جواني آمد و به اميرالمؤمنين گفت: علي جان! من مرتکب گناه شدهام؛ مرا جريمه کن!
اميرالمؤمنين (علیه السلام) فرمود: بلند شو برو. فردا آمد. گفت: من ديروز به تو گفتم گناه کردهام و ناراحت هستم؛ مرا جريمه کن! حضرت فرمود: تو جواني و اشتباه کردهاي، چه کسي گفته كه تو پيش من بيايي؛ زود از جلوي من دور شو. جوان دوباره آمد و گفت: من گناهي کردهام؛ جريمهاش سنگين است. سه بار هم اقرار کرد. حضرت دوبار به او فرمود: برو. براي چه ميخواهي گناهت را به علي بگويي؟ برو در خلوت به خدا بگو.
فرمود: از اين پنج جريمه کدام را در حقت اجرا کنم. گفت: آني که از همه سختتر است. فرمود: زنده زنده در آتش بسوزي. گفت: بسوزان. فرمود: پس فردا تنها بيا در فلان بيابان من هم به کسي نميگويم. جوان فردا آمد. اميرالمؤمنين در يک گودال هيزم پر کرده بود و آتش روشن کرده بود. فرمود: جوان در آتش برو. واقعاً هم خواست در آتش برود. بعد گفت: يا علي! ميشود من دو رکعت نماز بخوانم. فرمود: بله، بخوان. يک طرف ايستاد و در سجدة نمازش مثل ابر بهاري گريه ميکرد و ميگفت: خدايا! من پيش وليّ تو براي پاک شدن آمدم؛ او فرموده آتش، پاکت ميکند. من بعد از نماز در آتش ميروم. مرا بسوزاند تا پاک شوم. اما در قيامت ديگر به من کاري نداشته باش. يعني من قيامت را باور دارم. قرآن و پیامبر و علي را باور دارم. خدا براي آدم چه ميکند كه بت هيچ کاري نميکند؛ جز اينکه آدم را به جهنم ببرد.
اين آيه در سورة مبارک ابراهيم است كه فرمود:
(أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْراً وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دارَ الْبَوارِ)
بتها تمام نعمتهاي مرا در زندگي مردم به کفر تبديل کردند و به گردن بندگان من ريسمان انداخته و همه را به جهنم بردند. اما پيش او که ميرود ميفرمايد: بيا بهشتت دهم! اين شعار قرآن است كه اگر توبه شکستي بيا، هر آنچه هستي بيا.
جوان چنان گريه کرد که اميرالمؤمنين هم صورتش را روي خاک گذاشت. آخر آنان خيلي دل رحم هستند؛ طاقت گرية ما را ندارند. ميفرمايد:
(عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ)
پيامبر اكرم (ص) براي نجات شما حرص ميزند و راحت نيست.
(بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ)
دلش نسبت به شما مردم مؤمن، پر از رأفت و مهر است. علي سرش را روي خاک گذاشت و گفت: خدايا! تو که بنا نداري بندهاي که در دنيا جريمه ميشود در قيامت جريمهاش کني. جريمة دنيايش را هم به من ببخش. «يا ارحم الراحمين»، «يا ولي المؤمنين»، «يا غاية آمال العارفين»، «يا غياث المستغيثين»، «يا حبيب قلوب الصادقين» و «يا اله العالمين». نميدانم در عالم بالا به علي چه گفتند که بلند شد و آمد به جوان فرمود: بلند شو! ملائکه را ناراحت کردي. بلند شو، خدا تو را بخشيد.
منبع : پایگاه عرفان