قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

فاطمه معصومه علیهاالسلام، لبخندی بر چهره علم حقیقی

 

در سالروز ولادت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام به کمک یکی از نقلهای تاریخی، اشاره‌ ای به علم سرشار ایشان می ‌کنیم و در این نوشته به یمن میلاد ایشان که خنده‌ای بر چهره علم هستند، قدری درباره حقیقت علم سخن می‌ گوییم.

در ابتدا به حکایتی درباره مقام علمی فاطمه معصومه علیهاالسلام اشاره می‌کنیم.

امام موسی الکاظم علیه السلام عالمترین و عابدترین مرد زمان خود بود و کسانی که به گوهر امامت در درون او ایمان داشتند و او را فرزند حقیقی پیامبر صلی الله علیه وآله و جانشین او در زمان خود می‌دانستند شیفته او بودند. عده‌ای از شیعیان از مسیری دور برای یافتن پاسخ سوالاتشان به منزل موسی بن جعفر علیهماالسلام آمده بودند امام را نیافتند. چون ایشان در مسافرت تشریف داشتند اما دختر آن حضرت سوالهایشان را گرفت و پاسخی برای هر سوال نوشت...

از حکایت بالا که شرح کاملتر آن در اینجا آمده است، در می‌ یابیم که حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام دارای چنان مرتبه علمی بود که پاسخهای ایشان به سوالات مردم کاملاً مورد تأیید امام عصر خود قرار گرفته است.

در حقیقت آنچه باعث شد از نقل کامل حکایت خودداری کنیم، آن بود که تاکنون منبع اصلی برای این حکایت را نیافته‌ایم؛ اما از طرف دیگر می‌ دانیم که در میان فرزندان امام موسی الکاظم علیه السلام بجز حضرت رضا علیه السلام که فرزند حقیقی جسم و جان پیامبر صلی الله علیه وآله و امام معصوم بود، موقعیت فاطمه معصومه علیهاالسلام موقعیتی بسیار ممتاز و نمونه دارد.

حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام جزو معدود امامزادگانی است که توصیه خاص به زیارت ایشان شده و از ناحیه امام معصوم علیه السلام زیارتنامه‌ای مخصوص برایشان آمده است و نیز ایشان به تنهایی یکی از عوامل اساسی نزول برکات برای شهر قم بوده‌ و هست. از اینجاست که حتی اگر ثابت شود که حکایت بالا واقع نشده باشد، باز هم به مضمون آن،‌ که همانا ثبوت علم سرشار خاندان نبوت برای آن بانو معتقد و ملتزم می‌شویم و از سالروز میلاد ایشان را ذهن‌آویزی برای جستجوی علم حقیقی قرار می‌دهیم.

آن علمی که اهل بیت علیهم السلام ما را به آن توصیه کرده‌اند نوعی روشن بینی در سایه ایمان است و آنچه از راه مطالعه زیاد و بحث و جدل به دست بیاید، حقیقتاً علم نیست؛ بلکه نمایی از علم دارد و بی‌ایمانان هم می‌توانند به آن دست یابند

به این مناسبت در اینجا می‌خواهیم قدری به چیستی علم بپردازیم و برای آنکه سخن به گزاف نگفته باشیم، نظریات نظریه پردازان را رها می‌ کنیم و به دنبال حقیقت از سرچشمه آن یعنی قرآن و کلمات معصومان علیهم السلام می ‌گردیم.

سرنخی از آنچه به دنبالش هستیم را در آیه 282 سوره بقره می‌جوییم: «وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُكُمُ اللَّه »

این عبارت کوتاه در ضمن آیه‌ای آمده که مربوط به ثبت اسناد مالی است ولی به شکلی اشاره‌وار و به یاد ماندنی، مطلبی بسیار مهم را مطرح کرده است که معنایش این است: هر چقدر در مسیر تقوا باشید به همان اندازه خدا به شما علم می‌دهد.

از اینجا معلوم می‌شود که علم را باید امری خدایی بدانیم و آن را از خدا بخواهیم تا به ما بدهد و نیز آنکه کسب علم یک راه مشخص دارد و آن هم رعایت تقواست.

نکته دیگر که از قرآن می‌آموزیم آن است که علم باعث می‌شود که انسان نسبت به خدا حالت خشیت پیدا کند. به گونه‌ای که در آیه 28 سوره فاطر می‌فرماید که فقط عالمان هستند که از خدا خشیت دارند: «إِنَّما یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء».

بنابراین علم مورد تأیید از نظر اهل بیت علیهم السلام، امری از سمت خدا است که به بندگانی که آن را طلب کنند اعطا می‌‌شود و بجای آنکه فقط ذهن را مشغول کند یا کاغذ را سیاه کند،‌ بر جان شخص عالم اثر می‌ گذارد و حالت خشیت به او می ‌دهد.

 

این حقیقت به شکلی گویا از امام صادق علیه السلام خطاب به عنوان بصری نقل شده است. او پیرمردی بود که در طلب علم می‌کوشید تا آنکه اشتیاق سخن گفتن و بهره‌مندی از علم امام جعفر صادق علیه السلام در دل او شعله کشید. داستان دیدار او با امام  در اینجا  آمده است که بسیار خواندنی و درس‌آموز است. در آن روایت می‌ خوانیم:

«علم‌ به‌ آموختن‌ نیست‌. علم‌ فقط‌ نوری است‌ كه‌ در دل‌ كسی‌ كه‌ خداوند تبارك‌ و تعالی‌ اراده هدایت‌ او را نموده‌ است‌ واقع‌ می‌شود. پس‌ اگر علم‌ می‌خواهی‌، باید در اوّلین‌ مرحله‌ در نزد خودت‌ حقیقت‌ عبودیّت‌ را بطلبی‌؛ و به واسطه‌ عمل‌ كردن‌ به‌ علم‌، طالب‌ علم‌ باشی‌؛ و از خداوند بخواهی که بفهماندت‌ تا خدا جوابت‌ دهد و به تو بفهماند.» (بحارالانوار، ج 1، ص224)

از اینجا می‌فهمیم که علم تنها به این نیست که معلومات مشخصی را در ذهن خود حاضر کنیم هرچند در نظر عرفی به آن علم بگویند.(منیة المرید، شهید ثانی، ص167) و نیز می‌فهمیم که برای زیاد شدن علم باید همان راه دعا و رعایت تقوا را ادامه دهیم و هرچه به دانسته‌های قبلی‌مان بیشتر عمل کنیم، خدا علم ما را در امور جدیدتر بیشتر می‌گشاید.

البته این سخن به معنای کنار گذاشتن کتاب و درس و مدرسه نیست. هر کس وظیفه‌ای دارد و وظیفه کسی که به دنبال دانش است آن است که با کتابهای سودمند مأنوس شود؛ اما هرگز نباید فراموشش شود که این امور وسایلی ابتدایی و مقدماتی برای علم هستند و در حقیقت، علم از سنخ نور خدایی است که یافتن آن به دعا و رعایت تقوا نیاز دارد.

به عبارت دیگر، آن علمی که اهل بیت علیهم السلام ما را به آن توصیه کرده‌اند نوعی روشن بینی در سایه ایمان است و آنچه از راه مطالعه زیاد و بحث و جدل به دست بیاید، حقیقتاً علم نیست؛ بلکه نمایی از علم دارد و بی‌ایمانان هم می‌توانند به آن دست یابند. این در حالی است که عالم‌ترین عالمان از نظر ما، شخص شخیص پیامبر صلی الله علیه وآله است یعنی نگاری که به مکتب نرفت و خط ننوشت.

علم حقیقی، امری از سمت خدا است که به بندگانی که آن را طلب کنند اعطا می‌‌شود و بجای آنکه فقط ذهن را مشغول کند یا کاغذ را سیاه،‌ بر جان عالم اثر می‌گذارد و حالت خشیت به او می‌دهد.

با توجه به مطالب بالا می‌توانیم نکات زیر را نتیجه بگیریم:

- علم حقیقی موهبتی الهی است که از راه دعا و رعایت تقوا به دست می‌آید.

- علم باعث تغییرات در جان شخص عالم می‌شود.(حالت خشیت)

- گناهان می‌توانند باعث خرابی و اشکال در علم حقیقی شوند.

- برای دریافت علم از خدا سن خاصی شرط نیست.

- برای دریافت علم از خدا بیشتر از آنکه به هوش ریاضی-منطقی محتاج باشیم به ایمان و عمل کردن به دانسته‌های قبلی محتاجیم.

- علم در درجه اول به کار خود عالم می‌آید و در درجه بعدی تنها در حد وظیفه، آن را به کسانی که صلاح باشد اظهار می‌کند.

- برای علم آموزی به زانو زدن نزد علماء و نیز مطالعه نیاز داریم اما اینطور نیست که هر کس مطالعه کند لزوماً به علم حقیقی دست یافته باشد.

- بسیاری از کسانی که از نظر عرفی به آنها دانشمند گفته می‌شود، در نظر معصومین علیهم السلام لایق این نام نیستند.

- علم حقیقی در سایه ایمان به دست می‌آید بنابراین جار و جنجالهای غیرمۆمنانه هرچند ظاهری علمی داشته باشد از حقیقت علم تهی است.

روح الله رستگارصفت           

بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان


منبع : تبیان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه