قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

مشگل‌گشایي دست حق

 

نگويم اين دواست که مرا درمان مي‌کند؛ بلکه بگويم اجازۀ او به دواست که مرا درمان مي‌کند. نگويم که هوا باعث ادامه حيات من است؛ بلکه بگويم اجازۀ او به هوا باعث ادامۀ حيات من است. نگويم اگر فلاني در زندگيم نبود، مشکل داشتم؛ بلکه بايد بگويم فلاني، ابزار ارادۀ اوست. اگر او نمي‌خواست، این نمي‌توانست کاري براي من انجام دهد؛ در همين زمينه، اگر اين آيه تا لحظۀ آخر عمر در قلبم نورافشاني کند، کافي است.

(وَ إِنْ يَمْسَسْكَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلا كاشِفَ لَهُ إِلاَّ هُوَ)

اگر بنا باشد خدا گرهي به زندگيت بزند، در تمام عالم هستي، کسي نيست که اين گره را باز کند. اين تدبير خداست.

در گره زدن، متکبر و مغرور و ثروتمند را تحقير مي‌کند. يک مرتبه به يک پرندۀ کوچکتر از گنجشک، دستور مي‌دهد سنگ ريزه‌اي را با نوکت بردار و بر روي لشكر ابرهه بينداز:

(فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ)

همه را به شکل تودةگوشت در بياور. اين گره است. هيچ کس هم نمیتواند هيچ کاري بکند. نبايد اين در مقابل چشم ما باشد:

(أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفيلِ)

يعني در اين جا قدرتي غير از قدرت من در زندگيت، فروغ ندارد. اصلاً قدرتي غير از قدرت حق، وجود ندارد.

مفهوم «و لا قوة الا بالله» چيست؟ تمام اين حرف‌هايي که دربارۀ قدرت مي‌زنند، دروغ و خيال است. ثروتي در مقابل ثروت او نيست:

(وَ لِلَّهِ ميراثُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ)

همين که لله را در ابتداي آيه آورده است؛ يعني کل آفرينش، فقير هستند؛ يک ثروتمند در هستي وجود دارد و آن هم خدا است.

 

گاهي هم به يک پشه لاغر مي‌گويد:به بيني نمرود برو، مشكل مغزي برايش ايجاد کن بعد او را به جهنم بفرست! چه کسي مي‌تواند دنبال اين پشه برود؟


منبع : پایگاه عرفان
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب


بیشترین بازدید این مجموعه