ولي اين سه سرمايه که در قرآن و روايات بيان شده، رحمت ويژة پروردگار به همة انسانها است.
حال عدهاي اين سه سرمايه را یا از طريق تحصيل علم و يا از طريق شنيدن شناسايي میکنند. چون شناخت کتاب خدا از اين دو راه ميسر ميشود.
در سورة مبارک توبه ميفرمايد:
(فَلَوْلا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ)
عدهاي باید براي فهم اين سه سرمايه کوچ کنند و در دین تفقه کنند.
فقه در لغت عرب به معني فهميدن است. واجب است گروهي كوچ كنند تا اين سه سرمايه را بشناسند؛ چرا که دین مجموع اين سه سرمايه است. در ادامة این آیه میخوانیم:
(وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا)
بعد از شناخت واجب است اين معرفت را به ديگران نیز منتقل کنند.اگر گروهي از طريق تحصيل علم، به اين سه سرمايه آگاه و عامل شوند، مانند تاجري ميشوند که خدا در سورة صف بيان فرموده است:
(يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى تِجارَةٍ تُنْجِيكُمْ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍ)
البته اين يک سود تجارت است.
عدهاي بايد بروند و بفهمند؛ هر چند سالي که طول بکشد. سپس به میان مردم بازگردند و معارف را به مردم منتقل کنند و مردم را به جلوههاي عملي اين معرفت تشویق کنند؛ بر مردم نیز واجب است گوش دهند. اين واجب شرعي است، نه واجب اخلاقي؛ چون پروردگار در سورة مبارک مدثر ميفرمايد: مأموران دوزخ از گناهكاران ميپرسیدند براي چه به جهنم آمديد؟این پرسش بجا است؛ چون خدا راهي براي ورود به جهنم قرار نداده و شما را براي جهنم نيافريده بود؛ بنابراین جهنم رفتن، غيرطبيعي و انحرافي است.
هفت طبقة جهنم پر از آدمیان است. نميدانيم هر طبقه از نظر مساحت و حجم چه اندازه است، اما اين قدر ميدانيم که قرآن مجيد ميفرمايد: بسياري از آدميان اهل جهنم هستند.
وقتي ميفرمايد:
(وَ لاتَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ)
ناسپاسان اهل دوزخ هستند؛ چه مقدارند؟ ميفرمايد: «اکثرهم» نه «کثيرهم». يک وقت ميگويد کثيري يعني بسياري از آنان، ولي خداوند متعال ميفرمايد:
(أَكْثَرَهُمْ لايَشْكُرُونَ)
یعنی نه آنکه تعداد آنان زیاد است، بلکه اکثر و غالب آنان، این گونهاند.
منبع : پایگاه عرفان