قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

حكايتي دربارة آدم پولدار يا ديوانه

 

 

ابوسعيد ابوالخير به شاگردش گفت: چرا دير آمدي؟ گفت: يک پولدار نيشابور مرده بود، در تشييع جنازه، راه‌بندان بود. ابوسعيد گفت: آن پولدار کيست؟ شاگرد گفت: فلاني. ابوسعيد گفت: چقدر پول داشت؟ شاگرد گفت: 70 هزار درهم. ابوسعيد گفت: پول را با او دفن کردند؟ شاگرد گفت: نه. ابوسعيد گفت: پس چرا مي‌گويي پولدار مرده است؟ او که فقير و دست خالي از دنيا رفته است. او اگر پول را مال خودش مي‌دانست، با خود مي‌برد. بگو يک ديوانه مرده است. خود او كه مالک پول نبوده است و عمري را به گدايي انباشته است. پول يک طرف بوده و او هم يک طرف. بعد پول‌ها مانده و خودش را با يک کفن در خاك دفن کردند.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه