نمونه اول: حكايتى در ساختن مدرسه براى ايتام
بنده در سال هزار و سيصد پنجاه و دو در خيابان خيام، ايام فاطميه در خانه اى قديمى منبر مى رفتم. روبروى بازار در خانه عالمى بزرگوار يكى از اصناف مجلس روضه را برپا مى كرد، جمعيت بسيارى اجتماع مى نمودند و آن عالم هم انسان مفيدى بود.
وقتى ايشان از دنيا رفت معلوم شد در روستاهاى كوهستانى بيش از پنجاه مسجد و درمانگاه و غساله خانه و مدرسه با كمك مردم ساخته است. اين عبادت سنگين است.
جلسه پنج روز بيشتر نبود. من روز سوم پيشنهادى به آن صنف دادم، گفتم:
اولين عامل خود من هستم. در دفترى همه ثبت نام كنند و هر كسى ماهى ده تومان پرداخت كند تا يك كار مفيدى براى جامعه انجام بدهيم. باورم نشد كه حرف مرا گوش بدهند. ولى به قول معروف تير به تاريكى انداختيم شايد به هدف بخورد.
بعد از ظهر همان روز مدير آن صنف به من گفت: شما ده تومان خود را بدهيد. آن پول شش ماه من بود. من پرداخت كردم. بسيارى نام نيك خود را نوشتند، خدا خيرشان بدهد اكنون تعداد زيادى از آنها از دنيا رفته اند حالا بهره آن را مى برند.
بر اساس آيه قرآن كه مى فرمايد:
« وَ نَكْتُبُ مَا قَدَّمُواْ وَ ءَاثَـرَهُمْ »
آنچه از پيش فرستاديد برايتان ثبت كردند و آنچه بعد از مرگ مانده بهره بردارى براى مردم شده، آنها را خودم مى فرستم. هيئت اصناف با پولهاى جمع شده در يكى از محلات فقيرنشين ابن بابويه شهررى حدود سه هزار متر زمين خريدند و يك ساختمان دو طبقه مجهز براى تحصيل كودكان ساختند و به مناسبت اينكه نزد قبر ابن بابويه بود نام آن را «مدرسه صدوق» گذاشتند. بانيان نيكوكار قبل از ماه مهر جواز مدرسه را از آموزش و پرورش گرفتند و گفتند: ما هيچ از شما نمى خواهيم، ما همه چيز را تأمين مى كنيم.
با كمك فكرى چند نفر براى اول مهر سى تا كودك يتيم را قبول كردند. بهترين معلم را دعوت كردند، كمبود خانه هايشان را تأمين كردند. يك آرامشى براى خانواده ها ايجاد كردند و گفتند: ما اين بچه ها را تربيت مى كنيم و معارف
دين را كه ياد گرفتند به خانواده و خويشان انتقال بدهند. در آن سال سى دانش آموز در منطقه آموزش و پرورش شهررى همه با معدل بيست قبول شدند.
آنان تا كلاس دوازده و كنكور ادامه دادند و درصد قبولى هم از همه مدرسه هاى منطقه بيشتر شد. الان آن كودكان، مهندس، دكتر، استاد دانشگاه، دبير و مديران خوب متدين دولتى هستند و هر كدام يك پشتوانه براى چند خانواده يتيم شدند. اين كار خير است.
اين عبادت است؛
« تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبِرِّ »
اين بندگى است.
تنها اطاعت امر خدا عبادت نيست. مردم وقتى كلمه عبادت مى شنوند خيال مى كنند فقط نماز است. نماز هم يك عبادت است نه همه عبادت، روزه يك عبادت مى باشد نه همه عبادت ؛ بلكه يك جزء است.
« تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبِرِّ »
اين يك عبادت است.
منبع : پایگاه عرفان