قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

برخورد پيامبر با اسير كافر

 

در جنگي تعدادي کافر مخالف خدا و پيامبر اسير شدند، و آن‌ها را به مدينه آوردند. وجود مبارک پيامبر به دستور خدا بسیار علاقه‌مند بود كه به دستور خدا اسير دشمن را آزاد کند. ولي پروردگار عالم براي آزاد شدن کافر شرايطي گذاشته بود. يکي از شرايط اين بود که اسير خود را از مردم مسلمان بخرد. چرا اين هزينه را بايد بدهد؟ مثلا آزادي يک اسير در گرو اين بود که هزار دينار بدهد. چرا بايد هزار دينار بدهد؟ اين فلسفة زيبايي دارد و آن اين است که وجود مبارک رسول خدا جنگ ابتدايي نداشت؛ همة انبيا همين طور بودند. پيامبر عظيم الشأن اسلام جهاد دفاعي داشتند؛ يعني در سيزده سال ايشان تبليغ دين مي‌کرد و جنگ از طرف دشمن شروع شد. رسول خدا نمي‌خواست که مردم دست روي دست همديگر بگذارند و دروازه‌هاي مدينه را باز بگذارند و دشمن هم بيايد راحت مردها را بکشد و زن و بچه‌ها را اسير کند.

به دستور پروردگار، پيامبر عظيم الشأن اسلام در مقابل دشمن مي‌ايستادند. در جنگ پيروزي براي مسلمان‌ها و شکست براي کافران بود. عده‌اي اسير مي‌شدند. چرا بايد پول بدهند و خودشان را آزاد کنند. چون آن‌ها جنگ را تحميل کرده‌اند و براي مسلمان هزينه گذاشته‌اند. غير از غنائم حداقل يک مقدار هزينه جنگ را بايد بپردازند.

 

بعضي از اين اسرا به پيامبر گفتند که ما پول نداريم. پيامبر پيشنهاد جالبي به اسيران کرد. فرمود: پول كه نداريد، سواد هم نداريد؟! بعضي گفتند: ما سواد خواندن و نوشتن داريم. پيامبر اکرم(ص)  فرمود: هر کدام شما سواد خواندن و نوشتن داريد، به ده نفر از بي‌سواد‌هاي ما خواندن و نوشتن ياد بدهيد و در برابر سوادآموزي آزاد شوید.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه