قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

گناه و راه درمان آن (1)

 

 منابع مقاله:

کتاب : توبه آغوش رحمت  

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

  

 

هنگامى كه انسان به اين حقيقت آگاه شد كه در گذشته ى عمر از شناخت حضرت حق، آن وجود مباركى كه نعمتهاى آشكار و پنهان را، گسترده و كامل در اختيارش قرار داده غفلت داشته و معلومش شد كه جايگاه باعظمت نعمتها را در زندگى، كه هر كدام از آنها راهى به سوى خير و سعادت در دنيا و آخرت و كليدى براى باز كردن درى از درهاى رحمت و لطف حق است نشناخته و اغلب نعمتهاى خداوند را در راه خلاف و بيجا مصرف نموده و در نتيجه مبتلاى به انواع معاصى كبيره و صغيره شده و به خسارت و زيان عظيمى دچار آمده و داغ ننگ بندگى هوا و هوس و شيطان درون و برون را بر پيشانى حيات خود زده، براى جبران آن گذشته ى خفت بار، گذشته ى آلوده به جهل و غفلت و خطا و معصيت و اعمال ننگينى كه از او صادر شده و آن حالات شيطانى و مفاسد اخلاقى، واجب است وارد عرصه گاه ملكوتى توبه و فضاى عرشى انابه و مدار عرفانى بازگشت به خدا گردد، و خورشيد زيباترين آشتى را از افق حيات خود طلوع دهد.

آرى براى مايه گرفتن از رحمت واسعه، و نيرو گرفتن از عنايت خاصه، و جذب فيوضات ملكوتيه بايد وارد راه رجوع به حق گردد و اين راه را با قدم دل و چراغ پرفروغ عقل و نيت خالص و پاك و عزمى محكم و استوار و جهادى عاشقانه و مستمر و حالتى مستانه و آگاهانه طى كند تا ظاهر و باطنش از فحشا و منكرات و از فسق و فجور و از سيئات اعمال و از شرور نفس و از وساوس شيطانى و رذايل اخلاقى به طور كامل شستشو يابد و در صف پاكان و نيكان و مشتاقان و صالحان و عابدان و سالكان و راه يافتگان به حريم قرب محبوب قرار گيرد و به جاى استحقاق غضب ربّ، مستحق رحمت و استحقاق عذاب دردناك قيامت، شايسته ى جنت و بهشت عنبر سرشت شود.

اين توجه و بيدارى نسبت به گذشته، و اين گونه قرار گرفتن در منزل توبه و انابه و اين شكل شستشوى ظاهر و باطن از آلودگيها كليد آشتى با خداست.

از آنجا كه توبه و بازگشت به حضرت حق از اعظم عبادات و از پرسودترين حالات و از پرمنفعت ترين واقعيات است، و بخش عظيمى از آيات كتاب حق و معارف اهل بيت عليهم السلام به آن اختصاص يافته، لازم است شخص تائب و نادم به امورى در زمينه ى توبه توجه كند تا بتواند اين عبادت اعظم و اين حقيقت اقوم را تحقق دهد و از منافع سرشار آن بهره مند گردد.

 

گناه بيمارى است

هر انسانى تحت هر شرايطى از نظر ساختمان ذات و شئون باطن، پاك و سالم به دنيا مى آيد.

حرص، حسد، بخل، ريا، فسق، فجور و ديگر گناهان ذاتى انسان نيست بلكه عوارضى است كه بر اثر يك سلسله عوامل خانوادگى يا اجتماعى يا معاشرتى گريبانگير انسان مى شود.

از رسول حق صلى الله عليه و آله و سلم روايت شده:

كُلُّ مَولودٍ يولد عَلَى الْفِطْرَةِ حَتّى يَكُونَ ابواه يهودانه وينصِّرانه «1».

هر طفلى بر اساس بافت توحيد و اسلام و نبوت و ولايت به دنيا مى آيد. اين پدر و مادر او هستند كه او را در مدار يهوديت و نصرانيت قرار مى دهند.

معلم يا معاشر يا جامعه ى منحرف هم در ايجاد انحراف در انسان بسيار مؤثرند.

انسان بر اثر اين عوامل دچار خطاى فكرى، انحراف قلبى، رذايل اخلاقى و سيئات عملى مى شود، و اين مجموعه جز يك سلسله بيمارى قابل علاج چيز ديگرى نيست. از نظر قرآن مجيد از اين بيمارى راه نجات هست و براى اين مرض شفا مقرر است، و اين درد را داروى درمان وجود دارد.

«يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ» «2».

اى مردم! از جانب پروردگارتان موعظه اى به سوى شما آمد، در اين موعظه شفاى بيمارى درون شماست و هدايت و رحمت براى اهل ايمان.

اين بيمارى از نظر قرآن مى تواند مورد مغفرت و رحمت خداوند قرار بگيرد:

«إِلَّا الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» «3».

مگر آنان كه پس از ارتكاب معاصى توبه كردند و ظاهر و باطن خود را اصلاح نمودند و تبديل به انسانى قابل قبول حق شدند، همانا خداوند آمرزنده و رحيم است.

 

نا اميدى كفر است

زمانى كه از طريق آيات حق و معارف اهل بيت عليهم السلام روشن شد كه گناهان آشكار و پنهان، و بيرونى و درونى جز يك بيمارى چيزى نيست و اين بيمارى هم قابل درمان است، و هم مى تواند در معرض مغفرت و عفو و پرده پوشى و رحمت خداوند قرار گيرد، گنهكار بايد همه جانبه براى بيرون آمدن از اين چاه خطرناك مهلك و معالجه شدن از اين بيمارى، و اينكه بدون ترديد مورد عفو و مغفرت و رحمت قرار مى گيرد اميدوار شود، و به عنايت خداوند دلگرم گردد و با تكيه بر اين اميد مثبت، به توبه ى جدى و بازگشت حقيقى، و آشتى عاشقانه، و جبران تمام گناهان گذشته، و علاج اين بيمارى و رفع اين ورشكستگى اقدام نمايد، چرا كه انجام اين امور در قدرت و توان او هست، و علاوه بر آن، اقدام براى توبه و انابه و علاج اين مرض، و تأمين مايه هاى از دست رفته واجب است، و نااميدى و يأس و كسالت و دلسردى، و شعار انحرافى و شيطانى «آب از سر ما گذشت چه يك نى، چه صد نى» حرام و برابر كفر است.

«وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ» «4».

از رحمت خدا نااميد و مأيوس نباشيد، چرا كه جز كافران از رحمت خدا نااميد نمى شوند.

البته كسى كه در مدار اميد به رحمت و عفو و مغفرت قرار مى گيرد، لازم است وسايل و اسباب تحقق اميد خود را از قبيل پشيمانى جدى از گناه، ترك گناه، جبران گذشته، برگرداندن حق مردم به مردم، به جاى آوردن عبادات ترك شده، اصلاح حال و عمل و اخلاق را فراهم آورد، كه اين اميد همانند اميد مثبت و اميد صحيح كشاورزى است كه در پاييز با زير و رو كردن زمين، و پاك كردن عرصه گاه كشاورزى از موانع و كاشتن دانه و آبيارى آن، اميد به سبز شدن دانه، و برداشت محصول در ايام تابستان دارد.

اميد اگر از ابزار و وسايل مربوط به خودش خالى باشد، اميدى بى فايده و حالتى بى ثمر است، همانند اميد بستن مالك زمين به محصولات كشاورزى، در حالى كه براى زمين كارى انجام نداده و دانه اى در آن نيفشانده، در روايتى بسيار مهم بدين صورت به اميد غير مثبت، و اميد غير صحيح اشاره شده:

وقتى از حضرت صادق عليه السلام در رابطه با مردمى كه آلوده به انواع گناهان هستند، و در عين اين آلودگى مى گويند: به رحمت و مغفرت و عفو خداوند اميدواريم، و اين برنامه تا رسيدن مرگ آنان ادامه دارد سؤال شد، امام صادق عليه السلام فرمودند: اينان مردمى هستند گرفتار آرزو نه آراسته به اميد، كسى كه به چيزى اميد دارد، براى به دست آوردنش اقدام لازم را انجام مى دهد، و آن كه از چيزى مى ترسد، از آن دورى مى نمايد «5».

بنابر گفتار امام ششم، اميدوار به رحمت حق بايد با ترك گناه، و انجام عمل صالح، و دست برداشتن از رذايل اخلاقى، رحمت و عفو حق را جذب كند، و ترسان از عذاب جهنم، بايد علل استحقاق عذاب را از سرزمين حيات خود ريشه كن نمايد.

 

طبيبان معالج

زمانى كه براى اهل گناه ثابت شد، گناه مسأله اى ذاتى نيست، بلكه همانند بيماريهايى كه بر اثر يك سلسله علل عارض بدن مى شود، نوعى از بيمارى است كه به دنبال امورى عارض بر قلب و نفس و ظاهر و باطن انسان مى گردد، و چنانكه بيماريهاى بدن با مراجعه به طبيب و گرفتن نسخه و خوردن دارو قابل علاج است، براى بيماريهاى معنوى هم طبيبان معالجى هست كه با مراجعه به آنان، و معرفت به دستوراتشان و عمل كردن به آن دستورات، بيمارى از قلب و روح و اعضا و جوارح ريشه كن مى شود، هر چند زياد و سنگين و مزمن شده باشد! طبيب اين نوع از بيماريها، خداوند مهربان و انبيا و امامان و علماى ربّانى هستند.

نسخه ى حق براى علاج گناه گنهكار قرآن و نسخه ى انبيا و امامان و علماى ربّانى، گفتار حكيمانه و نصايح مشفقانه و مواعظ دلسوزانه ى آنهاست.

رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در گفتارى خطاب به اهل گناه مى فرمايند:

أيُّهَا النَّاسُ انْتُم كَالمَرْضَى ، وَرَبُّ العَالَمِينَ كَالطَّبِيبِ، فَصَلاحُ المَرضَى فِيمَا يَعْمَلُهُ الطَّبيبُ وَيُدَبِّرُهُ لَافِيمَا يَشْتَهِيهِ المَريضُ وَيَقْتَرِحُهُ «6».

شما اى اهل گناه! همچون بيماران هستيد و پروردگار عالميان چون طبيب است، صلاح مريض در عمل و تدبير طبيب است، نه در اشتهاى بيمار و خواسته هاى او.

از انبيا و امامان و عالمان ربّانى، در معارف الهيه و در روايات و احاديث نورانيه نيز تعبير به طبيب شده.

بيمار گناه بايد براى علاج بيماريش به اين طبيبان مشفق مراجعه نمايد، و به خواسته هاى آنان تسليم شود، و به بازگشت سلامت خود اميدوار باشد، كه راه تحقق توبه جز اين نيست.

در اين قسمت لازم است به بخشى از دستورات اين طبيبان معنوى اشاره شود، باشد كه گنهكارى آن را مطالعه كند يا از زبان اهل مطالعه بشنود و به درمان درد برخيزد.

«قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» «7».

بگو اگر خدا را دوست داريد، از من پيروى كنيد، كه خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را بيامرزد، و خداوند آمرزنده ى مهربان است.

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ» «8».

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! اگر خدا را در تمام امور زندگى پروا كنيد، خداوند به شما ديده ى بصيرت دهد تا بتوانيد بين حق و باطل تميز دهيد، و گناهان شما را بپوشاند و شما را بيامرزد كه خداوند صاحب فضل عظيم است.

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً* يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً» «9».

اى مردمى كه ايمان آورده ايد! تقواى الهى را مراعات كنيد، و سخن به صواب و حق گوييد، خداوند اعمال شما را اصلاح مى كند و گناهان شما را مى بخشد، و كسى كه خدا و رسولش را اطاعت كند به سعادت عظيم دست يافته است.

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ* تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ تُجاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ* يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ يُدْخِلْكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ وَ مَساكِنَ طَيِّبَةً فِي جَنَّاتِ عَدْنٍ ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ» «10».

اى كسانى كه ايمان آورده ايد! آيا شما را به تجارتى دلالت كنم كه شما را از عذاب دردناك نجات مى دهد؟ به خدا و رسولش ايمان آوريد، و با مال و جان در راه خدا بكوشيد، اين تجارت براى شما بهتر از هر تجارتى است اگر بدانيد، با اين تجارت خداوند گناهان شما را مى بخشد و وارد بهشت هايى مى كند كه زير درختانش نهرها جاريست، و در باغهاى عدن منازل پاكيزه به شما عنايت مى كند، اين همان سعادت بزرگ است.

«إِنْ تُقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً يُضاعِفْهُ لَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ شَكُورٌ حَلِيمٌ» «11».

اگر براى خدا به بندگان نيازمند او قرض نيكو دهيد، خداوند آن را براى شما چند برابر مى نمايد و گناهان شما را مى بخشد كه خداوند پاداش دهنده و بردبار است.

«وَ الَّذِينَ عَمِلُوا السَّيِّئاتِ ثُمَّ تابُوا مِنْ بَعْدِها وَ آمَنُوا إِنَّ رَبَّكَ مِنْ بَعْدِها لَغَفُورٌ رَحِيمٌ» «12».

آنان كه مرتكب گناه شدند و پس از آن همه آلودگى، به خدا بازگشته و ايمان آوردند، همانا خداوند تو، پس از توبه و ايمان آنان، بخشنده و مهربان است.

«فَإِنْ تابُوا وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ فَخَلُّوا سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» «13».

اگر اهل شرك دل از اعتقاد غلط خود برداشتند و رجوع به حق كردند و نماز برپا نمودند، و زكات پرداخت كردند، از آنان دست برداريد همانا خداوند آمرزنده ى مهربان است.

«وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلًا صالِحاً وَ آخَرَ سَيِّئاً عَسَى اللَّهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ» «14».

و گروه ديگرى به گناهانشان اعتراف كردند، و اعمال خوب و بد را به هم درآميختند، اميد است خداوند توبه ى آنان را قبول كند، همانا خداوند آمرزنده ى مهربان است.

از آيات شريفه اى كه در سطور قبل گذشت، استفاده مى شود اگر گنهكار بخواهد به عرصه گاه نورانى مغفرت و رحمت حق برسد، و توبه ى او قبول درگاه خداوند شود، و پرونده ى سياه و ظلمانى اش به سپيدى معنوى و نور تبديل گردد، و از عذاب دردناك قيامت برهد بايد اين امور ملكوتى را كه در نسخه ى شفابخش حق، يعنى قرآن مجيد آمده رعايت كند:

1- اقتدا به روش و منش پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم

2- رعايت تقوا و خود نگهدارى از گناه

3- گفتن به حق و صواب، به وقت سخن گفتن

4- اطاعت از خداوند

5- اطاعت از رسول صلى الله عليه و آله و سلم

6- ايمان به خدا

7- ايمان به رسول صلى الله عليه و آله و سلم

8- جهاد و كوشش در راه خدا با مال و ثروت

9- كوشيدن در طريق حق با جان

10- پرداخت قرض الحسنه به نيازمندان

11- قطع رابطه با گناه و بازگشت به خداوند

12- دست برداشتن از اعتقادات غلط و باطل

13- برپا داشتن نماز

14- پرداخت زكات

15- اعتراف و اقرار به گناه در پيشگاه حضرت محبوب.

جَاءَ رَجُلٌ الَى النَّبِىِّ صلى الله عليه و آله و سلم فَقالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا عَمَلُ اهْلِ الجَنَّةِ؟ فَقالَ: الصِّدْقُ، اذَا صَدَقَ العَبْدُ بَرَّ، وَاذَا بَرَّ آمَنَ وَاذَا آمَنَ دَخَلَ الجَنَّةُ. فَقَالَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! مَا عَمَلُ اهْلِ النَّارِ؟ قَالَ: الكِذْبُ، اذَا كَذِبَ العَبْدُ فَجَرَ وَاذَا فَجَرَ كَفَرَ وَاذَا كَفَرَ دَخَلَ النَّارَ «15».

مردى به محضر رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم آمد، عرضه داشت: اى رسول خدا! عمل اهل بهشت چيست؟ فرمودند: راستى، زمانى كه بنده ى خدا راست بگويد نيكى نموده، و چون نيكى كرده ايمنى يافته، و چون ايمنى يافته وارد بهشت مى شود.

عرضه داشت: اى رسول خدا! عمل اهل جهنم چيست؟ فرمودند: دروغ، زمانى كه عبد دروغ بگويد گناه نموده، و چون مرتكب گناه شده، به ناسپاسى و حق پوشى دچار شده و زمانى كه اينگونه آلوده شده وارد جهنم مى شود.

يكى از همسران پيامبر مى گويد: از رسول الهى پرسيدم:

بِمَ يُعْرَفُ المُؤْمِنُ؟ قالَ: بِوَقارِهِ وَلينِ كَلامِهِ وَصِدْقِ حَدِيثِهِ «16».

مؤمن با چه برنامه اى شناخته مى شود؟ فرمودند: با متين بودن و نرمى كلام و راستى در گفتار.

داوود پيامبر به بنى اسراييل گفت:

اجْتَمِعُوا، فَانّى ارِيدُ انْ اقُومَ فيكُم بِكَلِمَتَيْن: فَاجْتَمَعُوا عَلَى بابِهِ فَخَرَجَ عَلَيْهِم فَقالَ: يَا بَنِى اسْرَائِيلَ! لَايَدْخُلْ اجْوافَكُم الّا طَيّبٌ وَلَا يَخْرُجُ مِنْ افْواهِكُمْ الّا طَيّبٌ «17».

جمع شويد، مى خواهم دو كلمه به شما بگويم، مردم كنار خانه ى داوود اجتماع كردند، داوود در برابر آنان قرار گرفت و گفت: اى بنى اسراييل! جز حلال و پاك نخوريد، و جز صواب و حق مگوييد.

جابر مى گويد: شنيدم رسول خدا به كعب بن عجره فرمودند:

لَا يَدْخُلُ الجَنَّةَ مَنْ نَبَتَ لَحْمُهُ مِنَ السُّحْتِ، النَّارُ اوْلى بِهِ «18».

كسى كه گوشتش از مال حرام روييده شده وارد بهشت نمى شود، آتش به او سزاوارتر است!

از اميرالمؤمنين عليه السلام روايت شده:

مَنْ نَقَلَهُ اللَّهُ مِنْ ذُلِّ المَعاصى الى عِزِّ التَّقْوى اغْنَاهُ بِلَا مالٍ وَاعَزَّهُ بِلَا عَشيرَةٍ وَآنَسَهُ بِلَا انيسٍ «19».

آن كس كه خداوند او را از ذلت معاصى به عزت تقوا انتقال دهد، بدون مال بى نيازش نموده، و بدون قوم و قبيله عزتش داده، و بدون انيس به او انس داده.

عَن اميرِالمُؤمِنينَ عليه السلام: الدُّنيَا دَارُ مَمَرٍّ، وَالنَّاسُ فِيها رَجُلانِ: رَجُلٌ بَاعَ نَفْسَهُ فَاوْبَقَها، وَرَجُلِ ابْتَاعَ نَفْسَهُ فَاعْتَقَها «20».

اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: دنيا گذرگاه است و مردم در آن دو مردند: مردى كه خود را به دنيا فروخت بنابراين خود را نابود كرد، و مردى كه خود را از دنيا خريد، بر اين اساس وجودش را آزاد نمود.

روايت شده مردى به محضر حضرت حسين عليه السلام شرفياب شد و عرض كرد:

مردى گنهكارم و در برابر گناه صبر و طاقت ندارم، مرا موعظه كن. حضرت به او فرمودند: پنج چيز را انجام بده، بعد از آن هر گناهى را خواستى مرتكب شو.

اول: رزق خدا را نخور، هر گناهى را انجام ده. دوم: از ولايت خدا خارج شو، سپس هر گناهى را خواستى بياور. سوم: جايى را بطلب كه خداوند تو را نبيند، آنگاه گناه كن. چهارم: وقتى ملك موت براى گرفتن جانت آمد او را از خود دفع كن، سپس گناه انجام بده. پنجم: زمانى كه مالك دوزخ تو را وارد دوزخ كرد تو وارد آتش مشو، سپس هر معصيتى را خواستى انجام ده «21»!!

قَالَ عَلِىُّ بْنُ الحُسينِ عليه السلام: انَّ المَعْرِفَةَ وَكَمالَ دِينِ المُسْلِمِ تَرْكُهُ الكَلامَ فِيمَا لَإ يُعْنِيهِ، وَقِلَّةُ مِرائِهِ وَحِلْمُهُ وَصَبْرُهُ وَحُسْنُ خُلْقِهِ «22».

حضرت على بن الحسين عليه السلام فرمودند: همانا معرفت و كمال دين مسلمان در اين امور است: ترك سخن در امور بى فايده، كمى نزاع و جدال، بردبارى، خويشتن دارى و خوش اخلاقى.

عَنِ البَاقِرِ عليه السلام: مَنْ صَدَقَ لِسَانُهُ زَكى عَمَلُهُ وَمَنْ حَسُنَتْ نِيَّتُهُ زِيدَ فِى رِزْقِهِ وَمَنْ حَسُنَ بِرُّهُ بِاهْلِهِ زِيدَ فِى عُمْرِهِ «23».

امام باقر عليه السلام فرمودند: كسى كه زبانش زبان راستى باشد كردارش پاك شود، و هركس نيتش نيت نيكو باشد روزيش زياد گردد، و كسى كه نيكى اش به خانواده اش خوب باشد عمرش طولانى گردد.

عَن ابِى عَبْدِاللَّه عليه السلام: اوْرَعُ النَّاسِ مَن وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، اعْبَدُ النَّاسِ مَن اقَامَ الفَرَائِضَ، ازْهَدُ النَّاسِ مَن تَرَكَ الحَرَامَ، اشَدُّ النَّاسِ اجْتِهاداً مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ «24».

امام صادق عليه السلام فرمودند: پاكدامن ترين مردم كسى است كه خود را از شبهه نگاه دارد. بنده ترين مردم كسى است كه واجبات را به جاى آورد. زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترك نمايد. كوشاترين مردم كسى است كه گناهان را رها كند.

امام هفتم عليه السلام به هشام بن حكم فرمودند:

رَحِمَ اللَّهُ مَنِ اسْتَحْيى مِنَ اللَّهِ حَقَّ الْحَياءِ فَحَفِظَ الرَّأْسَ وَمَا حَوى وَالبَطْنَ وَمَا وَعى وَذَكَرَ المَوْتَ وَالْبِلى وَعَلِمَ انَّ الجَنَّةَ مَحْفُوفَةٌ بِالمَكَارِهِ وَالنَّارَ مَحْفُوفَةٌ بِالشَّهَوَاتِ «25».

خداوند رحمت كند كسى كه از خداوند آن گونه كه سزاوار است شرم كند، پس سر و چشم و گوش و زبان را از گناه، و شكم را از خوراكى و آشاميدنى حرام حفظ نمايد، مرگ و پوسيدن بدن را در قبر به ياد آورد، و بداند كه بهشت پيچيده به رنج تكاليف و جهنم پيچيده به لذت شهوات است.

در زمينه ى اين امور سعادت بخش و حافظ انسان از هلاكت و شقاوت، مسايل بسيار مهمى از انبيا و امامان در معتبرترين و مفصل ترين كتب روايت شده، كه آنچه در قسمتهاى گذشته خوانديد، نمونه اى اندك از آن درياى بيكران پرگوهر است. از اهل دل نيز مواعظ و حكمى نقل شده كه مجموعه ى آنها براى انسان نسخه اى درمان كننده، و راهى به سوى سلامت و درستى، و طريقى براى نجات از آلودگيها و گناهان است كه نمونه اى از آن حكمت ها را در سطور زير مى خوانيد:

بيدارى فرموده: چهار چيز را در چهار چيز طلب كرديم ولى راهش را اشتباه كرديم، ديديم در چهار چيز ديگر است: بى نيازى را در ثروت و مال طلبيديم، در قناعت يافتيم؛ مقام را در حسب طالب شديم، در تقوا پيدا كرديم؛ راحتى را در زيادى مال خواستيم، در كمى مال ديديم؛ نعمت را در لباس و خوراك و رسيدن به لذتها طلب كرديم، ولى در سلامت بدن يافتيم «26».

در وصاياى لقمان به فرزندش آمده: فردا كه در پيشگاه خداوند قرار گرفتى از چهار چيز سؤال مى شوى: جوانى ات را در چه چيز كهنه كردى، و عمرت را در چه برنامه اى تمام كردى، و ثروتت را از كجا به دست آوردى، و مال به دست آورده را كجا خرج كردى؟ براى خداوند جواب آماده كن «27».

اهل حالى مى گويد: دانشمندان بر چهار كلمه اتفاق كرده اند، و من آنها را از چهار كتاب انتخاب كرده ام:

تورات: كسى كه قناعت كرد، سير شد. زبور: آن كس كه سكوت كرد به سلامت رسيد. انجيل: هركس از امور غير حق و مردم ناباب كناره جست نجات يافت. قرآن: هركس به پناه خدا رود، به راه مستقيم هدايت شود «28».

سليمان على به حميد طويل گفت: مرا موعظه كن. حميد گفت: اگر در جاى خلوت خدا را معصيت كنى و بدانى خداوند تو را مى بيند، بر كار بسيار بزرگى جرأت كرده اى، و اگر گمان برى تو را نمى بيند كافر شدى «29».

در قطعه اى پرقيمت آمده، جبرييل گفت: اى محمد! اگر عبادت ما در روى زمين بود، سه برنامه انجام مى داديم:

نوشاندن آب به مسلمانان، كمك به دارندگان زن و بچه، پوشاندن گناهان مردم «30».

بزرگى فرموده: خداوندا! بزرگترين طاعت در قلبم اميد به توست، و شيرين ترين سخن در زبانم ثناى توست، و محبوبترين ساعت نزد من وقت لقاى توست «31».

اهل حالى فرموده: ابليس ملعون به پنج برنامه بدبخت شد:

به گناه اقرار نكرد، از گناه پشيمان نشد، خود را سرزنش ننمود، عزم توبه نكرد و از رحمت خداوند مأيوس شد؛ و آدم عليه السلام به پنچ چيز سعادتمند شد: به گناهش اقرار كرد، بر معصيتش پشيمان شد، خود را سرزنش نمود، در توبه شتاب كرد و از رحمت حق نااميد نشد «32».

يحيى بن معاذ گفت: پرخور، قدرت و قوتش زياد مى شود و هركس قدرتش زياد شود، شهوتش اضافه مى شود و هركس شهوتش زياد شود، گناهش فراوان مى گردد و هركس گناهش فراوان شود، سنگدل مى گردد و هركس سنگدل شود، در آفات دنيا و زر و زيورش غرق مى گردد «33».

درباره ى صفات اوليا گفته شده: اينان را سه خصلت است: اول: سكوت و حفظ زبان است كه درِ نجات مى باشد. دوم: خالى بودن شكم است كه آن كليد خيرات است. سوم: به زحمت انداختن نفس در عبادات و روزه ى روز و عبادت شب است «34».

بدون شك هر گنهكارى اگر به نسخه ى شفابخش حق، و پيامبر و امام معصوم، و عالم ربانى عمل كند، گناهش بخشيده و روح بيمارش درمان مى شود.

گنهكار بايد به اين حقيقت توجه كند كه بعثت انبيا، و امامت امامان، و علم و حكمت عالمان براى اين بوده كه بيماريهاى فكرى و روحى و اخلاقى و عملى انسانها معالجه شود، بنابراين معنا ندارد گنهكار به منزل نااميدى بنشيند، و قلب خود را آلوده به يأس كند و گناهش را ادامه دهد، و بر شقاوت و بدبختى اش بيفزايد، بلكه بر او واجب است با توجه به تعاليم حق و دستورات انبيا و ائمه و بخصوص با نظر به رحمت واسعه ى حق و توبه پذيرى خداوند، و لطف و مغفرت حضرت محبوب، اقدام به توبه نمايد.

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

(1)- عوالى اللئالى: 1/ 35، الفصل الرابع، حديث 18؛ بحار الأنوار: 3/ 281، باب 11، حديث 22.

(2)- يونس (10): 57.

(3)- آل عمران (3): 89.

(4)- يوسف (12): 87.

(5)- عن أبي عبد اللَّه عليه السلام قال: قلت له: قوم يعملون بالمعاصي و يقولون نرجو فلا يزالون كذلك حتى يأتيهم الموت. فقال: هؤلاء قوم يترجحون في الأماني كذبوا ليسوا براجين إن من رجا شيئا طلبه و من خاف من شي ء هرب منه.

كافى: 2/ 68، باب الخوف و الرجاء، حديث 5؛ تحف العقول: 362؛ بحار الأنوار: 67/ 357، باب 59، حديث 4.

(6)- عدة الداعى: 37، البال الأول فى الحث على الدعاء؛ ارشاد القلوب: 1/ 153، الباب السابع والأربعون فى الدعاء؛ بحار الأنوار: 81/ 61، حديث 12.

(7)- آل عمران (3): 31.

(8)- انفال (8): 29.

(9)- احزاب (33): 70- 71.

(10)- صف (61): 10- 12.

(11)- تغابن (64): 17.

(12)- اعراف (7): 153.

(13)- توبه (9): 5.

(14)- توبه (9): 120.

(15)- مجموعه ى ورّام: 1/ 43، باب ما جاء فى الصدق والغضب للّه؛ ارشاد القلوب: 1/ 185، الباب الحادى والخمسون.

(16)- مجموعه ى ورّام: 1/ 43، باب ما جاء فى الصدق والغضب للّه، مستدرك الوسائل: 8/ 455، باب 91، حديث 9985.

(17)- مجموعه ى ورّام: 1/ 60، باب العتاب.

(18)- مجموعه ى ورّام: 1/ 61، باب العتاب.

(19)- مجموعه ى ورّام: 1/ 65، باب العتاب.

(20)- مجموعه ى ورّام: 1/ 75، باب العتاب.

(21)- روي أن الحسين بن علي عليه السلام جاءه رجل و قال: أنا رجل عاص و لا أصبر عن المعصية فعظني بموعظة. فقال عليه السلام: افعل خمسة أشياء وأذنب ما شئت فأول ذلك لا تأكل رزق اللَّه وأذنب ما شئت والثاني اخرج من ولاية اللَّه وأذنب ما شئت والثالث اطلب موضعا لا يراك اللَّه وأذنب ما شئت والرابع إذا جاء ملك الموت ليقبض روحك فادفعه عن نفسك وأذنب ما شئت والخامس إذا أدخلك مالك في النار فلا تدخل في النار و أذنب ما شئت.

جامع الأخبار: 130، الفصل التاسع والثمانون فى الموعظة؛ بحار الأنوار: 75/ 126، باب 20، حديث 7.

(22)- تحف العقول: 279؛ بحار الأنوار: 75/ 137، باب 21، حديث 3.

(23)- بحار الأنوار: 75/ 175، باب 22، حديث 5.

(24)- خصال: 1/ 16، حديث 56؛ تحف العقول: 489؛ بحار الأنوار: 75/ 192، باب 23، حديث 5.

(25)- تحف العقول: 390؛ بحار الأنوار: 75/ 305، باب 25، حديث 1؛ مستدرك الوسائل: 8/ 464، باب 93، حديث 10022.

(26)- مواعظ العددية: 236.

(27)- عن أبي عبد اللَّه عليه السلام قال: كان فيما وعظ به لقمان ابنه يا بني ... واعلم أنك ستسأل غدا إذا وقفت بين يدي اللَّه عزّ وجل عن أربع: شبابك فيما أبليته وعمرك فيما أفنيته ومالك مما اكتسبته وفيما أنفقته فتأهب لذلك وأعد له جوابا.

كافى: 2/ 134، باب ذم الدنيا والزهد فيها، حديث 20؛ بحار الأنوار: 13/ 425، باب 18، حديث 19.

(28)- مواعظ عدديه: 240.

(29)- مجموعه ى ورّام: 1/ 236، باب محاسبة النفس.

(30)- مجموعه ى ورّام: 1/ 39، باب ذكر الأشرار و الفجّار.

(31)- مواعظ العددية: 190.

(32)- مواعظ العددية: 278.

(33)- مواعظ العددية: 280.

(34)- مواعظ العددية: 192.

 

 

 

ادامه دارد . . .


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه