اميرالمؤمنين (علیه السلام) وقتي که اهل معرفت و اهل خدا را معرفي ميکند، همة اين معرفت آنان طبق قرآن، در کلمة تقوا نهفته است. چون کلمة تقوا در آيات قرآن با همه اين معاني، ذکر شده است.
علت معرفي آنان هم این بود که يک شخص مخلص از اميرالمؤمنين (علیه السلام) درخواست کرد آنان را به من معرفي کن. حضرت بر اساس آية (إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذينَ اتَّقَوْا وَ الَّذينَ هُمْ مُحْسِنُونَ)فرمود:
«يا همّام إتّقِ الله وَ أحسِن ... فلم يقنع همام بهذا القول»
گفت: علي جان اين آيه کم است. قانع نشد.
چقدر خوب است گرسنگي آدم در امور معنوي به اندازة دنيا باشد و معدة آدم در امور معنوي، به اندازة هستي باشد.
شنيـدم عاشقـي پروانـه خويي در آييــن محبـت راستگـويي
يکي دلباخته پيش شـه عشـق علـي گنجينـه سـر الله عشــق
بيامد تـا شـه افـروزد دلش را ز برق عشق سـوزد حاصلش را
همي گفت اي علي اي سرّ اسرار ز سـرّ پاکبـازان پــرده بـردار
بگـو اوصاف مرغـان چمن را که بگسستند از هم دام تـن را
همّام گفت: علي جان اين آيه مرا كفايت نكرد و من قانع نشدم. حضرت ادامه داد، ولي براي ايشان سنگين بود. «فتثاقل (علیه السلام)» براي حضرت سخت بود که اوصاف عاشقان و بينايان و راه پويان حق را بگويند.
يکي از جملاتي که براي سؤالکننده فرمودند، اين بود: درک عظمت خالق و درک هيچ بودن همه چيز در مقابل او. همة چیزها بايد در مسير الله قرار بگيرند.
(ما عِنْدَكُمْ يَنْفَدُ وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باقٍ)
هر چيزي نزد شما بماند نابود ميشود و هر چه از طرف شما براي من فرستاده شود بقا پيدا ميکند و در قيامت هم به شما پس ميدهم. چون من محتاج هيچ چيز شما نيستم.
(وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْراً وَ أَعْظَمَ أَجْراً)
به جملة: «عظم الخالق في انفسهم فصغر مادونه في اعينهم» از جهت ترکيب ادبي، دقت کنيد. درک و شعور آنان به اين حقيقت رسيد که در باطن، خالق پيش آنها بزرگ است. غير از خدا هر چه موجود است، در چشم اينها کوچک است؛ يعني عين واقعيت را ميبينند.
منبع : پایگاه عرفان