قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

كيفر اهل لغزش‏

سنن و قوانين حكيمانه حضرت حق، مايه حيات معنوى، و سبب رشد و كمال، و زمينه به دست آوردن خير دنيا و آخرت است.

دين همراه با بينات و دلائل علمى است و راه هرگونه ترديد و شك به روى آن بسته است.

عقل و فطرت در برابر قوانين حكيمانه حق سرتسليم و تواضع فرود ميآورند، و از درون انسان، انسان را به قبول آنها ترغيب ميكنند.

اجراى قوانين تشريع آدمى را زير چتر ولايت الله قرار داده الله وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا، و او را به سوى مقام قرب و لقاء حركت ميدهد.

آنان كه از دين سرپيچى كنند و پيرو گامها و به عبارت ديگر فرهنگ فريبكارانه شيطان شويد به راستى چه انتظارى دارند و به چه نظر دارند؟

جز آمدن انتقام خدا به صورت عذابى سهمناك در سايه هائى شوم از ابر، و ظهور فرشتگان مأمور كيفر؟

اين خيانت پيشگان و ستمگران بدكردار هنگامى كه آثار انتقام خدا را از ابرى پر از عذاب و فرشتگان مأمور كيفر ديدند ميخواهند ايمان بياورند و تسليم خواستههاى حق شوند، كه آن زمان، زمان اظهار ايمان و تسليم نيست، كه ايمان و تسليم در آن هنگامه پر خطر كه فرصتها سوخته و زمان از دست رفته هيچ سودى ندارد، زيرا قيامت عرصه حساب است نه عمل برخلاف دنيا كه عرصه عمل است نه حساب.

چون صفات حضرت حق مثل صفت منتقم عين ذات است آيه شريفه ميفرمايد إِلَّا أَنْ يَأْتِيَهُمُ اللَّهُ اين به معناى جابهجائى خدا و حركت حضرت او از نقطهاى به نقطه ديگر نيست، چنان كه تربيت شدگان مكتب سقيفه و پيروان مدرسه بنى اميه پنداشته اند!!

«مى شود كه اسناد يأتيهم الله حقيقى و ناظر به صفات باشد، زيرا صفات و اسماء الهى عين ذات، و ظهور و اتيان صفات نمودارى از آن است كه پيوسته در صورتهاى مادى و طبيعى و اظلال آنها ظاهرتر ميشود، آن چنان كه علم و قدرت و صفات و غرائز انسانى در صورت مواد و ابدان و اصوات پيوسته ظاهرتر ميشود و آنها را تحت الشعاع ميگيرد.

همان اراده حكيمانه و علم ازلى بود كه در آغاز تكوين، به ماده اولى جهان كه قرآن از آن تعبير به دخان نموده

ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ

روى آورد و آن را از يكگونگى و هم سطحى به صورتهاى مختلف عناصر اصلى و تركيبات آنها، سپس قوانين و نظامات و نيروها و حيات و عقل درآورد، و در اين رجوع و مسير كمالى، هر چه جهان پيشتر رود، صفات ازلى نمودارتر و نزديكتر، و ماده اولى مقهورتر ميگردد تا در نهايت امر به صورت ابرهاى لطيف و روشى «الغمام» ميشود كه اشعه صفات و اسماء از آن رخ مينمايد:

وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها

و كارمايه جهان به پايان ميرسد:

وَ قُضِيَ الْأَمْرُ

و همه چيز به سوى خدا بر ميگردد:

وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ.

استفهام اعجابى و نكوهنده- هَلْ يَنْظُرُونَ ...؟

انگيزنده انظار به سوى چنين آينده نهائى، و نكوهش كسانى است كه پس از آمدن آيات بينات و ظهور اراده تشريعى خداوند و تبيين دارالسلام روى گرداندند و لغزيدند و پيرو گامهاى شيطان شدند.»

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه