در اين قسمت بايد ابتدا از انبياى الهى و امامان عليهم السلام بزرگوار ياد كرد كه در تمام مدت عمر به چيزى جز خدا فكر نكردند و هيچ چيز را بر وجود مقدّس او ترجيح ندادند . داستان انبياى خدا را در قرآن مجيد بخوانيد به آياتى كه زندگى ابراهيم ، موسى ، يوسف ، ايوب و ساير پيامبران عليهم السلام را بازگو مى كند دقت كنيد و ببينيد كه آن بزرگواران جز خدا هدفى و محبوب و معشوقى نداشتند . بذل مال ، ايثار جان و گذشت كردن از آنچه در اختيار آنان بود ؛ براى خدا ايمان ، عمل و اخلاق آنان را تشكيل مى داد . حضرت ابراهيم در اين زمينه مكرّر امتحان شد ، ساير پيامبران در اين مرحله بارها به شدايد و گرفتارى هاى سخت دچار شدند ؛ ولى غير او را نخواستند و جز او نديدند و به غير او فكر نكردند و سخنى جز سخن او را نشنيدند . زندگى امامان شيعه عليهم السلام در اكثر كتب اسلامى بازگو شده است . آن بزرگواران نيز همانند انبياى الهى از همه چيز خود در راه اللّه گذشتند و غير او را ترجيح ندادند . خداوند بزرگ در قرآن مجيد از آنان به عنوان ايثارگران ياد كرده است . داستان عجيب و واقعه حيرت انگيز حضرت امام حسين عليه السلامرا همه مى دانند ، آن بزرگوار در راه خدا از همه چيز گذشت در حالى كه دشمن حاضر بود تحت هر شرائطى با حضرت سازش كند ؛ ولى آن انسان آزاده ، تنها با خدا معامله كرد و در اين معامله از همه چيز خود دست شست و حاضر نشد دنيا و آنچه در آن است را بر يك لحظه ترجيح دهد . در اين زمينه عارف بزرگ الهى قمشه اى چه نيكو سروده است :
از بر زين چون شه عشق آفرين
كرد زمين مفخر عرش برين
با تن صد چاك و دل سوزناك
ناله همى كرد به يزدان پاك
گفت الها ملكا داورا
پادشها ذوالكرما ياورا
در رهت اى شاهد زيباى من
شمع صفت سوخت سراپاى من
عشق تو شد جان و تنم فى هواك
نيست بود در نظرم ماسواك
جز تو جهان را عدم انگاشتم
غير تو چشم از همه برداشتم
عشق تو شد عقل من و هوش من
گشته همه خلق فراموش من
مهر تو اى شاهد زيباى جان
آمده در پيكر من جاى جان
وادى سيناى تو شد سينه ام
پرتو عكس تو شد آيينه ام
منبع : بر گرفته از كتاب عرفان اسلامي استاد حسين انصاريان