قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

انسان، آينة حق‌نما

 

انسان، گل سرسبد موجودات است؛ چه برسد به موجوداتي که از نظر جايگاه، بعد از او قرار دارند. گل سرسبد موجودات، يک سايه است. بود او نیز نمود و سايه است. اگر انسان، توحيدي شود و اين وجود نمودي و سايه‌اي، به پروردگار ربط پيدا کند، فقير مي‌شود؛ و به تدريج، اين فقر به غناي الاهي تبديل مي‌شود. آن وقت پروردگار تا قيامت انسان را در كنار توحيد قرار مي‌دهد. «اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشريک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله»؛ اول نبوت و رسالت را نمي‌گويد. نخست «عبده» سپس «رسوله»؛ کار به آنجا مي‌رسد که:

«علي مع الحق و الحق مع علي و الحق يدور حيثما دار علي»

وقتي حضرت علي اکبر (علیه السلام) خواست به سوي ميدان حركت كند، تمام زنان و دختران محرم، دور او حلقه زدند. حرف‌هايي با علي اکبر زدند. حضرت سيدالشهداء (علیه السلام) ديدند، خانم‌هاي بني‌هاشم راه را بسته‌اند، حضرت به زنان و دختران و عمه‌ها گفتند: او را رها کنيد و راه را باز کنيد:

«فانه ممسوس في الله»

اکبر من محو جمال حق شده است. اين، فضاي توحيد، خودشناسي و جهان‌شناسي است. كسي در اين عالم، فرمانروايي ندارد. كسي در اين عالم در ماهيت خود، اثري در اين عالم ندارد.

 

(قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُمْ)


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه