قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

زندگى در گوارايى و سرسبزى‏

 

منابع مقاله:

کتاب : تفسير و شرح صحيفه سجاديه جلد هشتم

نوشته: حضرت استاد حسین انصاریان

 

برگ ديگرى از دفتر لطيف نظام آفرينش و هديه اى از عالم غيب، شكوفايى طبيعت و زندگى دوباره هستى است. تفكر در صنعت گيتى و نمايش پديده هنرى خداوند انسان را به حيرت وامى دارد. رويش پى در پى آثار حيات موجودات و چرخش شب و روز و ماه سال، از حكمت هاى رساى پروردگار منان است رشد شكوفه ها و گل ها و روييدن گياهان، سربلندى درختان و سرسبزى باغ و بستان ها و جريان آب چشمه ها از لابه لاى كوهساران و آبشارها به درياها و رودها و آواز بلبلان و پرندگان در جنگل ها و گلستان ها؛ نويد زندگى بانشاط و طراوت و ذوق و شوق اميد در دلها را مى دهد.

وزش باد و باران و جابه جايى توده هاى ابر در پهنه آسمان و بارش قطرات آب بر سطح زمين با دگرگونى هايى در جوّ و قاره ها و اقيانوس ها پديد مى آورد. حركت به صورت منظم و حساب شده بر افق نعمت هاى خداوندى، روح تازه اى به فصول چهارگانه مى بخشد.

خداوند قدرت نمايى خود را چنين معرفى مى نمايد:

أَمَّنْ خَلَقَ السَّموَ تِ وَ الْأَرْضَ وَ أَنزَلَ لَكُم مّنَ السَّمَآءِ مَآءً فَأَ نبَتْنَا بِهِ حَدَائِقَ ذَاتَ بَهْجَةٍ مَّا كَانَ لَكُمْ أَن تُنبِتُواْ شَجَرَهَآ أَءِلهٌ مَّعَ اللَّهِ بَلْ هُمْ قَوْمٌ يَعْدِلُونَ» «1»

[آيا آن شريكان انتخابى شما بهترند] يا آن كه آسمان ها و زمين را آفريد، و براى شما از آسمان آبى نازل كرد كه به وسيله آن باغ هايى خرم و باطراوت رويانديم كه روياندن درختانش در قدرت شما نيست؛ آيا با خدا معبودى ديگر هست [كه شريك در قدرت و ربوبيت او باشد؟ نه، نيست ]، بلكه آنان مردمى منحرف اند [كه براى او شريك مى گيرند.]

«بهجة» به معناى زيبايى رنگ و حسن ظاهر است كه بيننده را غرق سرور و نشاط مى كند. و اين تركيب زيباى رنگها و حالت رنگارنگى طبيعت پديده ها حقايقى است كه هيچ كس نمى تواند انكار كند و يا آن را به غير خدا نسبت دهد. او مبدأ همه زيبايى ها و حسن جمال در عالم حيات است.

دقت در رنگ آميزى يك گل خوشبو و پيچك برگ هاى لطيف و منظمى كه در درون يكديگر اطراف هسته مركزى گل حلقه زده اند. انسان را با هنرمندى با عظمت و قدرت و حكمتِ آفريدگار آشنا مى سازد.

بنابراين آنچه در ميان بخش هاى مختلف زمين از نهرهاى آب كه مايه زندگى و سرچشمه خرمى و مزارع آباد و باغ هاى پرميوه است و بخشى از اين آب ها در كوه ها و دره ها و آبشارها و قشرهاى زيرين در جريان است؛ محصول تدبير و نظام بديع و شگفت انگيز خداوند است.

در علم روانشناسى آمده است:

نوع رنگ ها و تركيب آنها در آفرينش، تأثير مهمى در روحيه و رفتار آدمى دارد، به ويژه رنگ آبى آسمان و رنگ سبز گياهان و سبزه زار در اميدوارى به زندگى و رنگ هايى مانند زرد، صورتى و قرمز در تحريك عواطف و شهوات نقش اساسى دارد.

اميرمؤمنان درباره اين قدرت شگفت انگيز مى فرمايد:

سُبْحانَكَ ما اعْظَمَ شَأْنَكَ! سُبْحانَكَ ما اعْظَمَ ما نَرى مِنْ خَلْقِكَ وَ ما اصْغَرَ عِظَمَهُ فى جَنْبِ قُدْرَتِكَ! وَ ما اهْوَلَ ما نَرى مِنْ مَلَكُوتِكَ! وَ ما احْقَرَ ذلِكَ فيما غابَ عَنَّا مِنْ سُلْطانِكَ! وَ ما اسْبَغَ نِعَمَكَ فِى الدُّنْيا وَ ما اصْغَرَها فى نِعَمِ الْآخِرَةِ .... «2»

منزّهى از هر عيب، چه بزرگ است شأن تو! منزهى، چه عظيم است آنچه از مخلوقاتت كه مى بينيم و چه كوچك است عظمت آن در كنار قدرت تو! و چه دهشت آور است آنچه از ملكوت تو مشاهده مى نماييم! و چه اندازه حقير است آنچه ديده مى شود در برابر آنچه از سلطنت تو براى ما ناپيداست! نعمت هايت در اين دنيا چه گسترده و فراوان است! و با اين حال در برابر نعمت آخرتت چقدر كوچك است!

 

راز خلقت در كلام امام صادق عليه السلام

 

امام صادق عليه السلام در تفكر حقيقى راز خلقت به مفضّل بن عمر مى فرمايد:

«نخستين پند و دليل بر وجود آفريدگار پاك برتر؛ پديد آوردن جهان و تركيب اجزاى آن و نظم بخشيدن آن به شكل فعلى است. هرگاه درباره اين جهان به انديشه و خرد خويش دقت كنى، آن را همانند خانه اى يابى كه هر آنچه از بندگانش بدان نياز دارند در آن فراهم است. آسمان همچون سقف برافراشته شده و زمين همانند فرش گسترده است و ستارگان مانند چراغ ها كنار هم چيده شده اند و گوهرها همانند گنجينه ها در دل زمين اندوخته شده اند. هر چيز به جاى خود فراهم گشته و انسان همچون مالك اين خانه، صاحب همه اثاث و لوازم آن است. انواع گياهان براى اهداف او آماده گشته و حيوانات گوناگون در خدمت مصالح و منافع او مى باشند.

اين همه آشكارا نشانگر اين است كه عالم بر اساس يك برنامه و حكمت و نظم و هماهنگى آفريده شده و آفريدگار آن يكى است ...»

و در بخش ديگر درباره تدبير و مصلحت فصل هاى چهارگانه سال مى فرمايد:

«بينديش در بالا و پايين شدن خورشيد براى پيدايش چهار فصل سال و تدبير و بهسازى آن، در زمستان گرمى به درون درخت و گياه برگردد تا مايه ميوه ها در آنها بسته شود. و هوا را سنگين كند، تا ابر و باران پديدار گردد و تن جانداران سخت و نيرومند شود، در بهار تحركى آورد و مايه هاى زايش در زمستان پديد شوند، گياه سر زند و درخت گل دهد و جانداران ميل به نر كنند و در تابستان هوا داغ شود و ميوه ها برسند، و مواد زيادى بدن آب شوند و روى زمين خشك شود و آماده ساختمان و كار گردد و در پاييز هوا پاك شود و بيمارى برود و تندرستى آيد و شب دراز گردد، و اعمال عبادى در آن، به خاطر طولانى شدن ممكن است و هوا در آن خوش عطر و ملايم باشد و براى مصلحت ديگرى كه اگر همه را بشمرم سخن به درازا كشد.» «3»

 [ «5» اللَّهُمَّ اسْقِنَا سَقْياً تُسِيلُ مِنْهُ الظِّرَابَ وَ تَمْلَأُ مِنْهُ الْجِبَابَ وَ تُفَجِّرُ بِهِ الْأَنْهَارَ وَ تُنْبِتُ بِهِ الْأَشْجَارَ وَ تُرْخِصُ بِهِ الْأَسْعَارَ فِي جَمِيعِ الْأَمْصَارِ وَ تَنْعَشُ بِهِ الْبَهَآئِمَ وَ الْخَلْقَ وَ تُكْمِلُ لَنَا بِهِ طَيِّبَاتِ الرِّزْقِ و تُنْبِتُ لَنَا بِهِ الزَّرْعَ وَ تُدِرُّ بِهِ الضَّرْعَ وَ تَزِيدُنَا بِهِ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِنَا «6» اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْ ظِلَّهُ عَلَيْنَا سَمُوماً وَ لَا تَجْعَلْ بَرْدَهُ عَلَيْنَا حُسُوماً وَ لَا تَجْعَلْ صَوْبَهُ عَلَيْنَا رُجُوماً وَ لَا تَجْعَلْ مَاءَهُ عَلَيْنَا أُجَاجاً «7» اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ارْزُقْنَا مِنْ بَرَكَاتِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ إِنَّكَ عَلَى كُلِّ شَي ءٍ قَدِيرٌ.]

خدايا! ما را بارانى فرست كه به وسيله آن از تپّه ها آب سرازير فرمايى، و چاه ها از آن پر كنى، و نهرها را روان سازى، و درختان را برويانى، و قيمت ها را در تمام شهرها ارزان كنى، و چهارپايان و مخلوقات را نشاط و قوّت دهى، و روزى هاى پاكيزه را براى ما كامل كنى، و زراعت را برويانى، و پستان ها را پر شير سازى، و نيرو به نيروى ما بيفزايى.

خدايا! سايه ابر را بر ما باد گرم و زهرآگين مساز، و سردى آن را بر ما شوم و نحس مكن، و بارانش را بر ما عذاب قرار مده، و آبش را براى ما تلخ و شور مگردان.

خدايا! بر محمد و آلش درود فرست، و ما را از بركت آسمان ها و زمين روزى بخش؛ همانا تو بر هر كارى توانايى.

 

نشاط طبيعت با بارش باران

ابرها و بادهايى كه ابرها را حركت مى دهند و رودخانه ها و سفره هاى زيرزمينى، همه و همه زمينه بقاى حيات در كره زمين اند، سير ابرها و بادهاى باران ساز با آب دريا و رودخانه ها و سفره هاى زيرزمينى به يكديگر پيوسته اند و هر يك ديگرى را سيراب مى كنند و چنانچه چشمه ها و رودها به مخازن ابرى متّصل نباشند به تدريج ذخيره هاى آبى رو به كاستى مى رود و حيات موجودات براى هميشه به خشكى و نابودى حقيقى مى گرايد، پس حق تعالى مايه حيات را پيوسته در حركت قرار مى دهد تا چرخه هستى و طراوت طبيعت باقى بماند و اين هشدارى از سوى پروردگار است كه توكّل به او نبايد فراموش گردد كه مى فرمايد:

قُلْ أَرَءَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ مَآؤُكُمْ غَوْرًا فَمَن يَأْتِيكُم بِمَآءٍ مَّعِينِ» «4»

بگو: به من خبر دهيد اگر آب مورد بهره بردارى شما [چون آب رودها، چشمه ها، سدها و چاه ها] در زمين فرو رود [تا آن جا كه از دسترس شما خارج گردد] پس كيست كه برايتان آب روان و گوارا بياورد؟!

اين آيه اشاره به رحمت عام خداوند دارد كه بسيارى از مردم از ضرورى بودن آب در زندگى بشر غافلند.

«ماء معين» يعنى آب روان و گوارا كه از درون زمين سفت يا شكاف كوه ها و صخره ها به صورت چشمه يا قنات و چاه هاى جوشان و نهرها جريان دارد.

همان طور كه مى دانيد زمين از دو قشر نفوذپذير كه آب را در خود فرو مى برد و قشر نفوذناپذير كه آب را در محيط خود نگه مى دارد. همه چشمه ها و قنات ها و چاه ها از تركيب يك سفره زيرزمينى انباشته به وجود آمده اند؛ زيرا اگر تمام سطح زمين تا اعماق آن، قشر نفوذپذير بود، آب ها چنان در زمين فرو مى رفتند كه هرگز دست كسى به دامانشان نمى رسيد و اگر همه قشر زمين نفوذناپذير بودند؛ آب هاى روى زمين تبديل به درياچه باتلاق مى شدند و يا گردآمده در دريايى بزرگ كه همه موجودات را فرا مى گرفت در نتيجه ذخاير زيرزمينى آب به دست نمى آمد. اين وضعيت كوچكى از رحمت عام خاوند است كه مرگ و حيات انسان به آن گره خورده است.

در آيه هاى ديگر يكى از دلايل معاد را كه بيانگر قدرت خداوند بر همه چيز حتى بر احياى مردگان است چنين بيان مى فرمايد:

أَفَرَءَيْتُمُ الْمَآءَ الَّذِى تَشْرَبُونَ* ءَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ* لَوْ نَشَآءُ جَعَلْنهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ» «5»

به من خبر دهيد آبى كه مى نوشيد،* آيا شما آن را از ابر باران زا فرود آورده ايد يا ما فرود آورنده ايم؟* اگر بخواهيم آن را تلخ مى گردانيم، پس چرا سپاس گزارى نمى كنيد؟

«مُزن» به معناى ابرهاى روشن يا ابرهاى باران زاست. اين آيات وجدان انسان ها را در برابر يك سرى پرسش ها قرار مى دهد كه چگونه مى انديشيد درباره مادّه حياتى كه پيوسته آن را مى نوشيد؟

چه كسى به خورشيد فرمان مى دهد بر سطح اقيانوس و درياها بتابد و از بين آب هاى شور و تلخ، تنها ذرات آب شيرين و پاك را جدا ساخته و به حالت بخار به فضا بفرستد؛ سپس در هم فشرده گرديده و توده ابرهاى باران ساز را تشكيل دهند. و بعد به بادها فرمان مى دهد كه با جابه جا كردن ابرها و فرستادن برفراز سرزمين هاى خشك و سرد؛ به صورت قطرات باران، آهسته و پى در پى ببارد و اگر در اين دگرگونى ها، املاحى از آب ميكرب دار و شور به همراه تبخير آب به آسمان صعود كند، دانه هاى باران با تندى و سوزش به زمين آمده و زندگى را به كام انسان و موجودات تلخ مى نمود، بنابراين چقدر در تلطيف ابر و باد و باران، هنرمندى آفرينش حق به كار رفته است كه هيچ صنعت و دستگاهى نمى تواند چنين تغيير و تحوّل اساسى را ترتيب دهد. پس جاى سپاسگزارى از درگاه حق تعالى بر اين همه بركات است.

پيامبر گرامى اسلام صلى الله عليه و آله بر اين گوارايى شربت حيات، بر حق درود فرستاده كه امام صادق عليه السلام در اين باره مى فرمايد:

كانَ رَسُولُ اللَّه إِذا شَرِبَ الْماءَ قالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذى سَقانا عَذْباً زُلالًا وَ لَمْ يَسْقِنا مِلْحاً اجاجاً وَ لَمْ يُؤاخِذْنا بِذُنُوبِنا. «6»

پيوسته رسول خدا صلى الله عليه و آله هر گاه آب مى نوشيد مى فرمود: سپاس خداى راكه به ما آب شيرين زلال نوشانيد و آب شور و تلخ در سزاى گناهان به ما ننوشانيد و به معاصى كيفر ننمود.

حضرت صادق عليه السلام در منافع نزول باران بر زمين به مفضل بن عمر فرمود:

در حكمت نزول باران تأمّل كن. تدبير چنان ديده شده كه باران از بلندى بر زمين بريزد تا نقاط بلند و برافراشته را نيز سيراب نمايد. اگر از پايين مى جوشيد به برخى از زمين هاى بلند نمى رسيد، در نتيجه كشتزارهاى زمين كاهش مى يافت. نمى بينى كه زمين هاى آبى بيش از ديمى است. «7» همچنين هرگاه كه تقدير بر آن قرار گرفت كه باران از بالا بر زمين سرازير شود، اندك اندك فرو مى ريزد تا در زمين فرو رود و آن را سيراب سازد. اگر ناگهانى بر زمين مى ريخت در زمين نفوذ نمى كرد و كشتزارهاى روينده و ايستاده را نابود مى كرد. پس دانه دانه مى ريزد تا دانه هاى درون زمين را بروياند و كشتزار را از تشنگى برهاند.

بارش باران بركت هاى ديگرى هم دارد. باران، بدن ها را نرم مى كند. هوا را صاف و پاكيزه مى گرداند و وبا را از ميان مى برد. آفات درختان و گياهان را كه يرقان مى نامند، نابود مى كند و فوايد ديگر ...

اگر كسى بگويد: آيا در برخى از سال ها از شدت و كثرت باران زيان هاى فراوان به هم نمى رسد؟ يا نزول تگرگ غلات را نابود نمى سازد؟ و بخار حاصل از آن در هوا باعث بيمارى هاى فراوان و آفات بسيار نمى گردد؟

در پاسخ گفته مى شود: آرى، گاه در نزول باران زياده روى مى شود؛ زيرا به سود انسان است و با اين كار از فرورفتن در گناه و استمرار و اصرار بر آن پرهيز مى كند. در اين صورت مصلحت دينى و اخروى مهم تر و برتر از زيان احتمالى در مال اوست.

راستى، مردم روى زمين اگر بخواهند از بركات آسمان ها و زمين بهره مند شوند بايد بر اساس هدايت قرآن به ايمان و تقوا آراسته شوند كه ايمان و تقوا كليد خزائن بركات آسمان ها و زمين است چنانكه درقرآن مجيد مى خوانيم، قرآنى كه سند تمام حقايق هستى است، و هيچ گونه شك و ريب در آن راه ندارد.

وَلَوْ انَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا واتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأرضِ» «8»

و اگر اهل شهرها و آبادى ها ايمان مى آوردند و پرهيزكارى پيشه مى كردند، يقيناً [درهاىِ ] بركاتى از آسمان و زمين را بر آنان مى گشوديم.

 

 اثرات گناه در آيات قرآن

بر اساس آيات قرآن و روايات، اين گناهان انسان است كه بر اثر آن خشكسالى و كم بارانى، يا سيل و طوفان، و يا شورى آب پديد مى آيد.

وَ لَقَدْ اخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ» «9»

 

و فرعونيان را به قحطى و خشكسالى هاى متعدد و كمبود بسيار شديدِ بخشى از محصولات دچار نموديم تا متذكّر شوند.

وَ لَقَدْ ارْسَلْنا نُوحاً الى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فيهِمْ الْفَ سِنَةٍالّا خَمْسِينَ عاماً فَاخَذَهُمُ الطُّوفانُ وَ هُمْ ظالِمُونَ» «10»

 

و همانا نوح را به سوى قومش فرستاديم پس نهصد و پنجاه سال در ميانشان درنگ كرد [ولى بيشتر مردم به او ايمان نياوردند]، سرانجام توفان آنان را در حالى كه ستمكار بودند، فرا گرفت.

افَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذى تَشْرَبُونَ* اانْتُمْ انْزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ امْ نَحْنُ الْمُنْزِلُونَ* لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ اجاجاً فَلَوْلا تَشْكُرُونَ» «11»

 

به من خبر دهيد آبى كه مى نوشيد،* آيا شما آن را از ابر باران زا فرود آورده ايد يا ما فرود آورنده ايم؟* اگر بخواهيم آن را تلخ مى گردانيم، پس چرا سپاس گزارى نمى كنيد؟

 

 

 

پی نوشت ها:

 

______________________________

 

(1)- النمل (27): 60.

(2)- نهج البلاغه: خطبه 108.

(3)- بحار الأنوار: 3/ 61- 112، باب 4، حديث 1؛ توحيد المفضل.

(4)- ملك (67): 30.

(5)- واقعه (56): 68- 70.

(6)- الكافى: 6/ 384، حديث 2؛ بحار الأنوار: 16/ 268، باب 9، حديث 78.

(7)- بحار الأنوار: 3/ 126، باب 4، حديث 1.

(8)- اعراف (7): 96.

 (9)- اعراف (7): 130.

 (10)- عنكبوت (29): 14.

 (11)- واقعه (56): 68- 70.

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه