حضرت در جمله اول روايت یاد شده سه مسأله را ارزيابي کرده است:
الف: «ليس شيء الاّ و له شيء يعدله الا اللهU فانّه لايعدله شيء»؛
ب: «و لا اله الا الله فانّه لايعدلها شيء»؛
توحيد از پايين به بالا يعني از قلب و عمل مردم به سوي خدا است.
ج: «و دمعة من خوف الله فانّه ليس لها مثقال.»
فقط يک قطره اشک است که اين يک قطره هموزنی در تمام عالم ندارد. اگر این قطره اشک را در يک کفة ترازو بگذاریم، چندی نیست که آن طرف بگذاريم و با آن برابری کند؛ و ارزش آن چنان است که حضرت فرمود:
«فان سالت علي وجهه لم يرهقه قترٌ و لا ذلة بعدها ابداً»
اگر اين قطره روي صورت سياهي بيفتد، گرد شرمندگي بر آن چهره نخواهد نشست و صاحب آن اشک در دنيا و آخرت، بيآبرو نخواهد شد.
خرما نتوان خورد از اين خـار که کشتيم
ديبا نتوان كردن از اين پشم کـه رشتيم
بر حـرف معاصي خط عـذري نکشيـديم
پهلـــوي کبـائــر حسنـاتي ننوشتيـم
افسوس برين عمر گرانمايه که بگذشت
ما از سـر تقصيـر و خطـا در نگذشتيـم
پيـري و جوانـي پي هـم شب و روزنـد
ما شب شد و روز آمد و بيـدار نگشتيـم
گر خواجـه شفـاعت نکنـد روز قيـامت
شايد که ز مشاطـه نرنجيـم کـه زشتيـم
سعـدي مگـر از خرمـن اقبـال بزرگـان
يک خوشه ببخشنـد که ما تخم نكشتيم
منبع : پایگاه عرفان