رسول خداص ميفرمايد:
«إن لله آنية في الارض»
ترکيب اين جمله، يک ترکيب ادبي بسيار قوي است. «لله» در جمله بر اختصاص و ويژگي دلالت دارد. حضرت ميفرمايد براي خدا و مخصوص و ويژة خدا در زمين ظرفهايي است، «و هي القلوب» اين ظرفها همين دلهايي است که در سينة بندگان است؛ دل ظرف ويژة خدا است. خدا این ظرف را براي خود انتخاب کرده است؛ و اگر آدم خدا را رها کند، دنيا و پول و جمال و شهوت، دل را ميبرند. اگر فرداي قيامت خداوند به او بگويد: ظرف ويژة ما را به چه قيمتي به غير دادي که غير من هم روي اين ظرف هر کاري دلش خواست کرد؟ آنگاه آدم چه جوابی باید به پروردگار بدهد؟
مـن غلط کردم در اول بيشمار اهـرمـن را راه دادم در حصـار
يک نظر در کار اين ويرانه کن دشمن خود را برون زين خانه کن
دل تحت اختيار اهريمن، خراب میشود. وقتي اهريمن وارد قلب ما ميشود، زور ما نميرسد که بيرونش کنيم؛ بايد به خود پروردگار و صاحب خانه تکيه دهیم و از او ياري بگيريم، تا دشمن را از اين خانه بيرون کنیم و اين خانة غصب شده را دوباره به جايگاه حقیقی آن بازگردانيم. وقتي قلب بر ميگردد، انسان سبک و نوراني ميشود. ميبيند اصلاً هيچ چيزي را نميبيند که به آن بخل و حسادت و کينه بورزد.
تمام موجودات موج روي دريا را میبينند، و تمام نظر روي خود دريا ميرود. چون با دقت نگاه کنند ميبينند همة اين موجها سوار باد است. و اصل موج به باد متکی است. بادي ميوزد و انساني به وجود ميآيد و بعد هم با باد ديگري ميميرد. بادي ميوزد و خانهاي به وجود ميآيد و بعد خراب ميشود. بادي ميوزد و حاکميتي به وجود ميآيد و بادي ميوزد و حکومتي ريشهکن ميشود.
همیشه در تاريخ چنين بوده است. وقتي دل آدم از دشمن و تصرفات دشمن خالي شود، همه چيز را موج ميبيند و ميبيند که موجي نبوده، بادي زد و موج به وجود آمد؛ و بادي ميزند و موج را از بين ميبرد. آنگاه اصلاً جايي براي ماندن، کينه، حسادت و بخل نميماند. آنگاه نگرش آدم به نگاه اميرالمؤمنين7 نزدیک ميشود كه ميفرمايد:
«ما رأيت شيئا الا و قد رأيت الله قبله و معه و بعده»
پروردگار عالم در همة هستي نظر کرد و تنها ظرف گنجايشداري که براي خود انتخاب کرد، قلب بود:
«لايسعني ارضي و لا سمائي و لکن يسعني قلب عبدي المؤمن»
تمام آسمانها و زمين گنجايش مرا ندارد، اما دل بندة مؤمن من گنجايش مرا دارد.
در روایتی میخوانیم که موسي به پروردگار عرض کرد: ميخواهم تو را زيارت کنم. ميخواهم با تو سخن عشق بگویم؛ تو را کجا ببينم؟ خطاب رسيد: نزد بندة مؤمن برو! من در قلب او هستم.
بازخواست قلب هم در قيامت امری بسیار ظریف است و کار بررسي کنندة آن بسيار دقيق است:
«فان الناقد بصير»
در کار نقادي بعضي از بندگان معرکه ميکنند، واي به اينکه خود او نقاد باشد.
منبع : پایگاه عرفان