جالب اين است که وقتي پروردگار در قرآن وضع اهل جهنم و آنچه را که دوزخيان به آن گرفتار هستند، توضيح ميدهد، ميفرمايد: از آنها ميپرسند چرا به جهنم آمديد؟ چهرههاي دوزخيان هم در قرآن معرفي شده است كه از جمله فرعونيان، نمروديان، قارونيان، مترفين، مسرفين، و ظالمين ميباشند. اینها ديوانه نبودند و اختلال رواني نداشتند.
جهنميها دو مسأله را طرح ميکنند. آيا اين دو مسأله، عبادي، مالي، اخلاقي، سياسي يا خانوادگي است؟ دوزخيان از ريشۀ دوزخي شدن خود سخن ميگويند و پاسخ ميدهند:
(وَ قالُوا لَوْ كُنَّا نَسْمَعُ أَوْ نَعْقِلُ ما كُنَّا في أَصْحابِ السَّعيرِ)
تمام جنايت ما بريدن از عقل بوده است. تمام گناه ما بستن راه تفکر و انديشه، بينايي، و بصيرت بوده است؛ همۀ اینها است که باعث ميشود انسان حق را بپذيرد.
اينکه انسان در برابر حق، درجا موضع منفي بگيرد، دليل بر آن است که عقلش اسير است يا با عقل رابطه ندارد؛ دليل بر آن است که کليد تمام درهاي فيوض خدا را دور انداخته است. تکيه به عقل، ارتباط با عقل و انديشه، درِ نور را به روي انسان باز ميکند.
کدام کتاب از كتابهاي دانشگاهي اروپا و آمريکا و امثال دکارت و کانت به اندازۀ قرآن مجيد، ارزش عقل را بیان کرده است؟ دانشمندان اروپا و آمريکا چقدر بحث عقل را در کتابهايشان مطرح کردهاند؟ آنها به اين نتيجه رسيدهاند كه مغز عبارت است از يک سلسله حرکات شيميايي و اين آخرين دستاورد آنان نسبت به عقل است.
منبع : پایگاه عرفان