قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

وصاياى موسى‏

 

منابع مقاله:

کتاب  : عرفان اسلامى جلد نهم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

موسى عليه السلام اين پيامبر عزيز از مصدر وحى مسائل بسيار مهمّى را نقل مى كند كه به گوشه اى از آن آداب و مسائل اشاره مى شود:

موسى عليه السلام از جانب حضرت حق به چهار چيز وصيت شد كه بر تمام مردم واجب است به اين چهار حقيقت توجّه كنند:

1- تا نمى دانى خداوند تو را آمرزيده به عيوب مردم كار نداشته باش بلكه در فكر وسيله آمرزش خويش باش.

2- تا نمى دانى گنج هاى خزائن من تمام شده از براى روزى غصه مخور كه آنچه مقدر توست به آن مى رسى.

3- تا نمى دانى سلطنت و حكومت من خاتمه پيدا كرده به كسى اميدوار مباش.

4- تا خبر مرگ شيطان اين دشمن خطرناك به تو نرسيده از مكر او ايمن مباش.

به حضرت وحى شد:

مرا دوست داشته باش و مردم را نيز به محبت من آراسته كن «1».

عرضه داشت: تو مى دانى كه تو را از همه بيشتر دوست دارم، اما بندگانت را چگونه به محبتت بخوانم؛ پاسخ آمد نعمت هايى را كه به آن ها داده ام به ياد آنان آر تا قدردان نعمت شوند و از اين طريق به من علاقه مند گردند؛ زيرا دل ها به احسان صيد مى شود «2».

حضرت موسى شخصى را در سايه عرش آرميده ديد،

عرضه داشت: خدايا! اين عبد با كدام عمل به اين مقام رسيده؟

جواب شنيد به دو عمل:

1- مصونيت از عقوق پدر و مادر.

2- نداشتن حسد «3».

عرضه داشت: الهى! ثواب كسى كه عيادت مريض كند چيست؟

فرمود: بوقت بيرون آمدن از قبر ملكى را مى فرستم تا او را در ظلمات قيامت راهنمايى كرده به محشر واردش كند.

عرضه داشت: ثواب شستن ميت چيست؟

فرمود: وى را از گناهان بيرون مى آورم همانند روز تولد از مادر.

عرضه داشت: ثواب تشيع جنازه چيست؟

فرمود: ملائكه را مى فرستم تا وى را از قبر به محشر مشايعت كنند.

عرض كرد: ثواب تسليت دادن به مصيبت زده چيست؟

فرمود: در قيامت كه سايه اى نيست وى را در سايه عرش قرار مى دهم.

اى موسى! سائل را گرامى دار، گرچه به انفاق چيز كمى به او باشد و يا با زبان خوش او را دور كن كه گاهى ملكى را به صورت سائل براى امتحان مردم به سوى مردم مى فرستم تا ببينم چه مى كنند «4»؟

در حديث معتبر آمده:

روزى موسى براى مناجات به كوه طور مى رفت، شيطان هم به دنبالش روان بود، يكى از اعوان آن رجيم درگاه، به او گفت: مگر به اغواى موسى هم اميد دارى؟

گفت: پدرش را از بهشت راندم، اميد است كه بتوانم وى را نيز گمراه كنم!!

خود را به حضرت موسى رساند، موسى وى را با كلاهى هزار رنگ ديد، از رنگ هاى كلاهش سؤال كرد، پاسخ داد: به اين رنگ ها دل مردم را برده و آنان را مى فريبم، اى موسى! براى تو هزار و پنج كلمه نصيحت دارم، گوش كن تا برايت بگويم كه تو را در اين مواعظ منفعت هست.

حضرت فرمودند: مرا به موعظه تونيازى نيست، جبرئيل نازل شد و عرضه داشت: پنج كلمه او را بشنو و از بقيه صرف نظر كن كه در بقيه گفتارش اغوا دارد، موسى ايستاد و فرمود بگو.

شيطان گفت: پنج عمل است كه خود من در آن پنج عمل متصدى فريب و اغواى مردمم و به اعوان و انصارم وانمى گذارم كه از عهده آن برنيايند.

 

1- به وقت غضب خود را به اولاد آدم مى رسانم كه هيچ زمانى به اندازه وقت غضب تسلّط بر آنان ندارم، ممكن است به دو دقيقه غضب آنان را به قتل و يا گناهان ديگر بيندازم، پس در حال غضب خود را حفظ كن مبادا كه به هلاكت افتى.

2- در خود عجب و خود پسندى راه مده؛ زيرا عجب و تكبر مرا به اين تيره بختى نشاند، در حدى كه رانده درگاه حق شدم و مورد لعن او و بندگانش قرار گرفتم.

 3- با زن اجنبيه خلوت مكن كه من تمام قدرتم را براى به عصيان كشيدن تو به كار مى گيرم و كمتر كسى مى تواند در خلوت خود را حفظ كند.

4- تا مى توانى با خداى خويش عهد و نذرى مبند كه من تا جايى كه قدرت دارم نمى گذارم كسى به عهدش پاى بند باشد و مخالفت نذر علاوه بر اين كه عصيان كرده مورد غضب خدا هم هست.

5- چون قصد دادن صدقه كردى عجله كن ورنه تو را از فضيلت آن محروم خواهم كرد «5».

 

آنچه از حضرت موسى به عنوان درس و پند رسيده بيش از اين است در اين بخش فقط به ذكر نمونه هايى از عنايات اين دوستان حقيقى انسان اكتفا مى شود، باشد كه همين برنامه ها وسيله رشد وكمال ما شوند.

 

اى به خود زنده مرده بايد شد

 

چون بزرگان بخرده بايد شد

پيش از آن كت به قهر جان خواهند

 

جان به جانان سپرده بايد شد

تا نميرى به گرد او نرسى

 

پيش معشوق مرده بايد شد

مشمر گام گام همچو زنان

 

منزل ناشمرده بايد شد

ره به آهستگى چو شمع برو

 

زان كه اين ره سپرده بايد شد

زود شو محو تا تمام شوى

 

كه تو را رنج برده بايد شد

هم چو عطّار اگر نخواهى ماند

 

مزد كونين برده بايد شد «6»

     

 

حشمت سليمان و جلال او

سليمان نبى- كه خداوند بزرگ در قرآن مجيد در سوره نمل از حشمت و جلالش خبر مى دهد- سراسر زندگى پر فيضش براى هر انسانى بهترين درس است.

اما با همه بزرگى و عظمتش با دست خود گندم يا جو مى كوبيد و از آن نان به دست آورده و مى خورد و هرگز علاقه نداشت از بيت المال و يا زحمات ديگران ارتزاق كند.

لباس آن حضرت در عين اين كه بر اريكه سلطنت فلسطين تكيه داشت از مو بود و به دست خويش روزى يك قطعه حصير كوچك مى بافت و آن را مى فروخته و از وجه آن براى خود و عيالش تهيه روزى مى كرد، چون شب فرا مى رسيد به محراب عبادت مى رفت و تا صبح به تضرع و زارى به پيشگاه حق اشتغال داشت، حكومت را فقط براى دعوت به خداپرستى و خدمت به خلق مى خواست و علاقه داشت بنى آدم از روش او درس گرفته و پا به پاى او تا رسيدن به مقام قرب حركت كنند.

قرآن مجيد از رسول گرامى اسلام صلى الله عليه و آله به عنوان شاهد، مبشر، نذير، اسوه، رحمة العالمين، رؤوف، رحيم، حريص بر مؤمنان، امين مطاع، ياد كرده و آن حضرت را بهترين دوست و پر منفعت ترين يار و ياور انسان مى داند.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- الخصال: 1/ 217، حديث 41؛ بحار الأنوار: 13/ 344، باب 11، حديث 26.

(2)- الأمالى، شيخ طوسى: 484، المجلس السابع عشر، حديث 1058؛ بحار الأنوار: 13/ 351، باب 11، حديث 43.

(3)- الزهد: 38، باب 5، حديث 102؛ بحار الأنوار: 13/ 353، باب 11، حديث 48.

(4)- قصص الانبياء، راوندى: 163، فصل 5، حديث 185؛ بحار الأنوار: 13/ 354، باب 11، حديث 52.

(5)- قصص الانبياء، راوندى: 153، فصل 1، حديث 163؛ بحار الأنوار: 13/ 350، باب 11، حديث 39.

(6)- عطار نيشابورى.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه