قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

وفادارى اصحاب امام حسين عليه‏السلام

 

اما امام حسين  عليه السلام شب عاشورا در محفل يارانش پرده خيمه را بالا زد و فرمود: جاده باز و بيابان هم تاريك است، اين لشكر فردا مى خواهند مرا بكشند. آزاد هستيد برويد.

امام زمان  عليه السلام مى فرمايد:

زهير بن قين بلند شد. زهير آدم ثروتمند و عيال وار و خوش تيپ بود و 
زندگى خوبى در كوفه داشت، اما همه را به عشق حسين گذاشت و گذشت. چون امام حسين  عليه السلام را از همه چيز بيشتر مى خواهد.

گفت: حسين جان اگر بمانيم ما را مى كشند فرمود: بله. زهير گفت: حسين جان فرض كنيم فردا هزار بار مرا بكشند و بدنم را قطعه قطعه كنند و آتش بزنند و خاكستر شوم و بعد همه آنها را خدا دوباره بسازد. من دست از تو بر نمى دارم. راست مى گفت: يعنى آدمى كه نگذاشت عيب ها همه وجود او را بگيرد مى گويد، حسين را مى خواهم. راست مى گويد و آن كه عيب همه جايش را گرفته يزيد را مى خواهد، راست مى گويد.

آلودگى شمر را به جايى رساند كه كشتن حسين براى او آسان شد.

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه