روايتی از وجود مبارک حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) هست كه بر پايه آيات قرآن، نزديک به 60 حيوان را نام ميبرند.
آن بزرگواران عقل کامل بودند و الا امام نميشدند؛ گوش آنها براي شنيدن صداي موجودات باز بوده و طبق آيات قرآن:
(عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ)
ضمير «نا» ضمير جمع است. این عبارت از گفتار حضرت سليمان (ع) است. اگر بنا بود سليمان، خود را در نظر داشته باشد، بايد بگويد: «علّمني»؛ به من تنها ياد دادند. ولي فرمود: «علّمنا» يعني اين علم به تمام انبيا عطا شده است. حضرت سليمان، مبعوث به کل مردم عالم نبود. حضرت سليمان پيغمبر منطقۀ فلسطين و خاورميانه بود. به طور يقين وجود مبارک حضرت ابي عبدالله الحسين (ع) در سعة وجودي، از سليمان بالاتر بوده است.
حضرت سليمان ميگويد:
(عُلِّمْنا مَنْطِقَ الطَّيْرِ)
خدا زبان حيوانات و پرندگان را به ما ياد داده است. اگر جاي هدهد در بارگاه حضرت سليمان خالي است، ميگويد: بياجازۀ من غيبت کرده، جريمه سنگيني دارد. حق هم همين است. آدم وقتي از عقل و عاقل اطاعت نكند جريمه ميشود. حالا يا جريمۀ طبيعي میشود و سرش به سنگ میخورد و در زندگي دچار شکست ميشود. دارايياش را از دست ميدهد و بعد ميگويد: اي کاش درست فكر كرده بودم! يا جريمۀ حكومتي ميشود و به زندان ميرود و حكومت از او پول ميگيرد یا شلاقش ميزند. حضرت سليمان گفت: اين پرنده غايب شده، بايد جريمۀ سنگينی برایش وضع کنم، چون از عقل و نبوت فرار کرده است. فرار از اميرالمؤمنين، عين جهل است و فرار از قرآن، عين بيخردي است. ميفرمايد:
(لكِنْ لايَشْعُرُونَ)
و
(أَنْتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ)
فرارتان از پيامبر، به دلیل ناداني شما است؛ نه اينکه ذاتاً نميفهميد، بلكه نميخواهيد بفهميد. اگر گوش دهيد و فکر کنيد، ميفهميد. هر کس به انبيا گفت من سخن تو را نميفهمم، خدا در پاسخ میفرماید: دروغ ميگويد. يهوديان زمان پيامبر به پيامبر اكرم (ص) گفتند: ما حرفهاي تو را درک نميکنيم:
(وَ قالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ)
اصلاً قدرت درک ما نسبت به حرفهاي تو در پوشش و پرده است. خداوند فرمود دروغ ميگوييد؛ خيلي خوب ميفهميد. به حكم آيات قرآن همۀ موجودات هم ميفهمند
منبع : پایگاه عرفان