قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مبارك بودن خدا،‌ انبيا و ائمه

 

فرمایش حضرت مسيح علیه السلام را نقل کردیم که فرمود:

(وَجَعَلَنِي مُبَارَکاً)

این کلام به آن معناست که پروردگار راه مبارک شدن را به روي من باز کرد، من هم با اختيار و انتخاب خود وارد اين جاده شدم، و به يک موجود مبارک تبدیل گردیدم؛ اما اين مبارک شدن، ظهور (وَ جَعَلَنِي) است. يعني پروردگار در مبارك شدن، اين راهنمايي را براي همه قرار داده است.

 (فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنْ تَبِعَ هُدايَ ... وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ)

هم باطن و هم ظاهرشان ازخدا پربود و به اين دلیل، مبارک شدند.

خود پروردگار، مبارک است كه مي‌فرمايد:

(تَبارَكَ الَّذي بِيَدِهِ الْمُلْك)

چرا پروردگار مبارك است؟ به دلیل همين ارزش‌هاي بي‌نهايتی که دارد؛ ارزش‌هایی چون رحيم، كريم، ودود، غفور، رحمان،‌ رزاق و خالق بودن. همة صفات حق، اين مجموعة مبارک شدن را تشکيل داده است. کسي كه به او وصل می‌شود نیز از طريق اتصال ايمان و يقين و عمل، در حقيقت به آن ارزش‌ها متصل شده، مبارک مي‌شود. باطن و ظاهر انبيا از خدا خالي نبود.

مرحوم ملا احمد نراقي در طاقديس مي‌گويد:

مجنون تب کرد بود و معمولا آدمي که تب مي‌کند پاهاي او را مي‌شويند و روي صورت او آب مي‌ريزند؛ داروي تب بُر به او مي‌دهند. همه اين كارها را كردند، اما تب او قطع نشد. تب را هم بايد از طريق بدن بيرون كرد.

طبيب گفت که بايد متخصص رگ‌زني بيايد و رگ بزند تا او خوب شود؛ وگرنه اين تب با اين آب و قرص پايين نمي‌آيد. اطرافيان او رفتند يک رگ‌زن کارکشته را کنار بستر مجنون آوردند. طبيب گفت: دستت را به من بده. مجنون دستش را دراز کرد. آستين مجنون را بالا زد و يك رگي را پيدا كرد و آمد نيشتر به آن رگ بزند، مجنون گفت: اين رگ را نزن. گفت: چرا؟ گفت: خوني كه در اين رگ مي‌گردد، به عشق ليلي مي‌گردد، اين خون ارزش دارد؛ اين خون آميخته به عشق است.

فلـک جـز عشـق محـرابي ندارد      جهـان بي‌ خـاک عشق آبـي ندارد

غلام عشق شو که انديشه اين است  همـه صاحبدلان را پيشه اين است

 

جهان از جنس عشق است. اين نکته را شخصيت‌هاي بزرگي همچون ابن‌سينا و ملاصدرا ثابت کرده‌اند که ترکيب ذاتي اين جهان از عنصر و مادة عشق است.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه