قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

عدالت امام علي (علیه السلام)

 

اما امام علي (علیه السلام) اين‌گونه نيست. به برادر خود عقيل هم پول نمي‌دهد، مگر مطابق عدالت باشد. او نزد حضرت ناله هم مي‌کند تا عاطفة حضرت را تحريک کند؛ امام علي (علیه السلام)به او مي‌فرمايد: چه مي‌خواهي؟ مي‌گويد: من آدم از کار افتاده و نابينايي هستم؛ من مستحق شرعي هستم. از بيت المال پول به من کم مي‌دهي؛ اضافه کن. گفت: بنشين! حضرت يک قطعه آهن را در آتش سرخ مي‌کند. سپس آهن گداخته شده را نزديک بدن عقيل مي‌برد. عقيل يک مرتبه حس مي‌کند مي‌خواهد بسوزد؛ و كنار مي‌کشد.

امام علي (علیه السلام) به او مي‌فرمايد: چرا کنار کشيدي؟ گفت: انگار يک چيز داغي نزديک من آمد. حضرت فرمود: من آوردم، آهن گداخته است. عقيل گفت: مي‌خواستي به بدن من بزني؟ فرمود: بله. عقيل گفت: علي اين کار درست است که با آهن گداخته مرا بسوزاني؟ حضرت فرمود: من آهن را روي دستت بگذارم دو روز زخم مي‌شود و بعد هم مرهم مي‌گذاري خوب مي‌شود. تو با اين تقاضايي که از من داري، مي‌خواهي مرا در جهنم براي ابد بسوزاني؛ من پول اضافه نمي‌دهم. با حقوقي که به تو مي‌دهم زندگي را با قناعت اداره کن.


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه