قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حكايت رياكارى

 

يك شب كسى به مسجد دير رسيد، چند سال جاى او صف اول بود وقتى ديد كه امام جماعت اقامه بسته و صف ها پر شده و جاى او كسى ديگر ايستاده
بود. او ناراحت شد. بعد به خود گفت: بايد نماز جماعت را اقتدا به عالم عادل كنى و به دستور اهل بيت اين نماز را شركت كنى نماز هم امر پروردگار در قرآن كريم است. مكان مطرح نيست، از اين كه ناراحت شدى معلوم مى شود نمازت عيب دارد. چون مكان تو در نمازت دخالت كرده و در نماز بايد خدا فقط دخالت كند:

 « وَ أَقِمِ الصَّلَوةَ لِذِكْرِى »

 نماز براى خداست. مردم فردا شب به او گفتند: بيا صف اول، گفت: نه. عيب را زود فهميد كه مكان براى او عيب شده است. قلب زاهد را خدا به بيمارى باطن آشنا مى كند. و نمى گذارد بيمارى و عيب فراگير شود. اين از آثار زهد است.

قلب زاهد چه حالتى دارد؟ مثلا هوا از ضروريات زندگى است. اين هوا وقتى حالت نسيم پيدا مى كند همه مى گويند عالى است. اگر اين نسيم بيشتر شود
تبديل به باد شود، همه مى گويند: چقدر هوا خوب است كه هواى آلوده را جابجا مى كند. اگر باد تندتر شد همه درها را مى بندند و اگر كمى بيشتر شود طوفان مى شود همه چيز را خراب مى كند و كسى خوشحال نمى شود.

زهد يعنى ارتباط قلب با دنيا به اندازه هواى پاك و نسيم باشد. اما اگر علاقه طوفانى شود آدم رباخوار و رشوه خوار و غاصب مى شود. روز روشن بيت المال را مى خورد.

قلب زاهد يعنى قلبى كه ميل او به دنيا زير درجه طبيعى است. نمى گذارد به حد طبيعى برسد. اگر از حد طبيعى بالاتر برود زندگى تكان بخورد. آدم هوس مى كند بگويد از راه حلال نشد عيبى ندارد به حرام روى مى آورد، بعد روزى كه آدم مى ميرد حق الناس بسيار به گردن اوست، هيچ درد ش نمى آيد ولى درآخرت عذاب مى كشد.

 

حالت قلب اين است؛ مواظب باشد هرچه را ديد و شنيد نخواهد. جلوى هوس را بگيرد. چشم هم چشمى با مردم نكند. آنگاه انسان از نتايج زهد بهره مند مى شود.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه