قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

ثمرات یاد خدا

یکی از والاترین دلالت‌ها و هدایت‌های قرآنی و روایات اهل بیت عليهم‌السلام دعوت به ياد خداست. قرآن كريم می‌فرماید: «وَلَذِکرُاللهِ اکبَر؛ و قطعاً ياد خدا بالاتر است.»[1] از سویی ریشه همه آثار معنوی و اخلاقی و اجتماعی که در عبادت است، در یک چیز یافت می‌شود؛ یاد حق و غیر او را از یاد بردن. چرا كه یاد خدا هدف عبادت است و دل را جلا می‌دهد و آمادۀ تجلیات الهی می‌كند. البته این تأثیرات به کیفیت، استمرار و چگونگی ذکر بستگی دارد.
مفهوم ذكر
راغب اصفهاني مي‌نويسد: "ذكر به معني يادآورى است. گاهى انسان چيزى به خاطر مى آورد و مراد از آن حالتى در نفس است كه به وسيله آن چيزى را كه معرفت و شناخت آن را قبلاً حاصل كرده حفظ مى كند. باز انديشى ذكر و يادآورى مانند حفظ كردن است جز اينكه واژه حفظ به اعتبار به دست آوردن و دريافتن چيزى گفته مى شود ولى ذكر به اعتبار حضور در ذهن و به خاطر آوردن آن است، گاهى نيز ذكر را براى حضور در دل و سخن، هر دو به كار مى برند از اين جهت گفته مى شود كه ذكر دو گونه است: يكى قلبى و ديگرى زبانى هر يك از اين يادآوري‌ها هم دو نوع است:

اوّل- ياد و ذكرى كه بعد از فراموشى است.

دوّم- ذكرى كه پس از فراموشى نيست بلكه براى ادامه حفظ كردن و به خاطر سپردن است.

و لذا هر سخنى را- ذكر- گويند، و از نوع اوّل كه نمونه هاى ذكر زبانى است."[2]
در حدیث می‌خوانیم پیامبر صلي‌ الله عليه و آله و سلم، به حضرت علی عليه‌السلام فرمودند:یا علی سه کار است که این امت طاقت آن را ندارند، مواسات با برادران دینی در مال، حق مردم را دادن و یاد خدا را در هر حال و یاد خدا تنها سَبحَانَ اللهِ و َالحَمدُ لِلِّه و َلَا الهَ الَّا اللهُ وَ اللهَ اَکبرَ نیست، بلکه یاد خدا آن است که وقتی در برابر محرّمات الهی قرار گیرد،از خدا بترسد و آن را ترک گوید.[3]
كيفيت ذكر
زیاد اتفاق می‌افتد که افرادی در حین ذکر دلشان متوجه مذ کور نیست و بی‌شک اثری بر این نوع ذکر مترتب نخواهد بود، این افراد همچون شخص کری می‌مانند که حتی صدای خودشان را هم نمی‌شنوند.
حضور قلب شرط اول ذکر است و چه بسا که زبان به ذکری مشغول نیست، اما چون دل به یاد حضرت حق است از هر لغزش در امان است . امام صادق عليه‌السلام در تبیین آیه شریفه و لَذِکرُ اللهَ اکبَرُ مي‌فرمايند: «ذِکرُ اللهِ عِندَ مَا اَحَلَّ وَ حَرَّم؛ یاد خدا در هنگام برخورد با حلال و حرام.» [4] یعنی دست از پا خطا نکردن و خدا را حاظر و ناظر دیدن.
انسان‌ها از نظر تمایل و علاقه به خوراکیها و میوه ها و حتی صداها و نواها متفاوت هستند، و هر کس برایش خوراک و یا میوه و یا آهنگي مخصوص ،شیرین و جذاب است و گاهی در اثر شدت علاقه نسبت به آن تا سر حد مستی و جنون پیش می‌روند، اما هیچ چیز به ذائقۀ جان دوستان و عاشقان خداوند به اندازۀ‌ یاد او شیرین نيست. لذت و حظی که آنها از ذکر خدا می‌برند، برایشان از خوردن لذیذترین غذاها و شنیدن لطیف‌ترین آواها شیرین‌تر و دل‌ربا تر است.
در مناجات العارفین می‌خوانیم: «پروردگارا راه آمدن به سوی تو از طریق دل چقدر مطبوع است و الهاماتی که موجب یاد توست چقدر شیرین. طعم محبت تو چقدر پاکیزه و شراب قرب تو چقدر گواراست.»[5]
وقتی کام بنده از یاد پروردگار شیرین شد، دیگر دست بردار نیست، همان طور که وقتی کسی از غذا یا صدای خوشش آمد، همواره به دنبال آن غذا و صداست، بنده نیز می خواهد پی در پی کام جانش را با یاد خدا شیرین سازد. لذا باید توجه داشت که نخست باید دل را از بیماری‌ها و رذائل اخلاقی پاک کرد تا حلاوت و شیرینی ذکر خدا را چشيد. بعضی از حالات دل شباهت عجیبی با مرض جسم دارد، مثلاً همان طور که بیمار جسمی میل و اشتها به غذاهای خوشمزه و مطبوع ندارد، كساني كه دلشان بیمار است، از ياد خدا و طاعت و بندگی حضرت دوست گريزانند.
دل بيمار، از مسائل و مطالبی که انسان را به یاد خدا می اندازد، بیزار است و کسی که ارتباط خود را با حق تعالی کمرنگ و یا احیاناً قطع کرده است از مناجات با پروردگار لذت نمی‌برد و هر چه رنگ و بوی معنویت بدهد در كام او تلخ و ناگوار است.


امام سجاد (ع) در مناجات الذاکرین عرض می‌کنند: «پروردگارا از هر لذتی به غیر یاد تو و از هر راحتی به غیر انس با تو ، و از هر سرور و شادی به غیر نزدیک شدن به تو و از هر اشتغالی به غیر طاعت و بندگی تو استغفار می‌کنم .» [6]
حدود ذکر
یاد خدا در هر حال و در هر زمان و در هر مکانی الزامی است، نه فقط هنگام دعا و نماز و نیایش و قرآن خواندن. خداوند در وصف برخي از بندگانش مي‌فرمايد: «الَّذِینَ یَذکُرُونَ اللهَ قِیَاماً وََّ قُعُودًا وَّ عَلَی جُنُوبِهم؛ همانان كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو آرميده ياد مى كنند.» [7] اعمال و رفتاری که انسان انجام مي‌دهد يا به حالت ایستاده است و يا نشسته و يا خوابیده، در اين آيه به هر سه حالت اشاره شده و تقریباً صراحت دارد كه ياد خدا زمان و مکان و حالت خاصی نمي‌طلبد و بايد همواره، هميشه و همه جا به ياد خدا بود. ذکر مداوم همچون قطره‌ای حیات بخش باران بر سرزمین قلب و جان انسان می‌ریزد، و آن را سیراب می‌کند و دائماً به انسان نشاط و حیات می‌بخشد.[8]
ياد خدا روح را به نیکی سوق می‌دهد، و از بدی‌ها و زشتی‌ها پیراسته می‌دارد و برای انجام تکالیف اخلاقی آماده می‌کند. به تعبیر دیگر ياد خدا، باعث مي‌شود تا بازتاب صفات زيباي خداوند در جان انسان تجلی ‌کند.
به همین دلیل در روایات اسلامی آمده است،که هر چیز اندازه‌ای دارد جز یاد خدا، که هیچ حد و مرزی برای آن نیست. امام صادق عليه‌السلام طبق روایتی که در اصول کافی آمده می‌فرماید:
هر چیز حدی دارد، وقتی به آن حد رسیدی پایان می‌پذیرد، جز ذکر خدا که حدی که به آن پایان پذیرد ندارد. خداوند نماز یومیه را واجب کرده است، هر کس آنها را ادا کرد حد آن تأمین شده است؛ ماه مبارک رمضان را هر کس که روزه بگیرد حدش انجام شده،حج را هر کس یک بار به جا آورد، همان، حد آن است، جز ذکر خدا که خداوند به مقدار قلیل آن راضی نشده است و برای آن حدی تعيين نفرموده،[9] سپس به عنوان شاهد این سخن،این آیه را تلاوت فرمودند: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا، وَسَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَأَصِيلاً؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را ياد كنيد يادى بسيار، و صبح و شام او را به پاكى بستاييد.»[10]
این موضوع به اندازه‌ای اهمیت دارد که پیامبر فرموده: آن کس که با زبانی که خدا به او داده به ذکر خدا مشغول است، خیر دنیا و آخرت به او داده شده، تا آنجا که فرمودند :هر کس که بسیار یاد خدا کند، خداوند او را در سایه خود در بهشت برین جا خواهد داد. [11] و در حدیث دیگری از آن حضرت می‌خوانیم آیا می خواهید بهترین اعمال و پاکیزه ترین کارها ی شما را نزد پروردگار بگویم ؟ آن عملی که برترین درجه شماست، و بهتر از دینار و درهم و حتی جهاد و شهادت در راه خداست؟ عرض کردند: بله، یا رسول الله. حضرت فرمودند: خدا را بسیار یاد کردن.[12]
آری چون عوامل غفلت در زندگی مادی بسیار فراوان است و تیرهای شیاطین از هر سو به طرف ما پرتاب می‌شود، برای مبارزه با آن راهی جز ذکر کثیر نیست. ذکري که در همه اعمال انسان پرتو افکن باشد و نور و روشنای بر آنها بپاشد.
پیامبر صلوات‌الله عليه و آله دائم الذکر بود و ذکر خداوند با هر نفسش توأم بود، آغاز نزول قرآن هم با ذکر نام خداوند متعال بود؛ «اِقرَا بِاسمِ رَبِّک؛ بخوان به نام پروردگارت.»[13]
امیر المومنین عليه السلام، در میان نبرد ،مثل شیر بود و زبان مبارکشان متبرک به نام خدا.
امام حسین عليه السلام، در روز عاشورا به یاد خدا بود و ذکر بر لب داشت. گرفتار بودن یا گرفتار نبودن برای آنها اهمیتی نداشت، حضرت زینب سلام الله عليها، هم دائم الذکر بود و نماز شبشان هيچ‌گاه تعطیل نشد. حضرت زينب، شب عاشورا، پشت دروازه کوفه، نشسته نماز شب خواندند. ما هم باید دائم الذکر باشيم و همواره به ياد خدا باشيم تا شباهتی به ائمه داشته باشيم.
ثمرات ذكر
1. خوب شدن
هنگامی که انسان در زندگی، خود را در محضر پروردگار بداند و مداومت در ياد حضرت دوست داشته باشد، طبیعی است که اعمالش پسندیده و صالح خواهد شد.
حضرت علی عليه السلام می‌فرمايند: «کسی که دلش را مداوم متّوجه پروردگار کند، اعمال و رفتارش در پنهان و آشکار شایسته خواهد شد.»
مشکل ما آن است که خود را در محضر پروردگار نمی‌دانیم و از این امر مهم غافل هستیم و اگر به باور واقعی برسیم باید مثل آن شخص که از گناهان خویش در برابر رسول خدا (ص) اظهار ندامت کرد، غالب تهی کنیم . او گفت: ای رسول خدا خیلی گناه کرده‌ام، آیا خداوند توبۀ مرا می‌پذیرد، پيامبر رحمت فرمود: آری! خداوند توبه پذیر است. آن شخص دوباره پرسيد: آیا در این مدت که من معصیت خدا را می‌کردم او مرا می‌دید؟ پيامبر به ملايمت پاسخ داد: آری خداوند تو را می‌دیده است. مرد عرب به باور واقعی و مرتبه حق الیقین رسید و در مقابل چشم همه فریادی کشید و جان داد.[14]


2. شفاي‌ قلب‌ها
بهترین دارو برای دل‌های خسته و بیمار، یاد خداست. رسول خدا می‌فرمايند: «ذکر الله شفاء القلوب؛ یاد خدا باعث شفای دل‌ها می‌شود.»[15] در دعای شریف کمیل از ز زبان امیر المؤمنین عليه‌السلام می‌خوانیم: «یا من اسمه دواء وذکره شفاء؛ اي كسي كه اسمش دواست و يادش شفا.»[16]
3. حيات‌بخش دل‌ها
یاد خدا باعث می‌شود، دل از تاریکی و کدورت خارج شود و حیاتی تازه یافته و از مردگی و بی حالی رهایی یابد. چنانکه حضرت علی عليه السلام فرمودند: «فی ذکر حیات القلوب؛ حیات دل‌ها به ذکر خداست.»[17]
5. آرامش
انسان در اثر مبارزه با هوای نفسانی و اطاعت از دستورات پروردگار و تربیت به کمال رساندن خویش به یک مرحله از اطمینان می‌رسد که به غیر خدا اعتنایي ندارد و چنان ثابت و استوار است که گویی کوهی است سر به فلک کشیده و بلکه محکم‌تر، دیگر هیچ‌گاه گناه و شهوات و جاه و مقام او را متزلزل نمی‌نماید و شیطان با همه نیرنگش از قدرت ایمان و استقامت این گونه افراد به ستوه می‌آيد.
در دنیای امروز به هر نسبتی که بشر از نظر مادیات پیشرفت می‌کند و بر زیبایی‌های زندگی‌اش می‌افزاید، به همان نسبت حرص‌ها و آزهايش به جنبش در آمده و آرزو هايش درازتر و خواهش‌های دلش زیادتر شده است. قهراً در چنین شرایطی اضطراب‌ها و ناکامی‌های روحی‌اش نیز افزایش یافته است. اما مؤمنین و خداپرستان بدون هیچ تشویشي با دلي آرام خود را به خداوند تبارک و تعالی می‌سپارند و با یاد خدا و ذکر آن مهربان جاوید، دل را محکم و استوار نموده و در برابر هجوم مصيبت‌ها و حوادث، شخصیت خویش را حفظ می‌کنند و ضربات کوبندۀ ناملایمات و مشکلات زندگی آنها را از پای در نمی‌آورد. قرآن مي‌فرمايد: «اَلَّذیِنَ ءَامَنُوا َوتَطمِئِنَّ قُلُوبُهُم بِذِکرِ اللهِ الا بِذِکر اِللهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ؛ کسانی که ایمان دارند با یاد خدا دلشان آرام می‌گیرد، بدانید که دل‌ها با یاد خدا آرام می‌گیرند.»[18]
به قول شاعر:
بزرگي در عالم هست خدا نام
كه از او شوريده دل گيرد آرام


البته اطمینان دل حالتی است که نصیب هر کس نمی‌شود، مگر كسانی که تسلیم امر الهی شده و خود را به او می‌سپارند. یاد خدا دل را قوی می‌دارد، تا نفس حیوانی را به تسخیر خود درآورد، و روح علوی انسان هر چه فرمان دهد آن را بپذیرد.
اگر در حالات بزرگان عرصه‌های علم و هنر و ادب و تقوی می‌خوانیم که خیلی راحت و آرام از کنار حوادث ناگوار و تلخ و شیرین زندگی می‌گذشتند و زر و زور و مناظر شهوت انگیز تأثیري روي آنها نداشته، به این دلیل است که آنان به مرتبه والای نفس مطمئنه نائل شده‌اند و رضامندی و تسلیم خویش را در برابر مقدارت الهی اعلام داشته‌اند. «یَا ایَّتُها النَّفسُ المُطمَئِنَه ارجِعِی اِلَی رَبِّکِ رَاضِیَهً مَّرضِیَّه؛ تو ای نفس مطمئنه که با یاد خدا آرامش یافته‌ای! به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که راضی و مورد رضای حق هستی.»[19] صاحب نفسه مطمئنه به حکم خدا راضی است و از یاد خدا هم لحظه‌ای غافل نیست و شب و روز مستغرق در یاد حضرت حق است.
در حالات عالم بزرگ، شیخ عبد الله شوشتری که از معاصرین مرحوم علامه مجلسی است آمده:
ایشان فرزندی داشت که بسیار مورد علاقه‌اش بود، این فرزند سخت بیمار شد. مرحوم شیخ عبد الله، هنگامی که برای ادای نماز جمعه به مسجد آمد، پریشان بود، هنگامی که، سورۀ منافقین را در رکعت دوم نماز جمعه تلاوت می‌کرد، به این آیه رسید:«يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَمَن يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد [زنهار] اموال شما و فرزندانتان شما را از ياد خدا غافل نگرداند و هر كس چنين كند آنان خود زيانكارانند.»[20] او ـ از آنجا كه تکرار آیات در نماز جایز است ـ چندین بار آیه را تکرار کرد، وقتي نماز پايان يافت، بعضی از یاران علت این تکرار را سؤال کردند: ايشان فرمودند هنگامی که به آیه رسیدم به یاد فرزندم افتادم و با تکرار این آیه به مبارزه با نفسم بر خاستم، آن‌چنان مبارزه کردم که فرض کردم فرزندم مرده است و جنازه‌اش در برابر من و من از یاد خدا غافل نیستم. آنگاه بود که دیگر این آیه را تکرار نکردم.[21]
5. رهايي از وسوسه‌هاي شیطاني


بهترین راه برای رهایی یافتن از وساوس شیطان و نقشه‌های شوم و خطرناک او، پناه بردن به خدا و یاد حضرت اوست و این یک امر طبیعی است که وقتی نور آمد، ظلمت رفتنی است و هنگامی که حق آمد، باطل نابود خواهد شد كه فرمود: «جَاء الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا؛ حق آمد و باطل نابود شد آرى باطل همواره نابودشدنى است.» [22]
معمولاً هر کس در هر مرحله‌ای از ایمان و در هر سن و سالی ‌گاهي گرفتار وسوسه‌های شیطان می‌شود و گاه احساس می‌کند نیروی محرک شدیدی در درون جانش او را به سوی گناه دعوت می‌کند. این وسوسه‌ها و تحریک‌ها مسلماً در سنین جوانی بیشتر است، در محیطهای آلوده و فساد که در آن آزادی نه به معنی حقیقی بلکه به شکل بی‌بند و باری همه را فرا گرفته و دستگاههای تبلیغاتی غالباً در خدمت شیطان و وسوسه‌های شیطانی هستند، فز ونتر می‌باشد؛ تنها راه نجات از آلودگی در چنین شرایطی، فراهم ساختن سدّي قوی با ياد خدا، سپس مراقبت و توجه به خویشتن و پناه بردن به خدا و یاد الطاف و نعمت‌های او و مجازات‌های دردناک خطا کاران است.
در روایات بسياري به اثر عمیق ياد خدا در کنار زدن وسوسه‌های شیطان اشاره شده است. اصولاً وسوسه‌های نفس و شیطان همانند میکروب‌های بیماری‌زاست که در همه وجود دارند، ولی به دنبال بنیه‌های ضعیف و جسم‌های ناتوان می‌گردند تا در آنجا نفوذ کنند، اما آنها که جسمی سالم و قوی دارند، این میکروب‌ها را از خود دور می‌کنند؛ قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَواْ إِذَا مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِّنَ الشَّيْطَانِ تَذَكَّرُواْ فَإِذَا هُم مُّبْصِرُونَ؛ در حقيقت كسانى كه [از خدا] پروا دارند چون وسوسه اى از جانب شيطان بديشان رسد [خدا را] به ياد آورند و بناگاه بينا شوند.»[23]
به هنگام یاد خدا چشم‌هایشان بینا می‌شود و حق را می‌بینند، اشاره به این حقیقت است که وسوسه‌های شیطانی بر دید باطنی انسان پرده می‌افکند، آنچنان که راه را از چاه و دوست را از دشمن و نیک را از بد تشخيص نمي‌دهد، ولی یاد خدا به انسان بینایی و روشنایی می‌بخشد و قدرت شناخت عطا مي‌كند، شناختی که نتیجه‌اش نجات از چنگال وسوسه‌هاي شيطان است.[24]
6. خشوع و تواضع
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ إِذَا ذُكِرَ اللّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ؛ مؤمنان همان كسانى اند كه چون خدا ياد شود دلهايشان بترسد.» [25] دل‌های اهل ایمان در برابر عظمت و کبریايي حق به تپش می‌افتد. البته ترس در اینجا مثل ترس انسان‌ها از اشیاء و احیاناً انسان‌های معلوم الحال اطراف نیست، این یک نوع احساس کوچکی در برابر ذات مقدس پروردگار است و یا نگرانی از اعمال ناقص و کم خود است که ای وای با این همه تقضلات و نعمات الهی جز کفران و معصیت کاری نکرده‌ایم. این حالت از بهترین حالات مؤمن است و اگر کسی بتواند، این حالت را از دست ندهد، از بسیاری از لغزش‌ها در امان خواهد بود و حال عبادی خوبی خواهد داشت.
اگر معصومین عليهم‌السلام و یا علمای ربانی در هنگام عبادت بر خود می‌لرزیدند و از خوف خیشیت حق آرام نداشتند، از این جهت بوده که بندۀ صالح خدا بوده‌اند و همواره خود را شرمنده پروردگار خویش می‌دانستند.
یکی از دوستان نزدیک مرحوم حاج میرزا جواد ملکی تبریزی(ره) می‌گوید آقا جواد ملکی شب‌ها که برای تهجد و نماز شب بلند می‌شد، ابتدا بلند بلند گريه می‌نمود. سپس از بستر بر می‌خواست و به آسمان نگاه می‌کرد و آیات ان فی خلق السموات و الارض ...[26] را می‌خواند و سر به دیواری مي‌گذاشت و مدتی گریه می‌کرد و بعد از تطهیر کنار حوض پیش از وضو مدتی می‌نشست و می‌گریست. يعني از هنگام بیدار شدن تا آمدن به محل نماز و خواندن نماز شب، چند بار گریه سر می‌داد و چون به مصلایش می‌رسید، دیگر حالش قابل وصف نبود.[27]
7. همنشینی با خدا
انس و همنشین طلبی در فطرت و نهاد هر انسانی نهفته است، هر کس می‌خواهد با محبوب خود، مأنوس ومجالس باشد. مردان و زنان با ایمان بیشتر انس را با خدای خویش دارند، چرا که او را "آنس الآنسین" می‌دانند.
«.اَللّهُمَّ اِنَّکَ انس الانسین لِاولِیَائَکَ وَ اَحضَرُهُم بِاالکِفَایَهِ لِلمُتَوَکِلِینَ عَلَیکَ؛ »[28] این کلام حضرت علی عليه‌السلام است. فرزندش حسین عليه‌السلام نیز این‌چنین عرض می‌کند:«اَنتَ المُونِسُ لَهُم حَیثُ اَوحَشَتهُمُ العَوالِم؛ پروردگارا! در وقتی که حوادث روزگار انسان‌ها را به وحشت اندازد، تو انیس و مونس من خواهی بود.»[29] اين تصور موجب آرامش انسان‌ها خواهد شد. به هر حال انس و همنشینی با پروردگار فقط در پرتو ذکر او میسر است.


حضرت مو سی عليه‌السلام در هنگام مناجات با پروردگار ، عرض کرد: بار پروردگارا آیا تو از من دور هستی تا تو را ندا دهم و بخوانم و یا نزدیکی تا با تو مناجات کنم؟ از جانب خداوند تبارک و تعالی وحی آمد که ای موسی! «اَنَا جَلَیسُ مَن ذَکَرَنِی؛ من همنشین کسی هستم که به یاد من باشد.»[30]
8. آشتي و دوستي
کسی که به یاد خدا باشد ،چه در خانه و یا کوچه و بازار یا محیط کار و خلاصه در پنهان و آشکار خدا را فراموش نکند، به طور قطع، رفته، رفته در مسیر هدایت و طاعت و بندگی قرار خواهد گرفت و هر چه خلاف رضای خداوند تبارک و تعالی باشد انجام نخواهد داد.
امام صادق عليه‌السلام می‌فرمايند:کسی که از روی حقیقت و از صمیم قلب به یاد خدا باشد، او بنده مطیع خداست و هر که در جریان امور و حالات خود، از خدا غافل باشد او بنده‌اي خاطی است. اطاعت خداوند، علامت هدایت یافتن و معصیت او علامت ضلالت و گمراهی است و اصل و ریشۀ اطاعت و معصیت، یاد پروردگار و غفلت از اوست.[31]
خاتمه
باید مثل بندگان خوب خدا فریاد بر آورد که خداوندا! وقت بندگی و خشوع به درگاه تو فرا رسیده است. دیگر نمی‌خواهم تو را فراموش کنم و می‌خواهم با یاد تو بنده‌ای خاضع و خاشع شوم. دیگر نمی‌خواهم، نمی خواهم در کوچه بازار هر چه که دیدم دل را هم به دنبال دیده بفرستم. به قول بابا طاهر:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هر چه دیده بیند دل کند یاد
بسازیم خنجری نیشش ز فولاد زنم بر دیده تا دل گردد آزاد
و خدایا!این خنجر برّان فولادی من چیزی جز ذکر تو نخواهد بود. رحیما! دیگر نمی‌خواهم هر صدایی را بشنوم. کریما ! دیگر نمی‌خواهم از غذای حرام استفاده کنم، و از این به بعد مواظب لقمه‌هایم خواهم بود. خداوندا ! دیگر نمی خواهم در محافل و مجالس و شب نشینی‌ها یی شرکت کنم که بساط گناه و مخالفت با حضرت تو در آن گسترده شده باشد. مهربانا ! دیگر به اموال و دارایی‌های دنیا داران که خیلی هم پر زرق و برق است نظر نخواهم کرد، زیرا همیشه کنار این تجملات غفلت از تو بوده است.
مولای من! اینک من با گناهانی که کرده‌ام، با آرزوهایی که ورزیده‌ام، با ناسپاسی‌هایی که نموده‌ام، سخت رسوا و بی آبرو مانده‌ام، و خود را جز اینکه بر من خشم آوری و به سختی کیفرم دهی و حتی از درگاه خویش برانی، در خور هیچ چیز ديگري نمی‌دانم؛ مگر اینکه مهربانی تو به فریادم رسد، مگر اينكه بنده نوازی تو دستم را بگیرد، مگر اينكه بخشایش تو پناهم دهد، تا گناهانم ببخشایی، پلیدی‌هایم بپرایی، از آلودگی‌ها پاکم سازی، بدی‌هایم را به نيكي چندین برابر برافزایی و با فضل خویش به پایگاهي بلند، فرایم بری.[32]

 


--------------------------------------------------------------------------------

[1]. سوره عنکبوت، آيه 45.


[2]. ترجمه مفردات راغب اصفهاني، ج 2، ص11.


[3]. سفینه البحار، ج1، ص 248.


[4]. تفسير نور الثقلين، عروسى حويزى عبد على بن جمعه ، با تحقيق سيد هاشم رسولى محلاتى، چاپ چهارم، قم: انتشارات اسماعيليان ، 1415 ق ، ج4،ص162.


[5] . مفاتيح الجنان، مناجات دوازدهم خمس عشر.


[6] . همان، مناجات سيزدهم.


[7]. سوره آل عمران، آیه 191.


[8] . تفسیر نمونه، ج 22، ناصر مکارم شیرازی و ديگران، چاپ سیزدهم، نشر دار الکتاب اسلامی،1375، ص29.


[9] . الكافي، شيخ كلينى ، تهران: اسلاميه ، 1362، چاپ دوم، ج 2، ص498.


[10] . سوره احزاب، آیات 41 ـ 42.


[11] . تفسیر نمونه،ج17،ص 351 و 356 ـ 358 با تلخيص.


[12] . تفسیر نمونه ج 17 ، ص265.


[13] . سوره علق، آیه1.


[14] . ذکر الله، سید کاظم ارفع، چاپ اول، 1372، ص37 – 38.


[15] . میزان الحکمه، ج3، ص 419.


[16] . مفاتيح الجنان، فرازهاي پاياني دعاي كميل.


[17] . غررالحکم


[18]. سوره رعد، آیه 28.


[19] . سوره فجر آیات 29 و 30.


[20] . سوره منافقون، آیه 9.


[21] . تفسیر نمونه، ج24، ص 176.


[22] . سوره اسراء، آیه 81.


[23] . سوره اعراف ، آیه 201.


[24] . تفسیر نمونه، ج 7، ص 66 – 67.


[25] . سوره انفال آیه 2.


[26] . سوره آل عمران، آیات 190 تا 195.


[27] . سلوک عارفان، حاج میرزا جواد ملکی تبریزی، ترجمه سید محمد راستگو، چاپ سوم ، نشر سرمایه، 1375، ص 9.


[28] . نهج البلاغه، خطبه 335.


[29] . به نقل از کتاب ذکر الله.


[30] . بحار الانوار ،ج80 ، ص176.


[31] . مصباح الشریعه، ترجمه عبد الرزاق گيلانى


[32] . سلوک عارفان، پيشين، ص 483 - 484.


منبع : مذهب نيوز
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه