قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

رهايي از اسارت دنيا

 

پيامبران يک گروه عجيب در اين دنيا بودند؛ اسير و مقيد به قيودي که مردم هستند، نبودند. محدود فکر نمي‌کردند و هشتاد سال فقط در آشپزخانة دنيا شکم پر نمي‌کردند. غير از دنيا خيلي جاهاي عالم را مي‌ديدند و مي‌شناختند و با صاحب عالم، گره خورده بودند. بعضي انسان‌ها هشتاد سال براي خوراك هزينه مي‌کنند، بعد هم مانند حيوانات مي‌ميرند. اين خلاصة کل زندگي آن‌ها است. از اين افراد هم زياد هستند. سعدي مي‌گويد:

گاوان و خران باربردار     بـه ز آدميان مردم آزار

آن‌ها چون اهل دين نيستند، به زن و بچه و اقوام و حقوق مردم ظلم می‌کنند. این‌ها دينی ندارند که جلويشان را بگيرد. آدم ديندار نمي‌تواند قدم خطا بردارد؛ يعني هر روز كه در نماز مي‌گويد:

(مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ)

طبق قرآن مجيد قيامت، دادگاه‌ها و محاکمه‌ها را مي‌بيند. در نتیجه اصلاً پايش براي ستمگري جلو نمي‌رود.

قرآن مي‌فرمايد:

(وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ)

يک پيامبر خيانت‌كار پيدا نمي‌کنيد؛ چون دائم قيامت و دادگاه‌هاي ‌آخرت جلوي چشم آنان بود. خدا را با دل حاضر مي‌ديدند. چگونه خيانت کنند؟! خائن بايد آزاد باشد. او کسی است که قيامت و خدا را قبول ندارد، و حلال و حرام را نمی‌شناسد. پروردگار هم مي‌فرمايد:

(بَلْ يُريدُ الْإِنْسانُ لِيَفْجُرَ أَمامَهُ)

اصلاً علاقه دارد مانعي در مسيرش نباشد. راه بی‌دین با بي‌ديني است و مانعي نمي‌بيند و هر کاري دل او مي‌خواهد، انجام مي‌دهد.

اما انبياي خدا عاقلانه و با دين، زندگي مي‌کردند؛ و حکيمانه بر اساس معرفت رفتار مي‌كردند. بر اساس نگاه به قيامت حركت مي‌كردند. آنان باطن عجيبي داشتند.

يکی از گريه‌ها گرية شوق است. يعني آنان به اين حقيقت رسيدند كه معشوق حقيقي يکي است، و همة زيبايي‌ها در اين معشوق وجود دارد. آنان تا در دنيا بودند، خود را دچار فراق مي‌ديدند و گريه مي‌کردند. گرية عاشقانه برقرار است تا به لقاي محبوب برسند. همة سحرها کار آنان همین است تا وقتي که ماه رمضان در محراب مسجد با شمشير ابن ملجم فرق او بشکافد و بگويد:

«فزت ورب الکعبة»

وقتي زمان فراق تمام شد و روزگار وصال محبوب واقعي شروع شد، فرمود:

 

«فزت ورب الکعبة»


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه