قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مردم در درخواست از خداوند دو گروه اند

1- گروهى كه مطلوبشان مادى و يا مجهول است 2- گروهى كه خواهان حسنه در دنيا و طالب حسنه در آخرتاند.

1- مِن اگر چه از نظر ادبى دلالت بر تقليل دارد، ولى به ظنّ قوى در اين آيه شريفه اشعار به تحقير دارد، چون اينگونه مردم كه در خواستشان از حضرت حق بسيار محدود، و جز امور مادى نيست بسيار و فراوان و الناس در آيه كريمه درباره آنان است كه مناسك حج را كوركورانه انجام دادهاند و در آن مواقف كريمه و مشاهد شريفه به جاى اين كه از بند تعلقات غلط و شهوات غير مقعول آزاد شوند و زمينه قرب و لقاء حق را براى خود فراهم آورند باز هم درخواستشان مادى و چشمشان به متاع اندك از دست رفتنى دنيائى است.

مفعول فعل آتنا گويا به اين خاطر ذكر نشده است كه اين بيخبران و كور باطنان خواهان مجهول و مطلوبشان نامشخص است، و يا چون درخواسته خود توجهى به خير و شر و صلاح و فساد ندارند، و هر چه بهره دنيائى و در ظرف دنياست خواستارند.

راستى كوته فكرى و تنگ نظرى، و هيجان حرص و طمع و آرزوهاى دور از دسترس تا كجا، كه انسان به مواقف كريمه و مشاهد شريفه وارد شود، و قدم در حريم غنى بالذات و كريم على الاطلاق بگذارد، و به حوزه و عرصهاى درآيد كه بايد در آن تحولى عظيم و تغييرى اصولى يابد، و خداجو و خدابين و خداخواه گردد، ولى چشم دلش باز نشود، و گوش جانش صداى حق را نشنود، و ابراهيم و اسماعيل و اخلاص مخلصان را در آن حرم نبيند، و از محلى كه فيه آيات بينات، مقام ابراهيم و من دخله كان آمنا غافل بماند، و در آن حريم مقدس و حرم مبارك جمود و كوتهبينى از خود نشان دهد، و روى دل از دنيا و متاع اندكش برنتابد و چشماندازش از محيط بسته دنيا و متاع اندك آن دورتر نرود و با كمال بيشرمى آئين الهى و مناسك و عبادات را وسيله تأمين دنياى خود پندارد، و چنان نفرتى در بارگاه ملكوتى حق ايجاد نمايد كه حتى به او وعده اجابت آتنا فى الدنيا ندهند و رسماً اعلام نمايند كه براى او در آخرت هيچ بهره و نصيبى نخواهد بود و ماله فى الآخرة من خلاق، چون در آن حريم عظيم از خدا غافل بودند و روى دل به دنيا داشتند و هيچ كوششى

و در صفا و مروه قدم بگذارد، و به احرام حج تمتع محرم شود، و ساعاتى را در عرفات و شبى را در مشعر، و شب و روزهائى را در منى بگذارند و خدا خدا بگويد ولى از كوته نظرى و دنيا بينى، و تعلقات غيرمنطقى آزاد نگردد جاى شگفتى بسيار است!!

انسان بايد بداند اگر تمام زندگى را شب و روز خدا خدا بگويد، مادامى كه گرايش واقعى و اتصال حقيقى به مبدء كمالات و خيرات و منشأ زيبائيها پيدا نكند و به عبارت ديگر حيات خود و امورش را به فرمانهاى اصيل حضرت حق وصل ننمايد، و تهذيب و پاكسازى خويش برنخيزد تلفظ به كلمه خدا خدا شخصيت او را به كمال مطلوب نخواهد رسانيد.

اگر گرايش حقيقى به حق پيدا شود و اتصال به حقيقت براى انسان حاصل گردد، امكان ندارد كه آن روز براى منافع خويش دروغ بگويد و دست به فحشا و منكرات بيالايد.

اگر روزى گرايش واقعى به حق و حقيقت به انسان دست دهد، محال است كه ديگران را وسيله و خود را هدف سازد و براى يك دستمال قيصريه را به آتش بكشد، و براى حفظ موقعيت خود جانهاى انسانها را بازيچه هوسهاى خويش قرار دهد.

اگر روزى گرايش واقعى به حق و حقيقت به انسان دست دهد، كلمات ابوذر را در برابر نيرومندان دورانش كه سخن حقى در برابر پيشروان منحرف بود، با عظمتترين ذكر خداوندى خواهد يافت و به ذكر معمولى قناعت نخواهد كرد و به اين گردونه نخواهد افتاد كه ذكر نگويم زيرا به منافعم لطمه خواهد زد!!

و خواهد يافت كه درخشانترين ذكر خداوندى همان بود كه نيايش گر حقيقى يعنى حضرت سيدالشهداء (ع) به زبان آورد، و جان پرقيمتش را كه همانند نداشت در همان راه و همان ذكر بذل كرد تا به بارگاه جانان وارد شود، ذكر او فريادش در برابر ستم گران زمان بود كه گفت:

انسانى كه غرق شهوت رانى است، فردى كه همه را برده خود ميداند، كسى كه در لجنزار خودپرستى غوطه ميزند و گوشش ناله مظلومان و ستمديدگان رانميشنود، او لايق پيشوائى و حكومت نيست.

آرى گرايش به بدن و توابع آن است كه فكر و روح را برده ماديت و عناصر از دست رفتنى ميسازد، و عقل و جان در استخدام شهوت و شكم در ميآيد و هر دو حافظ منافع شهوت و شكم ميشوند و همه باهم انسان را در تاريكى و ظلمت عجيبى قرار ميدهند، تا در عرصه مناسك حج هم انسان با همه وجودش فرياد بردارد «ربنا آتنا فى الدنيا» و پس از اين به پروندهاش مهر و ماله فى الآخرة من خلاق بخورد!

2- آنان كه خواهان حسنه در دنيا و طالب حسنه در آخرت اند، بخاطر اين است كه از عقل فعال و انديشه پخته و چشم بصيرت برخوردارند، و اين همه سرمايه معنوى را از طريق اتصال به نبوت انبياء و ولايت اولياء به دست آوردهاند.

اين گروه خردمندانى هستند كه اصول حيات طيبه را از پيامبران و امامان دريافت نموده و به آن عمل ميكنند، و آيات كتابهاى نازل شده از جانب خدا را درباره قيامت و اخبار انبياء و اولياء را نسبت به روز پاداش و مكافات باور كرده اند، و يقين دارند با داشتن قلب پاك، و ايمان به خدا و قيامت، و بهره مندى از عمل صالح، اگر در پيشگاه حق دست به دعا بردارند تا جائى كه به مصلحت آنان است مستجاب ميشود، از اين جهت در همه عمر و در هر مكانى و در هر زمانى به ويژه وقتى در مواقف كريمه و مشاهد شريفه قرار ميگيرند با بصيرتى كه دارند و با توجه به اينكه منظرگاهشان دنيا و آخرت است با همه وجود دست به دعا بر ميدارند و از حضرت حق خواستار حسنه در دنيا و حسنه در آخرت ميشوند، و دعايشان در حد كوشش و ظرفيت و سعه وجوديشان مستجاب ميگردد، و همان گونه كه در آيه 202 ميفرمايد بهره و نصيب آنان در حد كار كوشش و تلاششان براى آخرت است.

صفت سريع الحساب بيان گر احاطه علمى حضرت حق بر جمع و تفريق اعمال است، از جهت كميت و كيفيت خلوص و تأثير، حضرتش همه را با هم ميسنجد و چيزى را ناديده نميگيرد و محصول همه را نگه ميدارد و به آنان در قيامت باز ميگرداند.

انسان اگر براساس فطرت و عقل، و بر پايه دين الهى و وجدان حركت كند، يقيناً خواهان حسنه در دنيا و حسنه در آخرت ميشود، و ميكوشد كه از راه متعارف و متعادل به هر دو نصيب برسد.

پاكى و طهارت، و فطرت و عقل زيربناى وجود انسان و سرشت و مايه اصلى وجودى اوست، اين مايهها با اتصال به ايمان به خدا و روز قيامت، و عمل به خواستههاى حق رشد ميكند، و انسان تبديل به شجره طيبه ميشود، و شاهدى چون فلاح در دنيا و آخرت را در آغوش ميگيرد.

در اصل وجود ما نقصى وجود ندارد، و عيبى يافت نميشود، نقايص و عيوب و كمبودها و خلأها محصول انحرافات فكرى و عملى خود انسان است، بعثت پيامبران و ولايت امامان و نزول كتابهاى آسمانى براى دفع يا رفع نقايص و عيوب و كمبودهاست، و براى اين است كه اين درخت تناور الهيه در عرصه هستى خشك نشود.

انسان وقتى به مايههاى اصيل موجوديت خود آگاهى پيدا كند، و نقايص و كمبودها را از خود ببيند موفق به توبه و بازگشت به خدا ميشود، و در مسير اصلى كه صراط مستقيم است قرار ميگيرد و از حضرت حق درخواست حسنه در دنيا و حسنه در آخرت مينمايد.

آرى اگر همت انسان دنيا باشد به اندكى از آن ميرسد و آن اندك هم با حادثهاى و نهايتاً با مرگ از دست ميرود، و اگر همت انسان دنياى پاك و آخرت آباد باشد به دنياى پاك و آخرت آباد دست مييابد.

از رسول خدا روايت شده:

«من اوتى فى الدنيا قلبا شاكرا ولسانا ذاكرا و زوجة مؤمنة تعينه على امر دنياه و آخرته فقد اوتى فى الدنيا حسنة و فى الآخرة حسنة:»

كسى كه در دنيا به او قلب شاكر، و زبان ذاكر و همسر مؤمنهاى كه او را در امر دنيا و آخرتش كمك نمايد عنايت شود محققا در دنيا و حسنه در آخرت با او عطا شده است.

از برخى از مفسران نقل شده كه حسنه دو جهان عافيت يعنى سلامت همه جانبه ظاهرى و باطنى است.

و دليل بر اين معنى حكايت مهمى است كه از رسول خدا نقل شده، كه آن حضرت به عيادت بيمارى رفتند در حالى كه وضع بيمار نگرانكننده بود، حضرت به بيمار فرمود: آيا خدا را به چيزى خواندهاى يا از او چيزى درخواست كرده اى؟ گفت به آستان حق عرضه داشتم: خدايا اگر بنا دارى مرا در آخرت عذاب كنى، در دنيا به عذابم شتاب كن تا در آخرت در امان بمانم حضرت با شگفتى فرمودند: از كجا طاقت عذاب او را دارى؟! چرا نگفتى: رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ فِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النَّارِ

سپس رسول خدا به بيمار دعا كرد و او شفا يافت.

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه