قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

جايگاه قلب

 

وجود حضرت حق، قلب انسان را براي ايمان، اعتقاد، ارتباط و محبت نسبت به خود انتخاب کرده است و اين انتخاب، دليل عظمت، گنجايش و ارزش قلب است.

همة معاملات خدا در قيامت نیز با انسان، با قلب ارتباط دارد؛ اگر عباداتي را بخواهد بپذيرد با توجه به خلوص قلب مي‌پذيرد، اما اگر در عبادات خلوص قلب نباشد، آن‌ها را نمي‌پذيرد. علت نپذيرفتن خداوند هم اين است که عبادات به او وصل نيست و رنگ و بوي او را ندارد. اگر پروردگار بخواهد خدمات و نيکي‌هاي انسان و احسان و خوبي‌هاي او را قبول کند، باز ريشة قلبي آن خدمات و نيکي‌ها را مي‌بيند. اگر در ارتباط با خدا نباشد، ارزشي ندارد که در پيشگاه با عظمت حق پذيرفته شود.

تحفه‌اي را بايد به حضرت او ارائه کرد که لايق او باشد. عمل، عبادت، حرکت و کار و خدمتي لايق اوست که از خود او مايه گرفته باشد و براي او انجام شود. توجه به اين شايستگي و لياقت، ضروري است. 

نقل کرده‌اند که وقتي يوسف به مقام حکومت رسيد و عزيز مصر شد دوستانش براي او هديه آوردند تنها یکی از دوستان او هديه نياورد. او فکر کرد که همة دوستان برايم هدیه آوردند، اما اين دوستي که از همه به من نزديک‌تر است، چيزي برايم نياورد. تا يک روز آن دوست آمد و چيزي هم نياورد. سپس روبه‌روي يوسف نشست و گفت: حتماً در فکر بودي که چرا نيامدم و چرا تحفه‌اي نياوردم؟ علتش اين بود که هرچه در بازار مصر گشتم چيزي شايستة تو پيدا نکردم. آن‌گاه او دست در جيب خود برد و آينه‌اي در آورد و مقابل يوسف گرفت و گفت: من خودت را براي خودت هديه آوردم.

 

اگر انسان بخواهد در قيامت چيزي ارائه دهد، بايد با لياقت، شايستگي، عظمت و کرامت خدا برابر باشد و چیزی لايق شأن اوست که با خود او مرتبط باشد و رنگ و بوي خود او را داشته باشد.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه