ساسان به دساتير خبر داد
منبع : پایگاه عرفان