قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مهمانى دنيا

مثل كسى كه در دنيا آيد، مثل كسى است كه مهمان شود نزديك ميزبانى كه عادت وى آن بود كه هميشه سراى آراسته دارد براى مهمانان و ايشان را مى خواند، گروهى پس از گروهى و طبق زرين پيش وى نهد، بر وى نقل و مجمره سيمين با عود و بخور تا وى معطر شود و خوش بوى گردد و نقل بخورد و طبق مجمره بگذارد تا قوم ديگر در رسند، پس هر كس رسم وى داند و عاقل باشد، عود و بخور برافكند و خوش بوى شود و نقل بخورد و طبق و مجمره به دل خوش بگذارد و شكر بگويد و برود و كسى كه ابله باشد پندارد كه، اين بوى دادند تا با خويشتن ببرد، چون به وقت رفتن بازستانند، رنجور و دلتنگ شود و فرياد درگيرد، دنيا نيز هم چون مهمان سراى است، سبيل بر راه گذران تا زاد برگيرند و در آنچه در سراى است، طمع نكنند.

پيش صاحب نظران ملك سليمان باد است

 

بلكه آن است سليمان كه زملك آزاد است

آن كه گويند كه بر آب نهادست جهان

 

مشنو اى خواجه كه تا در نگرى بر باد است

خيمه انس مزن بر در اين كهنه رباط

 

كه اساسش همه بى موقع و بى بنياد است

     

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه