اما ذريّه اى كه مايه دلخوشى دنيا و آخرتت باشد، زمان به وجود آمدن اين ذرّيه اى كه از من خواستى، جبرئيل را مى فرستم:
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِيمِ إِنَّـآ أَعْطَيْنَـكَ الْكَوْثَرَ * فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انْحَرْ * إِنَّ شَانِئَكَ هُوَ الْأَبْتَرُ »
حبيب من ! ذرّيه باعث خوش دلى دنيا و آخرت مى خواستى؟ فاطمه عليهاالسلام را به تو عنايت مى كنم. او كيست؟ امام باقر عليه السلام مى فرمايد: اگر از حضرت آدم عليه السلام تا حضرت مسيح عليه السلام تك تك انبيا زنده بودند و به خواستگارى حضرت زهرا عليهاالسلام مى آمدند، پيغمبر صلى الله عليه و آله به همه آنها مى فرمود: شما هم كفو او نيستيد.
اينجا همسر و فرزند آشكار شد. نوبت دعا به حضرت على عليه السلام رسيد:
« رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَ جِنَا وَذُرِّيَّـتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ »
خدايا ! همسرى بده كه باعث خوشدلى دنيا و آخرت من شود. على جان ! از من همسر مى خواهى؟ هر كس از من هر چه بخواهد، عنايت مى كنم. اگر مرا نخواهد، هر چه خودش مى خواهد، جلوى او را نمى گيرم، برود و به آن برسد.
آمد در زد:
آشنا داند صداى آشنا
آرى آرى جان فداى آشنا
صداى درب زدن على عليه السلام را پيغمبر صلى الله عليه و آله مى شناسد. خودش آمد در را باز كرد. اميرالمؤمنين عليه السلام آمد و در اتاق نشست، سر خود را پايين انداخت. پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: على جان ! چرا حرف نمى زنى؟ اميرالمؤمنين عليه السلام عرض كرد: يا رسول الله ! وقت ازدواج من است. تا گفت وقت ازدواج است، جبرئيل نازل شد، عرض كرد: اى حبيب خدا ! خدا مى گويد: خودم عقد فاطمه و على عليهماالسلام را در آسمان خوانده ام، تو نيز روى زمين بخوان.
منبع : پایگاه عرفان