قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حفظ دين از هجمه دنيا

 

ابن ابى الحديد مى گويد: صد دينار طلا، در چهارده قرن قبل پول خيلى زيادى بود. اين صد دينار طلا را در مدينه به درب خانه خانمى در كمال فقر كه آن شب نان خالى نداشت تا بخورد و خانه اش درب و پنجره شكسته بود، ديوارش مى خواست بريزد، آورد. در زدند. با حجاب و ادب كامل آمد و درب را باز كرد.

ابن ابى الحديد مى گويد: كيسه صد دينارى را تعارف كردند، زن گفت: مال كيست؟ گفتند: ما مأمور حكومت هستيم، مال حكومت است. گفت: ببر به رئيس حكومت پس بده، محبت اميرالمؤمنين عليه السلام از تمام دنيا براى من قيمتى تر است. با صد دينار مى خواهيد محبت او را از من بگيريد؟ پيغمبر  صلى الله عليه و آله تا آخر عمر التماس مى كرد:

 « رَبَّنَا لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ »

 وقتى پيغمبر  صلى الله عليه و آله خبر كشته شدن اميرالمؤمنين  عليه السلام در ماه رمضان را دادند، به پيغمبر  صلى الله عليه و آله عرض كرد:

 « أفى سلامة من دينى »

 لحظه اى كه مرا مى كشند، من ديندار مى ميرم؟ فرمود:آرى على جان ! عرض

كرد: پس اگر هزار بار مرا بكشند، باكى نيست. فقط دين من سالم بماند.

مگر صداى پسر اميرالمؤمنين  عليه السلام را نمى شنويد؟ فرياد زد:

 و الله ان قطعتم يمينى

 

 انى احامى ابداً عن دينى


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه