قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

نسيبه بانوى دانشمند و فداكار و همسر و مادر شهيد

نسيبه انصارى دختر كعب همسر زيدبن عاصم و مادر حبيب و عبدالله از زنان مجاهد و صحابى فداكار رسول خدا و از راويان حديث از زبان پيامبر اسلام است.

سرگذشت اين بانوى كم نظير و قهرمان فداكار بسيار جالب است، ابن اثير جزرى و ابن عبدالبر اندلسى و ابن حجر عسقلانى كه درباره ى سوابق درخشان او سخن مى گويند مى نويسند: در بيعت عقبه كه شصت و دو مرد از قبيله خزرج شركت داشتند و با رسول خدا بيعت كردند دو زن نيز يعنى نسيبه و خواهر وى حضور داشتند، و آنان نيز با آن حضرت بيعت كردند و به اطاعت از پيامبر اقرار نموده و متعهد شدند.

اين جريان خود دليل است كه اسلام از آغاز براى شركت زنان در امور اجتماعى با رعايت شرايط لازم عنايت داشته است.

نسيبه در بيعت رضوان نيز حضور داشت، و در جنگ احد شركت كرد، و در جنگ يمامه كه پس از رحلت رسول خدا با مسيلمه كذاب اتفاق افتاد حضور يافت و به جنگ جانانه پرداخت و بدنش دوازده زخم برداشت و يك دست او قطع شد.

ام سعد دختر ربيع مى گويد: يك روز به خانه نسيبه وارد شدم و گفتم: خاله جان از وضع روز جنگ احد براى من تعريف كن.

نسيبه گفت: هنگامى كه رسول خدا براى جنگ احد حركت كرد، من هم به همراه او به جبهه جنگ رفتم، كارم اين بود كه مشك آبى را به دوشم انداخته و لشگريان و ياران پيامبر را آب مى دادم، تا زمانى كه شكستى به سپاه وارد شد و آنان جبهه و پيامبر را رها كرده فرار مى كردند! اينجا بود كه من خود را به پيامبر رسانيدم، مشك آب را زمين انداختم و با شمشير و تير به جنگ برخاستم و دشمنان مهاجم را از اطراف آن حضرت مى راندم، و از عمق جان از رسول خدا دفاع مى كردم كه در آن حال زخم هاى زيادى بر بدنم وارد شده بود.

ام سعد مى گويد در حال گفتگو با نسيبه متوجه شدم در گردنش گودى زخمى از جنگ احد هنوز به چشم مى خورد، پرسيدم اين زخم را چه كسى بر بدنت زده؟ گفت: ابن قميئه «1»

نسيبه آن زن صابر و با استقامتى است كه شوهرش زيدبن عاصم در جنگ احد به شهادت رسيد، و فرزندش حبيب در جنگ يمامه به دست مسيلمه گذاب به شرف شهادت نائل شد.

درجات ايمان و اخلاص اين زن و فداكارى خالصانه اش در جنگ احد به جائى رسيد كه پيامبر فرمود:

وفادارى و مقاومت نسيبه بهتر و بالاتر از بسيارى از مردان است.

فرزندش در جنگ احد همراه او بود، در گير و دار شكست سپاه اسلام و فرار بزدلان مى خواست فرار كند مادرش نسيبه به او نهيب زد: پسرم از كه فرار مى كنى؟ از خدا و پيامبر! فرزندش را برگرداند، در حمله دشمن شهيد شد، نسيبه شمشير فرزند را براشت و بر ران قاتل ضربتى سنگين زد و او را به جهنم فرستاد در اين هنگام پيامبر به او فرمود:

«بارك الله عليك يا نُسيبة.»

شرح زندگى زنان تربيت شده مكتب اسلام، و رشد يافته در عرصه نبوت و ولايت را در كتاب هائى چون بجار، رياحين الشريعة، زنان قهرمان، اسد الغابة، الاصابة، الاستعياب، اعلام النساء المؤمنات، تنقيح المقال، بهجة الآمال، رجال شيخ طوسى، جامع الرواة اردبيلى، اعيان الشيعه ببينيد تا به شخصيت و ظرفيت و استعداد اين جنس پاك و مكمل حيات مردان و پرورشدهنده انبيا و امامان آگاه شويد، و ديگر زنان كه خود را به اختيار خود از حوزه تربيت توحيد ونبوت و ولايت محروم كرده اند بدانند كه چه ستم و ظلمى بر خود روا داشته و خويش را بخاطر لذات حرام چند روزه از دست رفتنى از سعادت ابد بى نصيب نموده، و با نشان دادن روى و موى و آرايش و زينت و جمال خود به نامحرمان چه بذر فسادى را در دل آنان كاشته، و بنيان چه خانواده هائى را تخريب نموده و چه زنانى را از شوهر خود محروم و چه فرزندانى را از پدر يا مادر يا هر دو به خاطر فاسد كردن مرد به بلا و مصيبت نشانده اند!

در رابطه با آيات 221 تا 223 مقدمه اى كه درباره ى وضع زن در اقوام و ملل و مسئله ازدواج و طلاق او، ظلم هائى كه در شرق و غرب به او شده و تاكنون در برخى از ملت ها ادامه دارد نگاشتم بيش از حد معمول طولانى شد، ولى براى نشان خدمات بى نظير اسلام به زن، و زنده كردن شخصيت ذاتى و فطرى او، و نظام دادن ازدواج و طلاق به ويژه حقوق او بر اساس وحى چاره اى جز نوشتن آن مقدمه ى طولانى نداشتم، اينك به توضيح و تشريح سه محورى كه در آن سه آيه مباركه مطرح است و آن عبارت است از ازدواج، قاعدگى و طهارت، تمكين در برابر حقوق شوهر مى پردازم و فكر مى كنم مسائل مربوط به اين سه آيه و آيات 224 تا 245 كه همه و همه در رابطه با زن و حقوق زن بر عهده شوهر، و مسئله ى حاملگى و اولاد و شير، و شقوق مختلف طلاق و مسئوليت هاى بسيار مهم اخلاقى شوهر به هنگام طلاق زن است نيز از حد معمول طولانى تر شود، و از اين طولانى شدن هم چاره اى نيست، چون با بررسى همه جانبه اين آيات خدمات گران بهاى اسلام نسبت به زن و شخصيت او روشن مى شود، باشد كه مردان و زنان امت از اسلام كه راه نجات همه جانبه پيش پاى آنان نهاد قدردانى كنند، و زحمات پيامبر و ائمه طاهرين وعلماى بزرگ امت را ارج نهند، و بدانند كه قدردانى از اسلام و ارج نهادن به زحمات پيامبر و اولياى اسلام در گرو عمل به نسخه هاى شفابخش آنان در رابطه با امور زندگى و خانواده و رعايت حقوق قرار داده شده بر عهده ى آنان است.

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه